به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، وقتی غیرت شیعه به جوش میآید دیگر برای کسی ملیت، سن و سال، ارتشی یا سپاهی و کرد یا بلوچ تفاوتی نمیکند، همه به خروش میآیند، بزرگ و کوچک، پیر و جوان از شرق و غرب و شمال و جنوب برای حقانیت اسلام صف میکشند. در سوریه نیز هر خونی که ریخته شد، غیرتی جوشید و همتی برای حماسه حضور شد. خیلیها برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) و اسلام و مقابله با جریانهای ضداسلامی که با بدنام کردن دین قصد لشکرکشی و تجاوز به مظلومان را دارند، آماده میشوند و مقابل سپاه کفر قد علم میکنند، بهخصوص اگر کسی تکاوری زبده باشد و مهارتش مقابله با جگرخوارانی باشد که به ایجاد توحش در میان مردم فخر میکنند، قطعاً پیشروتر از دیگران برای پرچمداری مدافعان حرم حرکت خواهد کرد.
چند روز پیش بود که 4 تن از مستشاران نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران که برای همراهی با نیروهای سوری در دفاع از حرم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داوطلبانه راهی سوریه شده بودند، توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسیدند.
جوانترین آنها ستوان دوم «شهید مجتبی یداللهی منفرد» متولد 1370 است که در سن 24سالگی به شهدای مدافع حرم پیوست. او که یکی از تکاوران زبده تیپ 65 نوهد (نیروی مخصوص ارتش جمهوری اسلامی) از اهالی تهران بوده است، داوطلبانه برای دفاع از حریم آل الله در سوریه حضور پیدا کرد و کنار سایر همرزمانش به شهادت رسید.
آرزوی دامادیاش را داشتم اما شهادتش نصیبم شد/ روز تولد و شهادتش یکی شد
مادر شهید یداللهی بعد از وداع آخر با پیکر فرزند جوان خود صبورانه از افتخار این روزهایش چنین میگوید: پسر من راه امام حسین(ع)، زینب کبری(س) و حضرت رقیه(س) را داوطلبانه رفت. برای رضای خدا و بهعشق اهل بیت امام حسین(ع) به سوریه رفت. آرزوی دامادیاش را داشتم اما شهادتش نصیبم شد. خدا گلچینش کرد. بچه من هم مثل خانم فاطمه زهرا(س) از پهلو تیر خورده بود و به شهادت رسید.
او ادامه میدهد: پدرش مداح اهل بیت(ع) است. از بچگی با حضور در هیأتها آنقدر عشق امام حسین(ع) در وجود مجتبی افتاده بود که دیگر شیفته شده بود. روز تولد و شهادت پسرم یکی شد. این فقط از تقدیر خداوند است که شهادت و تولدش همزمان شده است. خدا خودش او را انتخاب و گلچین کرد تا راهش را بروند.
بچهام فدای امام خامنهای/ پسرم ایرانشهر را بهخاطر امام خامنهای برای خدمت انتخاب کرد
مادر جوانترین تکاور شهید ارتش که چند روزی بیشتر نیست که به جمع شهدای حرم پیوسته است، با صلابت میگوید: بچهام فدای اهل بیت(ع). بچهام فدای رهبر، فدای رهبری امام خامنهای و امام خمینی(ره). پسرم راه اینان را رفت. مجتبی میگفت: «امام خامنهای اولین جایی که رفت ایرانشهر (یکی از شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان) بود (ساواک او را به این منطقه تبعید کرده بود) و من هم میخواهم اولین منطقهای که بهانتخاب خود میروم ایرانشهر باشد.» از آنجا راهی حرم اهل بیت(ع) شد.
مادر است دیگر، شاید در روزهایی سعی کرد او را راضی کند که به فعالیت در مرزهای کشور اکتفا کند و همینجا بماند، اما کسی که مدتها آرزوی جهادی زیستن را در سر پرورانده بود، نمیتوانست خود را محدود به جغرافیای شهرش بکند. مادر میگوید: گاهی سعی میکردم منصرفش کنم ولی همیشه میگفت: «مامان ما عاشق امام حسینیم.»، زینبوار رفت، عاشقانه رفت. این یک ماه آخر خیلی مهربان شده بود. خدا به من دختر نداده است. بچه من خواهر نداشت، اما همیشه خودش کمکدستم بود و میگفت: «دخترت هم میشوم».
تنها برادرش را هم عاشق و داوطلب شهادت کرده بود
مادر شهید یداللهی دو فرزند داشته که حالا با شهادت فرزند ارشدش فقط یک پسر دیگر دارد. او درباره عشق فرزندانش به انقلاب، مقاومت و شهادت میگوید: یک پسر دیگر هم دارم که متولد 1374 است. مجتبی برادرش را هم علاقهمند و داوطلب شهادت کرد. آنقدر برایش از راه شهادت صحبت کرد که او را هم علاقمند کرد. هرچه گفتم «مادر منصرف شو». گفت: «مادر! نگران نباش! پشت و پناه ما خداست. پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) پشت و پناه ما هستند».
شهادت مدافعان حرم افتخار است
او در پایان جملاتی را خطاب به خانواده شهدای مدافع حرم میگوید و ادامه میدهد: خانواده شهدای مدافع حرم باید به شهادت این بچهها افتخار کنند. شهادت بهترین سعادتی بود که نصیب این بچهها شد. مجتبی همیشه به من توصیهاش صبوری بود و میگفت: «مادر، بعد از شهادت من زینبوار صبور باش و گریه نکن.»، این توصیه همیشگیاش بود. او میگفت: «بعد از شهادت من شما باید برادر و پدرم را دلداری بدهی».
انتهای پیام/
تسنیم
Thursday, 5 December , 2024