«رسانه ها در زمینه انعکاس خدمات دولت به ما کمک نمی کنند و صدا و سیما در انتقاد صددرصد از این فرصت علیه دولت استفاده می کند که البته ما انتقاد را خوب می دانیم اما در بیان خدمات دولت گاهی مشکل پیش می آید و شاید این مشکل در دوربین ها و فرستنده های صدا و سیما باشد.»

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا به نقل از ایرنا،  این جملاتی است که رئیس جمهوری در بیست و نهمین دوره تجلیل از تولیدکنندگان برتر بخش کشاورزی با انتقاد از منعکس نشدن اقدامات دولت در رسانه ملی بیان کرد.

هنوز دو روز از این گلایه دکتر روحانی نگذشته بود که یکی از روزنامه های نزدیک به صدا و سیما در هواخواهی از این رسانه در صفحه نخستش با تیتری تحت عنوان «رئیس جمهوری از صدا وسیما چه می خواهد؟» گلایه ها را کلیشه ای خواند:

«اینکه رئیس جمهوری از عملکرد رسانه ملی در پوشش خبرهای دولت راضی نیست، آنقدر کلیشه ای شده که شاید دیگر کمتر حساسیتی را برانگیزد؛ چراکه در سال های اخیر، ظاهراً رسم شده که هر وقت هر یک از رؤسای جمهور می خواهد برخی کاستی ها را جبران کند، دیواری کوتاه تر از صداوسیما نمی یابد. بر همین اساس در دولت فعلی همچنین دولت قبلی بارها صداوسیما به تیغ نقد نواخته شده و رؤسای جمهور اعتقاد داشته اند که جای دولت در برنامه های رادیو و تلویزیون خالی است.»

ماجرا به همین توجیه رسانه ای خاتمه نیافت و روابط عمومی صدا وسیما در اطلاعیه ای سرشار از عدد و رقم مدعی شد دوربین های سیما و میکروفن های رادیو در تسخیر مدیران دولتی است و هیچ محدودیتی در این زمینه برای دولت وجود ندارد.

ادعای یگانه پنداشتن برخورد صدا و سیما با دولت یازدهم و دولت های نهم و دهم درحالی مطرح می شود که بسیاری از کارشناسان رسانه و تحلیلگران سیاسی و اجتماعی بخشی از ریزش مخاطب این رسانه را در ارتباط با دفاع یکجانبه و اغراق آمیز از عملکرد دولت پیشین می دانند. اگرچه در دولت پیشین نیز رئیس جمهوری از منعکس نشدن عملکرد کابینه اش گلایه می کرد اما چنین چیزی واقعیت نداشت و نوعی فرار به جلو بود. دکتر علی گرانمایه پور، کارشناس ارتباطات و استاد دانشگاه آزاد تهران در تحلیل این موضوع می گوید: «داستان گلایه دولت ها از صدا و سیما موضوع جدیدی نیست، این موضوع در دولت های گذشته نیز همیشه مطرح می شد.

در دولت گذشته، رئیس جمهوری ادعا می کرد فعالیت های زیادی می کند ولی صدا و سیما توجه زیادی به این پیشرفت ندارد. درحالی که این سازمان اگر نه هم جهت با سیاست های دولت ولی فعالیت های آن را کم وبیش برجسته می کرد. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که صدا وسیما رسانه حاکمیتی است و اولویت هایش الزاماً مطابقت با اولویت های دولت ها ندارد.»

وی عنوان می کند: «پس بنابراین دولت ها به جای اینکه گله مند باشند باید به دنبال استفاده از رسانه های دیگر باشند، صدا وسیما کارکرد و راهبردهای خودش را دارد و در طول سال های گذشته نشان داده است که رسانه دولت نیست. البته این گله نیز بر آن وارد است که گاهی در اختیار دیده گاه یک جناح خاص قرار می گیرد. این واقعیتی است که از گذشته وجود داشته است. رسانه ملی در هر صورت چندان نتوانسته است آن جنبه فراگیر بودن را عیان کند و اگر به اصول پیشرفته پوشش خبری تکیه نکند به همین شکل خواهد ماند.

صدا و سیما در اخباری که از مملکت منعکس می کند یک جور ممیزی را به کار می بندد که خیلی قابل تحلیل نیست. خبرها خیلی خلاصه هستند. گاهی در یک روز 10نقطه از دنیا حادثه رخ می دهد و هیچ انعکاسی در صدا و سیما ندارد بدون اینکه این خبرها با اهداف نظام مغایر باشد. به هرحال انواع ممیزی در همه بخش های خبری این رسانه هست.»

موضوع در عین سادگی اندکی پیچیده است؛ عملکرد دولت قبل در صدا و سیما برجسته می شد اما خود رئیس جمهوری وقت از منعکس نشدن فعالیت دولت گله داشت. در دولت یازدهم بی مهری صدا و سیما گلایه رئیس جمهوری را در پی دارد که از اساس موضوع متفاوتی است اما رسانه های همسو با صدا و سیما این رویکرد را با واکنش دولت قبل در هم تنیده و صورت مسأله را پاک می کنند. از سوی دیگر بسیاری نیز معتقدند اساساً دکتر روحانی نباید چنین انتظاری را از صدا و سیما داشته باشد چرا که فرض وی بر این پایه استوار است که کثرت پخش اطلاعات خام در مورد موضوعی خاص قادر است در جامعه مقبولیت ایجاد کند درحالی که این رسانه نشان داده است با ورود به هر موضوعی آن را به حد اشباع رسانده و مخاطب را دلزده می کند:

دکتر امیر محبیان استاد دانشگاه و مدیرعامل خبرگزاری آریا با تأکید بر همین تحلیل می گوید: «در برخی سوژه ها، خبر رسانی به حد اشباع می رسد و این کار نه تنها موجب محبوبیت سوژه نمی شود بلکه مخاطب را دلزده نیز می کند.» وی عنوان می کند: «طبعاً صدا و سیما محور عملیاتی مدیریت برداشت توده ها توسط نظام است. کاستی در این زمینه می تواند بر محبوبیت و چهره مثبت نظام تأثیر گذارد و مقبولیت نظام سیاسی را کاهش دهد. در همین راستا حساسیت کار صدا و سیما مشخص می شود.»

آیا صدا و سیما به عنوان رسانه ای بی رقیب به همان استراتژی ها و راهبردهای تعریف شده خود درست عمل می کند؟ دکتر گرانمایه پور در این زمینه عنوان می کند: «صدا و سیما چند استراتژی و راهبرد را در دستور کارش دارد مثل مواجهه با امواج بیگانه، پرداختن به موضوعات انرژی هسته ای، هماهنگ کردن سیاست های داخلی و خارجی در ارتباط با موضوع توافقنامه هسته ای که عملاً رسانه ملی را تبدیل به یک رسانه با صدها تقاضای استراتژیک کرده است و تا زمانی که رسانه خصوصی نداشته باشیم و صدا و سیما همچنان بی رقیب باشد، به یکه تازی خود ادامه خواهد داد. پس چه باید کرد و راه حل چیست؟ به نظر من باید اعضای شورای سیاستگذاری صدا و سیما بنشینند و به این مسأله بپردازند.»

*عملکرد ضعیف و ریزش مخاطبان

دکتر محبیان نیز در این باره می گوید: «طبعاً در نظامی که خنثی بودن برایش ارزش نیست و بر جهت ها تأکید زیادی دارد، درخواست خنثی بودن از صدا و سیما غیر منطقی است. برای صدا و سیما پیاده سازی اهداف تبلیغی نظام یک اولویت است. هر دستگاهی را باید با اهداف تعریف شده اش ارزیابی کرد. صدا و سیما به گمان من با توجه به اهداف تعریف شده اش حتماً می تواند بهتر عمل کند و بدون تبیین معیارهای روشن نمی توان میزان تطابق یا عدم تطابق رسانه ملی را ارزیابی کرد.»

گلایه های رئیس جمهوری در جهت منعکس شدن اقدامات مثبت دولت است و نه چیزی فراتر از آن اما می توان انتقاد دکتر روحانی از رسانه ملی را انعکاسی از اعتراض مردم دانست و اینکه چرا سازمانی با آن همه هزینه نه تنها هنوز نتوانسته رضایت مخاطبانش را به طور کامل جلب کند بلکه با ریزش نسبی مخاطب نیز مواجه است. بررسی های کارشناسان ارتباطات نیز نشان می دهد مسئولان رسانه ملی حتی به اعتراض مخاطبانشان هم اهمیتی نمی دهند.

دکتر محبیان با عنوان اینکه صدا و سیما باید دیالکتیکی (کنش و واکنش) از مطالبات مردم و نظام را در نظر بگیرد، بویژه آنکه در این میان صدا و سیما باید خواست نظام را محور قرار دهد، می گوید: «ریزش و رویش در مخاطبان یک دستگاه اطلاع رسانی امری طبیعی است ولی ما آمار دقیقی از میزان اتصال و انفصال مخاطبان سیما نداریم، البته حدس اینکه با حضور رسانه های دیگر فرامرزی که قیود صدا و سیما را ندارند، در فضای جلب مخاطب، بر میزان مخاطبان صدا و سیما تأثیر گذاشته باشد؛ خیلی دشوار نیست.»

بسیاری از کارشناسان معتقدند صدا و سیما بیشتر گرایش به طیف خاصی دارد و همه گروه ها بویژه منتقدان را پوشش نمی دهد. از این گذشته بخش مهمی از نارضایتی مخاطبان و گاه بی اعتمادی آنها را از این رسانه می توان در فضای مجازی دید. نجفقلی حبیبی رئیس اسبق دانشگاه علامه طباطبایی پیش از این در تحلیل عملکرد رسانه ملی و با اشاره به صفتی که کاربران مجازی برای آن ساخته بودند، گفته بود: «متأسفانه رفتار صدا و سیما در این سال ها به نحو مطلوبی نبود. مشخص است از این فضا خوشحال نیستیم و می خواهیم رسانه ای باشد که متعلق به همه جریان های سیاسی است و فضایی ایجاد کند که همه دیدگاه ها را در خود

داشته باشد.»

دکتر گرانمایه پور در همین رابطه عنوان می کند: «رسانه ملی با این رویکردی که دارد در آینده نمی تواند پاسخگوی حتی مطالبات سیاسی خود نظام باشد. روش ها تغییر کرده است و رسانه ها در حال تغییر و نوآوری هستند. کارکردهای تبلیغی و ترویجی در حال تغییرند و در آینده نزدیک به این نتیجه خواهیم رسید که چند رسانه خصوصی هم باید در فضای رسانه ای کشور فعالیت کنند تا آن بخش از کارکردهای رسانه ها که در حال حاضر فرصت ظهور و بروز ندارند نیز جایگاه خود را پیدا کنند.

مخاطبان مثل گذشته منتظر اخبار نمی نشینند و از رسانه های جایگزین مثل اینترنت یا شبکه های ماهواره ای استفاده می کنند و متأسفانه این شبکه ها با پر کردن خلأها تغییر افکار مخاطبان را رقم می زنند.

شاید صدا و سیما به این موضوع توجه چندانی نکرده باشد. ولی این امر منجر به ریزش مخاطب می شود، رویکردها باید معقولانه تر شود بویژه در بحث های خبری. رسانه ملی به هر دلیلی دچار انسداد اخبار شده است.»

چرا رسانه ملی که متولی نشر دیدگاه های نظام است کمتر می تواند مردم را راضی نگه دارد؟چرا رسانه ملی نیاز اساسی مخاطبانش را که آگاه سازی و کسب اخبار و اطلاعات است چندان برآورده نمی کند؟

عملکرد ضعیف صدا و سیما را نه تنها کارشناسان بلکه مهندس ضرغامی رئیس سابق رسانه ملی نیز مورد توجه قرار داده و اعتراف کرده بود که 40 درصد از مردم کشور از ماهواره استفاده می کنند. این خبر در همه شبکه های داخلی و خارجی روی خط رفت و بویژه در شبکه های خارجی به صورت میزگردها و تحلیل های کارشناسانه مورد توجه قرار گرفت.

دکتر گرانمایه پور به بحث سانسور و خودسانسوری می پردازد و می گوید: «سانسور منجر به مراجعه مخاطبان به سایر رسانه ها شده است. این انعکاس وارونه یا دستکاری ناشیانه اخبار یا هر چیزی که بتوان اسمش را گذاشت، باعث بی اعتمادی مردم به رسانه می شود و بعد به نظام. رسانه ملی باید مد نظر داشته باشد که همه دنیا دشمن ما نیستند و از لحاظ خبری می توانیم از اخبار آنها هم استفاده کنیم. رسانه ملی فارغ از مطرح کردن اخبار خشک و متمرکز شدن به اخبار چند منطقه دنیا باید پوشش خبری وسیعتری داشته باشد.

«رسانه ملی ضعف تکنیکی ندارد بلکه ضعف تاکتیکی دارد. همه رسانه های دنیا به دنبال تأثیرگذاری بر افکار عمومی هستند و قصد دارند بیشتر از گذشته مخاطبان را به خود جلب کنند ولی رسانه ملی ما چه می کند؟

صدا و سیما باید از خود سانسوری دست بردارد و با اصلاح ساختار سازمانی و برنامه ای بتواند مخاطب از دست رفته را به سوی خود جلب کند.»

و نکته آخر اینکه در نهایت هم کارنامه دولت و هم کارنامه صدا و سیما توسط مردم بررسی شده و مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. در این میان تنها همکاری متقابل است که می تواند از یک سو راه دولت را به عنوان نهادی برخاسته از خواست مردم، هموار کند و از سوی دیگر رسانه ملی را به جایگاه واقعی و حقیقی خود نزدیک سازد. اکنون این سؤال همچنان مطرح است که آیا می توان اعداد و ارقامی را که روابط عمومی صدا و سیما به عنوان حمایت این رسانه از دولت عرضه کرده واقعاً مصداقی برای پشتیبانی تبلیغی دولت به شمار آورد؟ و آیا آنگونه که انتظار می رود، این رسانه از ظرفیت برنامه سازی های خلاقانه برای پوشش خدمات دولت بهره برده است؟