صورت ‘لامیا’ از شلاق باد زمستانی کمپ آوارگان در استان حسکه سوریه، سرخ شده و لباس پاییزی نمی تواند لرزش های بدن نحیفش را مهار کند؛ در اردوگاهی که عقربه های ساعت درآن به کندی جلو می روند.
به گزارش مبارکه نا به نقل از ایرنا، دختر بچه هشت ساله ایزدی که از حدود 7 – 8 ماه پیش زندگی جدیدی در آوارگی را شروع کرده، در گروه چهار هزار نفره ای است که به نظرشان از دیگران کم شانس ترند؛ آنها جا مانده اند، از همشهری هایی که توانستند از معبر ایجاد شده در مثلث مرزی سوریه ، عراق و ترکیه خود را به کردستان عراق برسانند.
هزاران ایزدی اوایل تابستان امسال به دنبال هجوم داعش به شنگال که با مقاومت زیادی از سوی نیروهای محافظ آن روبه رو نشد، گریخته و به کوههای منطقه پناه بردند. روزهای بعد برای آنان که راهی به داخل عراق نداشتند، معبری از مسیر سوریه گشوده شد و بسیاری از آنان از طریق ترکیه به کردستان عراق رفتند و در این میان چهار هزار نفر در سوریه جا ماندند.
خبرنگار ایرنا آن روز از مادران و پدران و از مادربزرگ های این اردوگاه چیزهایی شنید و نوشت و چیزهایی شنید و نتوانست بنویسد. گاهی قلم بر روی کاغذ شرم می کند و گاهی بغض در گلو نمی گذارد.
در حالی از لامیا و هم بازی هایش در اردوگاه نوروز در حومه شهر ‘دیرک’ از توابع استان حسکه سوریه عکاسی کرد که آنان بدون توجه به لنز دوربین، در میان گل و لای ناشی از باران ساعاتی پیش در محوطه اردوگاه، به دنبال جمع کردن پرتغال و نارنگی های اهدایی بودند.
لحظاتی از آن کودکان را در حافظه دوربین ثبت کرد که در هوای سرد می لرزیدند، اما چادری که لامیا در آن با مادر بزرگ زندگی می کند، خیلی گرم تر از بیرون نبود، چرا که وسایل ابتدایی زندگی چادری آنان در یک آتش سوزی در همین اواخر سوخت و حالا پتوی کافی هم در آن نیست.
حکایت آوارگی این چهار هزار نفر وارد نهمین ماه خود می شود، در حالی که مردان جوان بسیاری از اینان را سر بریدند و بسیاری از دختران و زنان جوانشان نیز برای فروش در بازار بردگان به اسارت برده شد. حالا مانده اند با یک دنیا غم در چهره جا خوش کرده و نمی دانند از کجایش بگویند و از کجای آن بنالند.
گویا چشم های بی رمق دختر دیگری از صدها دختر بچه آواره این کمپ که نشان از سوء تغذیه دارد، نتوانسته چشم ها و وجدان های جهانی را بیدار کند و نمکی شده بر زخم!
آوارگان ایزدی را می توان قربانیان زنده داعش تلقی کرد که معتقدند نه ندایشان و نه صدایشان و نه حتی فریادشان شنیده نشد و چشمان خواب زده افکار عمومی جهان حتی نتوانست لامیا را ببیند.
آنان در این اردوگاه دور افتاده، جایی که جنگ در نزدیکی های آن در جریان است و کابوس داعش بالای سرشان پرسه می زند، در دنیای فراموش شدگان بسر می برند ، درحالی که نیاز دارند دیده شوند. می خواهند صدایشان شنیده شود. می خواهند دردهایشان را برای گوش های شنوا بازگو کنند. اینگونه شاید امیدی به تسلا باشد!
ایزدی ها از اقلیت هایی در عراق هستند که اعتقادات و باورهای متفاوتی دارند و داعش تکفیری آنان را به جرم همین اعتقادات ، مستوجب مجازات مرگ برای مردان و اسارت و تجاوز برای زنانشان دانسته است.
مسلک آنان آمیخته ای از ادیان مختلف است. آنان اقلیت مذهبی کردی هستند که در شمال عراق ،سوریه ،جنوب شرقی ترکیه و قفقاز زندگی و به گویش خاصی از زبان کردی صحبت می کنند. آیین شان آمیزه ای از عقاید اسرارآمیز و ادیان پیش از اسلام و عقاید اسلامی ا ست. یهودیت، مسیحیت، نسطوری، مزدیسنا و تصوف بر آیین ایزدیان تاثیر گذاشته است و اکنون همراه با خیل عظیمی از شیعیان، شبک ها، مسیحیان و سایر اقلیت های کوچک شمال عراق طعم آوارگی را که گویا به این زودی ها پایانی ندارد، تجربه می کنند.
Saturday, 16 November , 2024