رضا گويان به درگاهت آمده ام و تشنه ام، تشنه!
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
تو سرآمدِ همه آرزوهاي مني.
از سمت مشرق مي وزي و همه بادها و بيدها در ياد تو گيسو شانه مي كنند؛
اي بادبان نجات!
رضا گويان به درگاهت آمده ام و تشنه ام، تشنه!
مرا جرعه اي از سقّاخانه ات بنوشان و در رودخانه اي كه از پشت پنجره فولادِ تو تا آن سوي آسمان جاري است، زلال كن.
مرا پَر و بال كبوترانه اي ببخش تا در طواف گنبد طلايي ات هفت بار، به نيّتِ هفت پرنده و هفت آسمان بچرخم و با كبوتران بارگاهت رهاتر از نسيم تا فصلي از ارديبهشت آواز نياز و راز سر دهم.
اي بالانشين كه دريچه هاي آسمان به سمت رواق هاي بارگاه تو باز مي شود!
تشنه شفاعت خويش را پياله رضايتي ببخش و در سايه زيارتْ خواني اش، رضايش كن.
اي آبروي آسمان و زمين!
دل هاي شب زده ما را به نور ايمان شكوفا كن و با حرف و حديثِ خلوت و خدا آشنا!
اي تمنّاي روشن آسمان!
كمتر از آهوي بي پناه نيستم، مرا هم ضمانت كن!
قول مي دهم از اين پس، دل سپارِ زيارتِ خلوت تو باشم و دلم را از هرچه جز خدا و تو پنهان كنم.
به سراپرده خويشت بخوانَم و همصحبت كبوتران آستانه ات كن كه بي مدد عنايتِ تو در كوچه هاي تلواسه سرگردانم.
اي غريب نواز!
زخم هاي بي شماره ام به دست هاي نوازش تو محتاج است.
بي پناهِ خويش را درياب!
Sunday, 24 November , 2024