توپخانه اعتدال؛

به گزارش پایگاه خبری مبارکه نا، امیرحسین یوسفی، طی یادداشتی نوشت: از نیمه دوم سال 1376 به بعد همزمان با روی کار آمدن دولت هفتم به ریاست خاتمی شاهد یک دگردیسی گسترده در حوزه سیاسی و فرهنگی جامعه بودیم که پیشمرگان و خط شکنان آن را مطبوعات ، احزاب، انجمن ها و تشکل ها تشکیل می دادند بطوریکه سعید حجاریان مطبوعات را « معبر مواصلاتی » می خواند و آن را اولین ابزار برای تغییر باورهای دینی و اسلامی مردم می دانست.

به همین دلیل اولین کار خود در کسوت مشاور سیاسی رئیس دولت را، راه اندازی روزنامه های زنجیره ای و انتشار روزنامه صبح امروز قرار داد. هر روز که می گذشت بر تعداد روزنامه های کثیر الانتشاری که از بودجه بیت المال تغذیه می کردند افزوده می شد و مهمتر از آن هر شماره ای که بیرون می آمد مستقیم یا غیر مستقیم نظام سیاسی و باورهای دینی و اسلامی مردم را با روش ها و ادبیات مختلف اعم از یادداشت، مقاله ، مصاحبه، عکس، کاریکاتور و…مورد هجمه و اهانت قرار می داد؛ بطوری که با یک بررسی کوتاه در مطبوعات منتشر شده از سال 76 به نمونه های فراوانی از حملات تند به ارزش ها و باورهای دینی بر می خوریم که به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم.

« نظریه عینیت سیاست و دیانت ، زاییده افکار عامیانه و قدیمی است » (روزنامه آبان ،77)« مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان نماد عقب ماندگی است» (جامعه سالم تیر77) «صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است » (صبح امروز ، خرداد78 )« پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد ، امام حسین جانشین پدر خود نبود » ( صبح امروز ، دی78 ) « یوسفی اشکوری : من خواهان جدایی دین از دولت و ریشه کن کردن نظام ولایت فقیه هستم » ( عصر آزادگان، فروردین 79 ) . در واقع با این جملات در آن دوران پروژه دین زدایی کلید زده شد و ضرورت حذف دین از عرصه دولت و سیاست دنبال شد بطوری‌که ماهنامه کیان متعلق به سروش در مهرماه 77 در شماره 49 خود این موضوع را بیش از پیش آشکار می کند « اسلام چون مسیحیت در نهاد خود قابلیت عرفی شدن و سکولاریزه شدن را دارد و چنین امری در حال وقوع است و می رود که اسلام هم آرام آرام، جایگاه واقعی خود را که امور اخلاق فردی است پیدا کند».

هرچند در واکنش به این موضع گیریها ی اهانت آمیز برخی از این نشریات و روزنامه ها لغو امتیاز و توقیف شدند اما جریان سکولار با تکیه بر قدرتی که با مسئولیت افرادی همچون عطاالله مهاجرانی در وزارت ارشاد به دست آورده بود و حمایتی که خاتمی بعنوان رئیس جمهور در بربر حملات تند نشریات زنجیره ای در پیش گرفته بود نشریات جدیدی را جایگزین آنها کرد و تا آنجا پیش رفت که سایت رسمی خاتمی در مورخه 9/12/81 حمله به باورهای مردم در مطبوعات را مطالبات مردم خوانده و بسته شدن نشریات و وجود برخی مشکلات را برای ملتی که در طول تاریخ برای اولین بار مردمسالاری را تجربه می کنند را طبیعی دانست و عنوان کرد که باید روی خواسته و مطالبات مردم پافشاری کرد،

حال با گذشت هشت سال از آن دوران به اصطلاح اصلاحات و برگزاری انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در 24 خرداد در ظاهر شرایط متفاوتی نسبت به آن دوران حاکم است هرچند دولت یازدهم و شخص آقای رئیس جمهور اعتدال و تدبیر را شعار محوری خود عنوان نموده است اما با گذشت 9 ماه شاهد انواع هجمه ها در حوزه های مختلف اعم از فرهنگی ، سیاسی و اعتقادی هستیم. بجای شعار توسعه سیاسی، جامعه مدنی، آزادی بیان ،شعار تدبیر، امید و اعتدال مطرح می شود ولی در عمل اتفاق متفاوتی رخ می دهد.

در طول 9 ماه گذشته صریح ترین مسائل قانونی و شرعی توسط روزنامه های وابسته به دولت زیر سئوال می رود. روزنامه آسمان 26 بهمن ماه به سردبیری قوچانی با انتشار یادداشتی به نقل از «داود هرمیداس باوند» از اعضای جبهه ملی حکم اسلامی قصاص را «غیرانسانی» می خواند. در حالیکه اگر به گذشته برگردیم سابقه این موضوع کاملا روش است که جبهه ملی خرداد ماه سال 60 بیانیه‌ای علیه حکم اسلامی قصاص صادر کرد و ضمن «غیرانسانی» خواندن این حکم الهی، هواداران خود را به شورش علیه آن دعوت کرد که پیرو این بیانیه جبهه ملی، امام خمینی(ره)‌ حکم ارتداد جبهه ملی را اعلام کردند.

اول دی ماه نیز روزنامه «قانون» با انتشار مطلبی با عنوان «بی‌اعتباری شهادت زنان مصداق تبعیض جنسی است» به احکام دین مبین اسلام توهین کرده بود اما با بی‌توجهی مسئولین و حتی عدم واکنش مناسب همراه بود اگرچندی پیش برخورد قاطع و جدی با روزنامه «قانون» که قوانین اسلامی را متهم به تبعیض جنسیتی کرده بود،‌ می‌شد امروز شاهد این نبودیم که افراد دیگری وارد این عرصه شده و مسلمات اسلام را زیر سئوال ببرند.

بماند که در این وجیزه مجال پرداخت به هجمه های سنگینی که در 9 ماه گذشته در لوای شعار تدبیر و امید بر علیه فرهنگ اسلامی بصورت شفاهی و مکتوب شده و جود ندارد اما بایستی گفت که فضایی که دولت تدبیر امید در آن بسر می برد از دو حالت خارج نیست یا این جربان چون تجربه افراطی و رادیکالی دوران به اصطلاح اصلاحات را دارد نمی خواهد آن هزینه های گذشته را بدهد لذا دانسته و آگاهانه استراتژی چراغ خاموش یا سناریوی آرامش فعال را برای تحقق اهداف دوران به اصطلاح اصلاحات دنبال می کند و یا این‌که واقعاً در محاصره جریان سکولار افتاده و گریزی از آن ندارد.

جریان سکولار، جریان اصلاح طلب حامی فتنه است که بعد از انجام انقلاب مخملین 88 و به نوعی قهر با نظام، در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری راهبرد خود را ورود به حاکمیت به هر نحو ممکن قرار داده بود و سعی در مصادره نتیجه انتخابات به نفع خودداشت.

منبع:دانا