ترویج و تبلیغ زندگی خانم دانشور یکی از اعضای شورای شهر تهران که بینش سیاسی اش اصلاح طلبانه نیز است عملا بر همه احادیث و سفارشات بزرگان دین و مذهب در مورد ساده زیستی و توجه به آن خط بطلان می کشد.

به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی دانا، چندی پیش یک گزارش جنجالی از زندگی خانم دانشور به عنوان عضو شورای شهر در رسانه ها منتشر شد.

گزارشی که از زندگی تجملاتی وی پرده برداشت و واکنش های زیادی به آن صورت گرفت؛ گزارشی از ماشین های شاسی بلند و پرستاران تحصیل کرده برای یک خانه و … .

اگرچه تا حدودی این مطلب از زبان خود خانم دانشور رد شد اما اصل قضیه تغییری نکرد و وی همچنان ماشین های خود را سوار می شود و زندگی مرفهی دارد.

کمتر ایرانی را می توان پیدا کرد که چنین زندگی داشته باشند؛ در شرایطی که برخی از مردم برای تأمین معاش روزانه خود با مشکل مواجه هستند این زندگی یک زندگی مرفه با سبک کاملاً غربی در میان ایرانیان شناخته می شود.

تبلیغ زندگی غربی که وابستگی‌های شدید به مادیات در آن نهفته است در جامعه ای که بر پایه آموزه های اسلامی بنا شده ، قابل تامل و البته موضوعی است کاملا جدی که باید به آن پرداخته شود .

قبل از هر توضیحی اگر به بازخوردهای اجتماعی و تاثیرات روانی منفی، که می تواند این نوع روش زندگی بر اندیشه افراد جامعه بگذارد بیاندیشیم ، متوجه خواهیم شد که از هم اکنون پس لرزهای گسست خانواده ها ! با تغییراتی اینچنینی هدف قرار گرفته شده و یا می شود .

فرهنگ مصرف گرایی، برپایه آموزه های غربی ، هنری جز رقابت پدید نمی آورد که در بدترین حالت معضلی به نام چشم هم چشمی را در خانواده وارد می کند، که این خود سرآغاز مشکلات بزرگی خواهد شد که گریبان گیر جامعه است.

داشتن یک زندگی مطلوب ، و رساندن خانواده به چشم اندازی که نتیجه اش آرامش روانی و عاطفی است اولین وظیفه پدر و مادر محسوب می شود اما رسیدن به آن هدف ! به هر وسیله ای باید مورد نقد جدی واقع شود.

در این بین فاصله های طبقاتی بوجود آمده در سطح یک جامعه ، به شکاف طبقاتی مبدل خواهد شد و سرخوردگی و بالطبع بروز ناهنجاری هایی را سبب خواهد شد که مشکلات فراوانی را به همراه خواهد آورد .

بنا بر این گزارش ، ساده زیستی ، عدم تجمل گرایی ، توجه به همنوعان آموزه هایی است که در مکاتب دنیا بدان اشاره شده است و مهمترین نکته ای است که پیامبران برای پیشبرد اهداف الهی به آن تمسک جسته اند . موضوعی که در نگاه اول پیش پا افتاده اما در باطن ! اصلی ترین امکان موفقیت یک دولتمرد ویا یک دولت بوده است ، تا آنجا که رعایت همین نکات سفارش شده در مقاطعی باعث نزدیک تر شدن ملت ها و دولت ها گردیده است.

نقل قول های فراوان از ساده زیستی بزرگان دینی از پیامبران گرفته تا ائمه و این اواخر برخی علما بیان شده است ، اما آیا این نکات، مخاطب خویش را توانسته است بیابد؟

مسئولیت پذیری یک مسئوول در قبال مردمی که اکثرشان زندگی متوسط و ساده ای دارند و با تجمل و تجمل گرایی بیگانه اند ،در جامعه اسلامی مخصوصا جامعه ای که منتسب به امیر االمومنین علی ( ع ) است ، اگر نگویم واجب است اما می توان ادعا کرد جزئی از ارکان حفظ شان آن امام بزرگوار است . نظام مقدسی که بر پایه آموزه های دینی پایه های سلطنت و اشرافی گری را لرزاند و با شعارهای دینی و مذهبی پایگاه اشرافیت و اشرافی گری را برچید و باعث شد کاخ نشینان در برابر عظمت کوخ نشینان ضعیف نگاه داشته شده، حرفی برای گفتن نداشته باشند و شکست بخورند.

اما فرصت ایجاد شده به سبب این انقلاب باعث نشد که در فرهنگ عمومی جامعه سبک درست زندگی اسلامی ترویج شود ، زندگی دینی با معنویات درآمیخته که مادیات به عنوان رکنی از ارکان نه در صدر که در ذیل اهدافی مقدس تر همچون احترام گذاشتن ، قانع بودن ، غیرتمند بودن ، انسان بودن و غیره قرار بگیرد .

شاید تفکر لیبرالیستی به اقتصاد آنروز که کشور تازه دامانش از جنگ رهایی یافته بود ، مسبب آن بود و یا فاصله فاحش گفتار و عمل مردان اجرایی که به ایجاد بدگمانی در بین اقشار جامعه کمک کرد و باعث شد برخی ها به شعارهای برآمده از ایمان و اعتقاد نظام بدگمان شوند و راهی در پیش بگیرند که نتیجه اش مادی گرایی و سقوط جامعه اسلامی به سمت تغییر ومبدل شدن به سبک و شیوه زندگی غربی بود.

متاسفانه در این بین رفتار رسانه ها به عنوان بازوی فرهنگی و البته تاثیر گذار در فرهنگ سازی ، با افکار و بینش های اسلامی مغایرت داشت و نتوانستند آنطور که باید در این زمینه موثر باشند.

بنا بر این گزارش توجه به مصاحبه خانم دانشور به عنوان عضو شورای شهر تهران به بهانه سختی کار یک خانم، که طبیعتا اولین وظیفه اش مادری اش باید باشد و مابقی خواسته ها و تمایلات ذیل آن تعریف گردد شاهد مثالی است که در بطن جامعه اسلامی اتفاق می افتد بدون آنکه دولتمردی را به اعتراض بکشاند!

هرچند اشاره به این موضوع که از آغاز نظام مقدس جمهوری اسلامی یکی از مهمترین چالش ها ی موجود ، حضور افراد متمول در دولت بوده است که همواره با شعار ساده زیستی مغایرت داشته و متاسفانه این موضوع با آمدن دولت یازدهم مجددا به روال گذشته باز گشته است و سبب شده است تا سوالات جدی در اذهان عمومی بوجود بیاید.

رسانه ای شدن موضوع دارایی های نعمت زاده که گویا به 1000 میلیارد می رسد ، و تعداد دیگری از وزرای دولت یازدهم امید مردم را کمرنگ و کمرنگ تر و البته حرص و طمع برخی دیگر را با الگو قرار دادن این حضرات بیشتر می کند.

از این موضوعات بگذریم ترویج و تبلیغ زندگی خانم دانشور یکی از اعضای شورای شهر تهران که بینش سیاسی اش اصلاح طلبانه نیز است، از آن دست مواردی است که فقط در رسانه های این کشور اتفاق می افتد و عملا با این رفتار، بر همه احادیث و سفارشات بزرگان دین و مذهب در مورد ساده زیستی و توجه به آن خط بطلان می کشد.

شاید اصطلاح گدا پروری ! که از سمتی خاص در فرهنگ جامعه ما طنین انداز شد و جای باز کرد سبب شده است برخی ها از سوی دیگر بام سقوط کنند و مجاب شده باشند که تجمل گرایی را باب کنند ، و اگر این اتفاق نا خوشایند درست باشد باید این حضرات پاسخ گوی شعارهای اسلامی که با آن توانستند دل مردم را بدست آورند و اینک به آن شعارها پشت کرده اند و ثروت اندوزی نموده اند باشند .چرا که این رفتار صدمات جدی نه به اشخاص! که به دین و مذهبی می زند که بوسیله آن حکومتی اسلامی شکل گرفته است.

کم نشنیده اند مردم این دیار که مقتدایشان ساده می زیسته است و همدم و هم نشین بیچاره گان و گدایان بوده و چه شب‌ها که از خوابش می زند و برای درماندگان توشه های غذا به دوش می کشد و غیره … و این روزها دقیقا عکس این موضوع در رفتار افرادی نمود پیدا کرده است که در لباس دین درآمده اند و زمینه های بروز فساد و سو استفاده های انچنانی را فراهم آورده اند .بدون توجه به سخنان معمار کبیر انقلاب امام خمینی و جانشین آن رهبر معظم انقلاب، که به خوبی الگویی می تواند باشد برای ساده زیستی دیگر مسئولان.

متاسفانه دولتمردان وابسته به جناح کارگزاران غالبا افرادی هستند که انگشت اتهام به سویشان دراز است و همین جناح سیاسی بذر تجمل گرایی را پاشیدند و این روزها ! دیگر کار به جایی می رسد که متمول بودن جزئی از پیشرفت محسوب می شود و نئواشرافیت دینی پدید آورده است.

اسلام تجمل و رفاه زده گی! اسلامی که دغدغه اش دیگر مردم و مستضعفین نباشند، اسلامی که مسئولینش معتقد باشند برخی ها باید زیر چرخهای اقتصادی له شوند تا جامعه به پیشرفت برسد چه معنا و مفهمومی دارد ؟ آیا در تعبیرات حضرت امام خمینی از آن به نام اسلام آمریکایی یاد نشده است؟

اگر قرار است از به وجود آمدن انقلاب اسلامی، جانفشانی اش نصیب مستضعفین باشد و ثروتش در جیب آقازاده ها، عدالت چه خواهد شد؟

امثال دانشورها، که احساس می شود موقعیت بدست آمده در زندگی سیاسی اش به تمکن مالی اش ربطی داشته باشد نه لیاقتش، شاید در نگاه اول به عنوان زنی موفق دیده شود اما مطمئناً در میان آحاد مردم، باعث ناامیدی و سرخوردگی خواهد شد در جایی که به وفور بر درب و دیوار مراکز درمانی اش تبلیغات فروش کلیه دیده می شود!!!