به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، اقتصاد مهم تر است یا فرهنگ؟ این سوالی است که بارها در ذهن بسیاری از ما پیش آمده است و هر بار متناسب با مشاهدات عینی خود پاسخی برای آن ارائه کرده ایم. روزی با مشاهده مشکلات اقتصادی، اقتصاد را مهم تر دانسته و معتقد بودهایم اگر بیکاری رفع شود، اگر دغدغه تامین مسکن و پوشاک و مایحتاج زندگی رفع شود، اگر دغدغه پرداخت قسط و قرض رفع شود… مشکلات حل خواهد شد و جامعه ای بانشاط خواهیم داشت.
سال هاست مقام معظم رهبری بر لزوم حمایت از تولید و اشتغال و فراهم آوردن زمینه های اقتصاد مقاومتی تاکید می کنند، ولی نتیجه ای در عملکرد مسئولان حاصل نمی شود. دلیل این اتفاق چیست؟ چرا مسئولان در مقاوم کردن اقتصاد ایران ناتوان هستند و نمی توانند مطالبات رهبر معظم انقلاب را برآورده کنند؟
اقتصاد چگونه درست خواهد شد؟
بدون شک اقتصاد نقش مهمی در زندگی ما دارد و در جامعه ای که فقر وجود داشته باشد، مشکلات و معضلات بسیار زیادی به وجود خواهد آمد. اما مسیر اصلاح اقتصاد از کجا عبور می کند؟ محل درد لزوما محل درمان نیست. اگر مردم با مشکلات اقتصادی روبرو هستند، متصدیان و مسئولان باید ریشه حل آن را در جایی غیر از اقتصاد جستجو کنند.
در نگاه اول علت اصلی مشکلات اقتصادی کشور را برنامه ریزی و برخی رفتارهای نادرست اقتصادی خواهیم یافت. اما در نگاهی عمیق تر متوجه می شویم که برنامه ریزی اقتصادی از فکر و عقل اقتصادی ناشی می شود و آن چیزی که این فکر را می سازد فرهنگ اقتصادی است.
عقل در هوایی به نام فرهنگ نفس می کشد و فکر می کند. اگر این هوا فرهنگ آلوده به فرهنگ اشرافیگری، تنبلی، خودبرتربینی و عدم مشورت در برنامه ریزی، ضعیف بودن کار جمعی، قانون گریزی، اسراف، عدم وجدان کاری، مصرف گرایی و… باشد برنامه ریزی مسئولان و رفتار مردم نیز متناسب با آن شکل خواهد گرفت. مسیر اصلی البته نه این که تنها راه باشد برون رفت از مشکلات اقتصادی، اصلاح فرهنگ اقتصادی برنامه ریزان و مردم است و در این مسیر اصلاح فرهنگ اقتصادی مسئولان نقشی بسیار مهم تر دارد. گام بعدی این است که متناسب با فرهنگ اصلاح شده، برنامه ریزی صحیح و علمی صورت گیرد.
الگوی بومی برای اقتصاد
ضرورت وجود یک الگوی بومی برای اقتصاد ایران با توجه به سنتهای ملی و اعتقادی آن، مسألهای بود که از سالهای بعد از انقلاب مطرح میشد. منتها در هر دوره، به دلیل مسائل مختلف، از جمله مشکلات ابتدای انقلاب و جنگ طولانی با عراق و گرفتاریهایی که در ادامه برای بازسازی کشور ایجاد شد، فرصت تدوین و برنامهریزی چنین الگویی مهیا نشد، هر چند تمام این مشکلات، با وجود آن که شاید هر یک از آنها، به تنهایی برای براندازی یک انقلاب نو پا کافی باشد، دلیلی برای توجیه کمکاریها و بیتوجهیها نیست. با این حال در سالهای اخیر در شرایطی قرار گرفتیم که سهلانگاری بیشتر، به نهایتی بسیار اسفبار ختم میشد…
هر چند در طول سالهای منتهی به اواخر دههی هشتاد، همواره زمینهسازیهایی برای بهبود شرایط اقتصاد و بهینهسازی ساختارها و نهادها انجام شد، ولی به دلیل فقدان سیاستهای کلی و متکی بودن تصمیمگیریهای کلان کشور به تصمیمهای افرادی معدود که معمولا به صورت روزمره انجام میشد، هرگز نتایجی که از آن مدنظر بود به دست نیامد.
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، به عنوان همان الگوی بومی که میتوانست ایران را برای رسیدن به آرمانهای خود هدایت کند، از چند سال پیش از سوی رهبر انقلاب مطرح شد. از آن پس، ابلاغ سیاستهای کلی در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی، به عنوان تکههایی برای تکمیل جورچین این الگو صورت گرفت. سیاستهای اقتصاد مقاومتی از جملهی سیاستهایی بود که در این فرایند مطرح شد.
اقتصاد مقاومتی، نظریه پیشرفت
اقتصاد مقاومتی ایدهای بود که در فضای شدت گرفتن تحریمهای غرب به سرکردگی آمریکا و اثرگذاری شدید در برخی زمینههای اقتصادی مطرح شد. به همین خاطر بسیاری افراد با توجه به ذهنیتهای خود سعی کردند معنای این ایده را بیان کنند. از جمله این که عدهای تلاش کردند تا آن را به عنوان سیاست اقتصادی توزیع فقر مطرح کنند، در حالی که رهبر انقلاب، خود این معنا را رد کردند و اقتصاد مقاومتی را نظریهی پیشرفت معرفی کردند، نه تلاش برای عمومی کردن فقر.
اصلاح فرهنگی زمینه تحقق اقتصاد مقاومتی
به هر صورت اقتصاد مقاومتی بستر مناسبی برای طرح میخواهد و اگر فرهنگ مصرفی و اقتصادی جامعه از یک سو و نظامها و ساختارهای اداری و اقتصادی از سوی دیگر به خوبی جهت نگرفته باشد، این سیاستها هرگز محقق نخواهد شد. از این رو مهمترین زیرساخت برای رسیدن به آیندهی اقتصادی، ساختن فرهنگ درست اقتصادی است که مسلما مخالف هدفی به نام کسب منفعت بیشتر است که در لیبرالیسم و نظام سرمایهداری به عنوان اساس حرکتهای اقتصادی مطرح میشود.
در واقع فرهنگ اقتصادی یکی از بنیادیترین اصولی است که حتی در سیاستهای ابلاغ شده نیز مدنظر هست. با این وجود مسئولان به جای توجه به این نکته، تلاش می کنند قرائت خود از اقتصاد مقاومتی را پیاده کنند. ساده زیستی، پرهیز از اسراف، حمایت از تولید داخلی و تکیه بر نیروی اقتصادی جوانان ایرانی از اصول مهم تحقق اقتصاد مقاومتی است. چگونه می توان از دولتی که مسئولان آن تجملگرایی را سرلوحه زندگی خود قرار داده و با واردات کالاهای مصرفی میلیاردها تومان ثروت اندوختهاند توقع داشت در مسیر رسیدن به اقتصاد مقاومتی گام بردارند؟
* مهدی مولایی- عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
انتهای پیام/
Tuesday, 3 December , 2024