به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، همین مساله باعث شده تا ائتلاف غربی، عبری، عربی با تلاشی بیش از قبل برای تضعیف جبهه مقاومت، حرکت کنند و بر همین اساس خیلی از کارشناسان معتقدند باید تحولات را با دقت رصد کرد.
دکتر حسین امیرعبداللهیان، دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی در این ارتباط معتقد است دستاوردهای محور مقاومت در منطقه قابلتحسین است، اما نگرانیهایی وجود دارد که با درایت و همکاری جمعی کشورهای منطقه، قابل رفع است.
امیرعبداللهیان که برای بازدید از موسسه مطبوعاتی روزنامه جامجم در این موسسه حضور یافته بود در گفتوگویی مشروح با ما به بررسی تحولات منطقه پرداخت.
وی در این گفتوگو درباره سیاستهای عربستان در قبال کشورمان، سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه و همچنین نقضعهدهای آمریکا در قبال برجام صحبت کرد.
متن کامل گفتوگو با چهرهای که به دلیل نقشی که در پیشبرد خط مقاومت در منطقه داشت و باید او را «دیپلمات مقاومت» نامید را در ادامه بخوانید:
با توجه به تحولات اخیر منطقه از جمله مسائل مهمی چون پایان داعش، تثبیت بشار اسد، تثبیت اوضاع عراق و تحولات عربستان، چشمانداز کوتاهمدت و بلند مدت نظم غرب آسیا از نظر شما چیست؟
روند تحولات به نفع محور مقاومت پیش رفته است، اما درون این خوشبینی نگرانیهایی نیز وجود دارد. چرا که لزوما وضعیت همینطور نخواهد ماند و طرفهای مقابل ما بسیار فعال هستند و برای تغییر موازنه و ایجاد ترتیبات جدید سیاسی ـ امنیتی در منطقه تلاشهای پنهان و آشکار خود را بسیار فشرده انجام میدهند. همچنین زمانی که به همراه دوستان و متحدانمان در منطقه بهطور مشخص در عراق و سوریه در حال مبارزه با داعش بودیم، آمریکا بهدنبال استقرار در سوریه بود، این کشور امروز حدود هفت پایگاه نظامی در سوریه ایجاد کرده و در جهت تقویت ارتباطش با کردهای سوریه برای پیگیری اهداف بلندمدت خود در منطقه تلاش میکند. آمریکا در سطح میدانی هم آرایش نظامی خاصی را ترتیب میدهد که در نهایت بتواند هر زمانی که به توانایی لازم دست یافت بازی را به نفع خودش تغییر داده و روی زمین هم حضور داشته باشد.
در عرصه سیاسی هم با نگاه به عراق و سوریه پساداعش، باید به این موضوع اشاره کنم که در سوریه پساداعش شاهد مذاکرات موفق آستانه هستیم. در این مذاکرات آمریکا رویکرد فعالی نداشته و سعی کرده است با نوع رفتار، عدم حضور یا حضوری در سطح پایین؛ حق خود را برای بر هم زدن بازی در هر زمان، متناسب با منافعش محفوظ نگه دارد.
در مورد عراق پساداعش، یکی از نگرانیها ورود نرمافزاری عربستان و تلاش برای گسترش حضور دیپلماتیک، فرهنگی و امنیتی در عراق است. نگرانی دوم تلاش عربستان برای کارکردن با برخی جریانات سیاسی و فکری در داخل عراق با هدف تاثیرگذاری بر آینده عراق است. سومین نگرانی هزینه و تلاش عربستان برای تاثیرگذاری در انتخابات پارلمانی آینده عراق و رقم زدن شرایط سیاسی به نفع خودش است. زمانی این نگرانیها بیشتر قابل درک است که بدانیم امروز از عربستانی سخن میگوییم که در 15 سال گذشته در طرف بد تحولات عراق قرار داشته است؛ از این منظر که یک سوی تمام خودروهای انفجاری و اقدامات تروریستی به سرویس امنیتی و حمایت لجستیکی عربستان وصل بود. عربستان که از آن اقداماتش نتیجه نگرفته اکنون تلاش دارد روش امنیتی خود را به روشهای مدرن و نرمافزاری تبدیل کند تا بتواند در جهت تغییرات مورد نظرش در عراق استفاده کند. نگرانی بعدی در عراق، تلاش آمریکا برای استقرار هر چه بیشتر نظامی در عراق است. در سال 2011 براساس قطعنامه سازمان ملل و تصمیمی که رهبران دینی و سیاسی عراق گرفتند، اجازه ادامه حضور نظامی به آمریکا داده نشد. اما بازی با کارت داعش فرصتی را برای آمریکا فراهم کرد که به بهانه مبارزه با داعش مجددا وارد عراق شده و در آنجا مستقر شود. این چالش جدی دولت العبادی است، هر چند عراق اجازه داده بود در سطحی اتاق عملیات نظامی مشترک بین نظامیان دو کشور ایجاد شود، اما در عین حال عراقیها اجازه ایجاد پایگاه آمریکایی در عراق را نداده بودند.
در جمعبندی میتوان گفت محور مقاومت در بهترین شرایط خود قرار دارد. دستاوردهای محور مقاومت در منطقه قابل تحسین است، اما نگرانیهایی وجود دارد که باید با درایت و همکاری جمعی کشورهای منطقه و با برنامهریزی که در زمان خود اجرایی میشود شاهد تثبیت اوضاع در منطقه از جمله محورمقاومت باشیم.
بحثهایی درباره ایجاد پایگاه نظامی ایران در سوریه مطرح شده است. در این رابطه چه چشماندازی وجود دارد ؟ با توجه به اینکه حضور ایران در خاک سوریه با موافقت دولت قانونی این کشور بوده، برنامهای برای ماندگار شدن این حضور وجود دارد؟
این نکته را در نظر بگیرید که حضورمان در سوریه مستشاری است، تا زمانی که دولت سوریه همچنان از ایران درخواستی برای حضور در جهت کمک نظامی و مستشاری داشته باشد این حضور را خواهیم داشت، زمانی که دولت سوریه احساس کند همکاریهای دفاعی میان دو کشور باید تقویت شود، اما در عین حال نیازی به حضور نظامی نیست و سوریه به ثبات لازم رسیده، دیگر حضوری در سوریه نخواهیم داشت.
البته به این نکته هم اشاره میکنم که در سوریه پایگاه نظامی نداریم. آمریکا در جهت تثبیت پایگاههای نظامی خود در سوریه و بدون هماهنگی با این کشور تلاش میکند، ولی ما پایگاه نظامی نداریم.
اما حدود یک ماه پیش خبری در مورد بمباران منطقهای در حاشیه دمشق از سوی هواپیمای اسرائیلی منتشر شد و برخی رسانهها ادعا کردند که پایگاه ایران بوده است؟
در داخل سوریه طی سالهای اخیر صهیونیستها تلاش کردند از هر فرصتی استفاده کنند تا مقرهای نظامی و تسلیحاتی مرتبط با ارتش سوریه را هدف قرار دهند. همچنین در مقاطعی ادعا کردند مراکز مربوط به نگهداری تسلیحات یا نیروهای نظامی ایران یا حزبالله را در سوریه هدف قرار دادهاند. اما آنچه مسلم است در تمام این سالها حزبالله در دفاع از امنیت مرزهای مشترک با سوریه با ورود به این کشور به مبارزه با تروریستها کمک کرد. از همان ابتدا آمریکا و اسرائیل تلاش داشتند هرگونه تحرکی را که مرتبط با لجستیک مستشاران نظامی ایرانی، نیروهای حزبالله و سایر گروههایی که به سوریه کمک کردند،باشد مورد هدف قرار دهند. اما تائید اینکه اسرائیل موفق به زدن مقری از حزب الله یا مقری از تجمع نیروهای مستشاری ایرانی شده است را باید از مقامات مسئول در این ارتباط پرسید.
به حضور مستشاری ایران در سوریه اشارهای کردید، آیا این حضور ایران در سوریه از ابتدای بحران سوریه بوده یا بعدها آغاز شد؟
تقریبا در همان هفتههای اول در سطح سیاسی، ولید معلم، وزیر خارجه وقت سوریه به تهران آمد و در سطح رسمی دولت سوریه، با توجه به تجارب ایران در مبارزه با تروریسم در خواست کمک کرد. بعد از طی گردش کار در ایران و تصویب این موضوع درشورای عالی امنیت ملی و همچنین تائید رهبری؛ نیروهای نظامی ما در قالب رسمی برای همفکری و مشورت دادن به مقامات نظامی، وارد سوریه شدند و کارهای بزرگی بویژه در کمک به مردم سوریه و پیشگیری از کشته شدن مردم این کشور انجام دادند، آن هم باوجود اقدامات 71 کشور به لحاظ لجستیکی، تبلیغاتی و … که علیه مردم سوریه بود.
در این زمینه برخی میپرسند واقعا چرا ایران به سوریه کمک کرد؟
بله، این روزها در برخی اغتشاشات در کشورمان شعارهایی در مورد سوریه داده میشود. به عنوان فردی که در دستگاه دیپلماسی مسئول پرونده سوریه بودم بصراحت میگویم که این افراد درک درستی از امنیت ملی ندارند و نمیدانند اگر نیروهای ما و شهدایی که در این مسیر تقدیم کردیم بموقع وارد سوریه و عراق نمیشدند، امروز نیروهای امنیتی ما باید در ایستگاههای مترو با داعش درگیر میشدند.
فراموش نمیکنیم زمان سقوط موصل، درکمتر از چند روز نیروهای داعش به سمت مرزهای غربی ما در منطقه قصر شیرین حرکت کردند. اگر اقدامات داعش در عمق 40 کیلومتری عراق از سوی ایران سرکوب نشده بود،امروز یکی از تهدیدات جدی امنیت ملی ما بود. بنابراین با نگاهی به امنیت منطقه و کشورمان باید گفت ایران خدمت بزرگی به واسطه کمکهای مستشاری به عهده داشته است.
به سال اول بحران سوریه برگردیم، فرض بگیریم اگر همان سال اول دولت سوریه سقوط میکرد امروز وضعیت منطقه و ایران چگونه بود؟
همان ماههای اول بحران سوریه، نشستی در تونس تحت عنوان دوستان سوریه با حضور حدود
70 وزیر خارجه از جمله هیلاری کلینتون و سعود الفیصل برگزار شد. کلینتون پس از اتمام جلسه در مصاحبهای خبر از تصمیمگیری در مورد حمایت از معارضان سوریه و مخالفان اسد داد، سعود الفیصل هم از برخی بحثها و مخالفتها در جلسه ابراز ناراحتی کرد و گفت دیگر در چنین جلسهای شرکت نمیکنم و از نظر ریاض، راهحل در سوریه صرفا اقدام مسلحانه مخالفان علیه اسد است.
در آن ایام در سفری که به روسیه داشتم، معاون وزیر خارجه وقت روسیه گفت که روز قبل بندربنسلطان، رئیس سرویس امنیت عربستان در ارتباط با سوریه در جلسهای که با مقامات کشورمان داشته است، درخواستی داشت مبنی بر عدم ارائه کمک برای تثبیت وضعیت نظامی سیاسی اسد در سوریه. وی قاطعانه سخن از راه حل نظامی به میان آورد. حتی در گفتوگوی محرمانه با یکی از مقامات ارشد روسیه گفت برای تحقق این راه حل نظامی علاوه بر فعالکردن گروههای مخالف در سوریه، گروههای مختلف تروریستی را از دیگر نقاط در سوریه جمع کردیم تا برای سرنگونی اسد تلاش کنند.
این مقام امنیتی عربستان در پاسخ به معاون وزیر خارجه روسیه که پرسیده بود در صورت سقوط اسد ازسوی تروریستها آیا به سراغ شما در ریاض نخواهند آمد؟ پاسخ داده بود، بله اینگونه خواهد بود اما برای آن مقطع هم برنامهریزی کردهایم چرا که پس از اسد تمام تروریستها را در دمشق بمباران و نابود میکنیم، چنین رویکردی نشاندهنده تصمیمگیری غیرمعقول در مورد تحولات منطقه و نگاه ساده به تحولات است.
لذا یکی از اتفاقاتی که به امنیت منطقه کمک کرد، عدم تغییر نظام سیاسی در سوریه و ادامه آن تا مرحله فعلی است که کمک بزرگی به امنیت منطقه و نظام بینالملل بود.
در ابتدای بحران سوریه برخی امید چندانی به نتیجهبخش بودن حمایت ایران از اسد نداشتند و در این زمینه دچار شک و تردید بودند، آیا قاطعانه در مورد نتیجه مثبت حل بحران سوریه امید داشتید، یا اینکه در مقاطعی دچار شک و تردید بودید؟
در عرصه دیپلماتیک اگر منطقی، واقعبینانه و قوی برخورد کنید نتیجه میگیرید. در این سالها در بحثهای مختلف منطقهای اتفاقاتی افتاده است که با محاسبات ساده دیپلماتیک غیرممکن بود. از جمله زمانی که وارد وزارت خارجه شدم اولین ماموریتم به عراق زمان صدام بود. در آن زمان تصور اینکه یک روز هم صدام نباشد تقریبا محال بود. اما دیدیم که چه اتفاقاتی در مورد وی رخ داد.
به این نکته هم اشاره میکنم که چند ماه قبل از فوت سعود الفیصل در منزلش با وی دیدار داشتم، وی طی آخرین ماههای زندگیاش سخنانی را مبنی بر قطع امید از آمریکا مطرح میکرد که شاید از زبان هیچ امیر عالیرتبهای از سعودیها شنیده نشده بود. وی میگفت «به ملک عبدالله توصیه کردم که باید با روسیه کار کنیم و نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد. چرا که در صورت اعتماد به آمریکا، این کشور نباید اجازه سقوط حسنی مبارک در مصر و بن علی را در تونس میداد. رابطه با آمریکا به گونهای است که چندان نمیتوان در مقابل این کشور ایستاد اما در عین حال سطحی از هوشیاری را هم باید داشته باشیم.»
در آن مقطع شاید تنها کسی که در کشور اعتقاد قوی داشت که در سوریه میتوانیم و باید بتوانیم آن را در جهت امنیت خودمان حفظ کنیم، شخص رهبری بود. علاوه بر سیاسیون ما، حتی برخی نظامیان ما در میانه راه دچار تردید بودند و اگر هشدارهای بموقع رهبری نبود امکان داشت بسیاری از ما در میانه راه متزلزل شویم. در آن مقطع آقای صالحی که وزیر خارجه بود میگفت در جلسه شورای عالی امنیت ملی که خدمت رهبری بودیم، در مورد تحولات سوریه سخنان موافق و مخالفی مطرح شد اما بالاخره رهبری انتظار نداشتند که در این سطح عالی حرف منفی در مورد این موضوع استراتژیک شنیده شود، در نهایت رهبری مجبور شدند مثالی مطرح کنند که بحران در سوریه در جهت به مخاطره انداختن امنیت ملی در کشورمان است بنابراین باید محکم ایستاد و به سوریه و مردم این کشور کمک کرد و اجازه نداد تروریستها و تفکرات افراطی تصمیمگیرنده باشند.
اشاره کردید در یکی از آخرین سفرها و دیدار با مقامات عربستانی، با سعود الفیصل دیدار داشتید که فضای آن دیدار مثبت بود. چه شد که چنین فضایی ادامه نیافت؟
آن زمان جهت فراهم کردن مقدمات سفر آقای ظریف به عربستان رفتم، تصمیم سعودالفیصل این بود که در ملاقات، مثبت برخورد کند تا منجر به سفر آقای ظریف به عربستان شود. بنده هم بهدلیل ماموریت دیپلماتیک تلاش کردم از بسیاری تلخیها و بدرفتاری عربستان سخنی نگویم تا زمینه برای گفتوگوهای بعدی باز شود، اما متاسفانه سعودیها نتوانستهاند با انقلاب اسلامی کنار آیند.
حتی در طلاییترین دوران روابط ایران و عربستان یعنی دوران سازندگی و اصلاحات روابط تهران ـ ریاض حداکثر تا موضوع حج پیش رفت، به همین دلیل نام آن دوران را مقطع کم تنش میگویم چرا که در سطح اقتصادی توافق خوب اقتصادی و ارتباطی میان تجار دو کشور شکل نگرفت.
در مورد عربستان نتوانستیم هیچ دستاورد پایداری را در دوران سازندگی و اصلاحات نهادینه کنیم، چرا که حتی در دروه ریاست جمهوری هاشمی و خاتمی نیز عربستان تمایلی به برقراری روابطی با ایران که از نظر خود، سطوح متعارف همکاری با ایران را به رسمیت بشناسد، نداشت.
سه روز بعد از ملاقاتم با سعود الفیصل، به وی گفتم هفته آینده آقای ظریف در مجمع عمومی سازمان ملل حضور خواهد داشت و امیدوارم سخنان منفی از شما نداشته باشیم. وی نیز پذیرفت و ملاقات خوبی میان آقای ظریف و سعود الفیصل شکل گرفت اما در کمتر از 30 دقیقه سعود الفیصل در کنفرانس مطبوعاتی در نیویورک بدترین سخنان را علیه ایران مطرح کرد.
بارها در مورد مسائل منطقهای با سعودیها به نقطهای میرسیدیم اما با جدی شدن بحث، سعودیها خواهان همه چیز بودند، آنها انتظار داشتند عراق و سوریه را تحویلشان دهیم.
مشکل سعودیها در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران چیست؟
مشکل عربستان این است که تمامیتخواه است و این که ایران را نمیخواهد. عربستان با پدیده انقلاب اسلامی نتوانسته کنار بیاید. آنها تصور میکنند هر چه ایران تضعیف شود عربستان تقویت میشود. بنابراین باید به حاکمان فعلی آن بویژه آل سلمان و محمد بن سلمان که با ایران خصومت دارند کمک کرد تا به فهم درست برسند.
با توجه به ناپختگی فراوان تصمیمات آلسعود احتمال دارد این کشور، اختلافات با ایران را به فاز نظامی بکشد؟
در رسانههای عربستان برخی با ذوقزدگی نوشتهاند که اغتشاشات ایران نتیجه وعده محمد بن سلمان است. این در حالی است که عربستان حتی در یمن هم که روزی به طور متوسط 34 تا 38 پرواز داشته و مردم این کشور را بمباران میکند، بدون حمایت و بدون لینک قوی اطلاعاتی ارتش آمریکا قادر به انجام چنین کاری نیست.
به رغم این که عربستان پیشرفتهترین فانتوم جنگی را از آمریکا خریده است به تنهایی توان استفاده از آن را ندارد؛ به این معنی که خلبان عربستانی قادر به پرواز با هواپیمای خریداری شده از سوی آمریکاست اما بعد از بمباران صنعا و در مسیر بازگشت در صورت اتمام سوخت هواپیما، باید هواپیمای سوخترسان آمریکایی به آن سوخت برساند.
ناتوانی عربستان به حدی است که حتی برای بمباران نیز پهپادهای آمریکایی هدف را شناسایی کرده و با واسطهای به خلبان عربستانی اطلاع میدهند. بنابراین عربستان نمیتواند تهدید نظامی علیه ما باشد اما در عین حال باید با سطح هوشیاری بالایی نسبت به هر گونه تهدید و تحرک عربستان در مقطع کنونی برخورد کنیم. در کل در پاسخ به این که آیا در قدوقوارهای است که بتواند وارد رویارویی نظامی با ایران شود حداقل در سطح سیاسی بسیار محکم میگویم خیلی کوچکتر از این است.
به ناتوانی عربستان در تحولات یمن اشاره کردید. پیشبینی شما از تحولات یمن و جنگ نابرابر عربستان با این کشور پس از گذشت بیش از هزار روز چیست؟
تا اینجای کار معادله جنگ در یمن به نفع مردم یمن، انصارالله و متحدان است. سعودیها هیچ گزینهای در مقابل مردم یمن جز میز مذاکره ندارند.
در مقطعی که عادل الجبیر بتازگی وزیر خارجه شده بود در ملاقات با وی در حاشیه اجلاسی با عصبانیت گفتم اشتباه کردید که به یمن حمله کردید و البته وی در جواب گفت: خواهید دید که ظرف سه هفته حوثیها را نابود خواهیم کرد.
تصور میکنم 5 فرودین سال 97 وارد چهارمین سال حملات نظامی عربستان به یمن میشویم، بنابراین باید همه طرفها در میز مذاکره حضور داشته باشند، حوثیها گروهی قدرتمند هستند، تحولات اخیر یمن آنها را قویتر کرده است.
امروز مهمترین جریان در یمن انصارالله و متحدین آنها هستند و ما با آنها ارتباط معنوی داریم، هیچ سلاحی به آنها ندادهایم چرا که یمن آنقدر سلاح دارد که حتی میتواند صادرکننده باشد.
البته بر این نکته هم تاکید کنم که سعودیها گزینهای جز بازگشت به روابط عادی با ایران ندارند و تحولات آینده سعودی این را نشان خواهد داد.
پیشبینی شما از آینده برجام و اقدامات ترامپ در این ارتباط بویژه تصمیم وی در مورد تمدید تعلیق تحریمها چیست؟
پذیرش تهدید آمریکا مبنی بر این که ترامپ از برجام خارج خواهد شد برایم دشوار است، چرا که این کشور تا جایی که بتواند از مواهب برجام به نفع خود بهرهبرداری میکند و تا جایی که بدعهدی و کارشکنیهایش در این زمینه موجب عدم بهرهمندی ایران از بخشهای مثبت برجام شود، آن را ادامه خواهد داد ؛ چرا که باید دیوانه باشد با وجود چنین ویژگی هایی، برجام را از بین ببرد. لذا تصور میکنم گزینه نهایی آمریکا بهرغم همه این موضوعات، حفظ برجام باشد. در عین حال تلاشهایش برای عدم بهرهمندی ایران از منافع برجام ادامه خواهد یافت، ضمن این که اروپا سهمی مهم در ادامه همکاری با ایران در اجرای برجام دارد. درعین حال تصور این که اروپا بدون اعتنای کامل به آمریکا در برجام در سطوح کامل با ما پیش خواهد آمد، تحلیل واقعی نیست. در مورد برجام پیچیدگیهایی وجود دارد و باید منتظر آینده بود.
ارزیابی شما از اقدامات نهادها و دستگاههای مختلف کشورمان مانند مجلس، دولت، قوه قضاییه و سایر نهادها در ارتباط با نقض عهدهای آمریکا چیست؟
باید از آقای شمخانی بپرسید که در دبیرخانه مسئول پیگیری و برخورد با نقض عهدهای آمریکاست. در مجلس هم از آقای بروجردی بپرسید.
انتهای پیام/
Sunday, 24 November , 2024