یادداشت

مبارکه ناعلی علوی/  گاهی از من می‌پرسند اینکه بی‌بی‌سی فارسی پس از 40سال دشمنی با مام وطن و ملت ایران حالا بلندگوی یک جناح خاص در ایران شده است، خوب است یا نه؟! (می‌گویند «دشمنی با مام وطن» شاید به خاطر ایرانی بودن خبرنگاران و مجریان بی بی سی فارسی!) آنها که این پرسش را مطرح می‌کنند، خودشان اغلب نظرشان این است که این چیز خوبی است، چون رسانه‌های داخلی ما نیز غالباً  متعلق به یک جناح هستند و البته خطوط قرمز را معمولاً رعایت می‌کنند و حالا بی بی سی شده است رسانه حامی یک جناح و برخی از خطوط قرمز را که مربوط به دولت و حامیان دولت و جناح اصلاح‌طلب است، به ناچار رعایت می‌کند و حتی در برخی موارد در دفاع از کلیت دولت مستقر یا بعض افراد آن سینه‌چاک‌تر از رسانه‌های داخلی حامی دولت است و این چیز بدی نیست.

من اما چنین اعتقادی ندارم و معتقدم جناحی عمل کردن بی بی سی به طمع عبور از این مرحله و رسیدن به یک‌دستاورد بزرگ‌تر است. البته اصل اخبار ظاهراً جناحی بی بی سی را تأیید می‌کنم. مثال‌های زیادی هست که چند نمونه را می‌آورم.

بی بی سی حیثیت حرفه‌ای خود را زیر سؤال می‌برد تا مثلاً از قول پروانه مافی در روز حادثه پلاسکو بنویسد که «آواربرداری تا 72 ساعت دیگر خاتمه می‌یابد.» و این آشکارا باج دادن سیاسی به افراد یک جناح خاص است.

این خانم نماینده مجلس است و با همان فهرستی وارد مجلس شد که خود اصلاح‌طلبان حالا از آن فهرست‌بندی پشیمانند. اما وقتی حادثه پلاسکو، سخنگو و رئیس ستاد بحران و مسئولان دیگری را دارد، چرا بی بی سی از قول یک خانم نماینده مجلس خبر آواربرداری می‌دهد که امروز پس از یک هفته معلوم می‌شود آن خبر، نپخته و یک سخن‌پراکنی بیهوده بوده است که فقط به درد بی بی سی خورد!

بی بی سی از قول یک عضو اصلاح‌طلب شورای شهر که اهالی رسانه او را به عمله فلان جناح برای تخریب فلان مسئول می‌شناسند، خبرهای دروغ درباره انحصارشبکه خبرسیما در تهیه خبر از حادثه پلاسکو می‌دهد، در حالی که خبرنگاران رسانه‌ها همه در پلاسکو حاضرند و فقط تهیه عکس از جنازه‌ها برای همه خبرنگاران و عکاسان محدود شده است.

یا از قول او می‌نویسد که «مردم باید بدانند که 20 تا 30 نفر در پلاسکو کشته شده‌اند» ! معلوم نیست که چه کسی مانع این دانستن شده است، آن هم در حالی که تلویزیون ایران بارها این اعداد و ارقام را حتی بیشتر از این از قول سخنگوی بحران پلاسکو اعلام کرده است پس بی‌بی‌سی اینجا نیز دنبال خبر صادق نیست و به وظیفه جناحی‌اش عمل می‌کند.
خنده‌دارتر از هر چیز، اخبار و اطلاع رسانی بی‌بی‌سی از مسیرهای تشییع پیکر مرحوم هاشمی رفسنجانی بود! آن‌قدر عمر کردیم که ببینیم بی‌بی‌سی هم به مردم ایران مسیر راهپیمایی نشان می‌دهد!

یا مثلاً به نحوه انتشار این خبر در بی بی سی توجه کنید: «محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در پاسخ به سؤالی درباره موضع دولت حسن روحانی برابر اتهاماتی که علیه حسین فریدون برادر رئیس‌جمهور مطرح می‌شود، گفت: اتهام‌افکنی قبل از اثبات بر افکار عمومی تأثیر دارد و اگر قوه قضائیه به این نتیجه برسد که آن اتهامات درست نبوده چه پاسخی به افکار عمومی خواهیم داد.»

در حالی که نوبخت این را هم گفته بود که قوه قضائیه با استقلال و قاطعیت در این باره عمل خواهد کرد و نیازی به نامه‌نگاری نمایندگان نیست که اشاره‌ای به سخن اخیر رهبر انقلاب است که فرمودند باید قدر قوه قضائیه مستقل و قاطع را بدانیم ( ممکن است برخی بگویند نوبخت کنایه‌ زده است که من لحن او را نشنیدم و نمی‌توانم قضاوت کنم). مشاهده می‌کنید که بی بی سی مثل یک معلم اخلاق نگران عواقب اخلاقی یک خبر است و در لباس مدافع فریدون، خبر نوبخت را هم گزینش شده منتشر می‌کند.

بی بی سی فارسی همچنین یک مدافع تمام عیار برجام است. از میان انبوه خبرهای اقتصادی و واردات و صادرات و اوضاع صنایع ایران که هیچ پوششی در بی بی سی ندارد، ناگهان به سراغ اینگونه اخبار می‌رود: «قائم مقام وزیر بهداشت ایران در امور بین‌الملل، به خبرگزاری رسمی ایران گفت: پس از برجام صادرات دارو و تجهیزات پزشکی از حدود 20 میلیون دلار در سال 1392 به 60 میلیون دلار در سال 1395 افزایش یافت.»

بی‌بی‌سی حتی در اخبار خارجی با اصلاح‌طلبان هماهنگ است و مانند آنان از ترامپ متنفر است! و معلوم نیست با چه تحلیلی این رئیس‌جمهور امریکا را برای اصلاح‌طلبان خطرناک‌تر از اوباما یا دموکرات‌ها می‌داند.  این شبکه خبری فارسی زبان روی انتخابات همان خطی را می‌رود که اصلاح‌طلبان دوست دارند یعنی تخریب مثلاً قالیباف به عنوان یک رقیب احتمالی در انتخابات.

برای همین آسمان را به ریسمان می‌بافد تا بگوید فاجعه پلاسکو تقصیر قالیباف است.   اما اینکه گفتم اخبار ظاهراً جناحی بی‌بی‌سی را به طمع دستاورد دیگری می‌دانم، از دل همین چند خبر نمونه‌ای که آورده شد، مشخص است. اگر بی‌بی‌سی مسیرهای تشییع پیکر مرحوم هاشمی را اطلاع‌رسانی می‌کند، نه برای این است که مردم راهشان را گم نکنند و نه احساس دینی به سابقه نظام در ایران دارد، بلکه او می‌داند بخشی از مخاطبانش ممکن است بخواهند در این تشییع، شعارهای ضد حکومتی بدهند، یعنی دقیقا همان کاری را می‌کند که در فتنه 88 کرد و محل‌های تجمع اغتشاشگران را خبررسانی می‌کرد.

اگر BBC برای فریدون یا آن عضو شورای شهر یا یک نماینده کارگزارانی مجلس، کانال خبری می‌شود، به این خاطر است که این بخش از حکومت و نظام ایران را برای ایجاد تغییرات ساختاری و احتمالاً در براندازی آینده مناسب‌تر از بخش‌های دیگر می‌بیند و بنابراین وقت و سرمایه‌اش را هزینه این افراد می‌کند.

آنچه اکنون به عنوان تغییرات چشمگیر بی‌بی‌سی فارسی در رسالت خبری‌اش می‌بینیم و از دلسوزی‌های این شبکه خبری برای کلیت یک جناح سیاسی در ایران می‌شنویم، صرفاً یک زمینه‌سازی به امید آینده است. اگر روزی همین جناح اصلاح‌طلب همه کانون‌های قدرت را در ایران به دست بگیرد و در چارچوب قانون اساسی بماند، آن روز همین بی‌بی‌سی فارسی، اپوزیسیونی را در دل آنان کشف می‌کند و رسانه بی‌چون و چرای همان اپوزیسیون می‌شود تا مراحل بعدی استحاله و براندازی را دنبال کند.

چرا اینچنین است، چون آنچه ما از بی‌بی‌سی فارسی می‌دانیم، حسین باستانی و مسعود بهنود و فرناز قاضی‌زاده و دیگر مجریان و کارشناسان ایرانی آن نیستند بلکه بدیهی‌ترین فهم از بی‌بی‌سی ـ چه انگلیسی، چه فارسی ـ آن است که باید روایتگر دستگاه‌های اطلاعاتی انگلیس باشد و جز این نمی‌تواند باشد.

و البته اگر پولی از عربستان یا اسرائیل برسد، کمی هم به آنها متمایل می‌شود، آنچنان که داریوش کریمی گاهی موضوع برنامه پرگار را به دلسوزی و مظلوم‌نمایی برای این دو رژیم مظهر ظلم و فساد اختصاص داده است.  پس بی‌بی‌سی جناحی اگر چه حقیقت دارد اما یک حقیقت مجازی است!

انتهای پیام/ جوان