ازدواج با ثروت!؟

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، زن جوان كه براي طرح مشكل خود به مركز مشاوره آرامش فرماندهي انتظامي استان اصفهان آمده بود گفت: از بچگي دختر بلند پروازي بودم و هميشه مادرم به من مي گفت تو مثل خواهران ديگرت قانع نيستي، تا بعد از طي کردن دوران دبيرستان كه مدام برايم خواستگار مي آمد و خوب با توجه به موقعيت مالي زندگي ما اکثر افرادي که به خواستگاريم مي آمدند شبيه به ما بودند و ثروت آنچناني نداشتند درنتيجه من هم با ازدواج آن ها مخالفت مي كردم.

تا اينکه از بين اين خواستگارانم حميد كه آن موقع هنوز از همسرش جدا نشده بود و سه فرزند هم داشت و بسيار پولدار بود و وضع خوبي داشت به خواسنگاريم آمد او مي گفت همسرم ناسازگار است با هم زندگي نمي کنيم، من که برق پول چشمانم را کور کرده بوده به اين حرف ها توجهي نداشتم و در نتيجه علي رغم مخالفت هاي شديد خانواده با او ازدواج کردم.

اوايل زندگي هر چي مي گفتم برايم مي خريد و من هم خيلي خوشحال بودم كه با مرد ثرونمندي ازدواج كردم از اينکه با خانواده هاي پولدار رفت و آمد داشتم و به سر و وضع خودم مي رسيدم احساس شعف مي کردم ولي به مرور که از همسرش طلاق گرفت و بچه ها را به من سپرد مشکلات زندگي هم كم كم خودش را نشان داد.

دخترانش با من سازگاري نداشتند کارهاي شخصيشان را انجام نمي دادند و هميشه به عنوان يک رقيب به من نگاه مي کردند.

يکي از آنها همان اوايل ازدواج کرد اما الان كه هشت سال از آن زمان گذشته طلاق گرفته و دوباره به خانه برگشته است.

من هم صاحب دو فرزند هستم، در طول اين مدت مدام همسرم بيشتر ازگذشته نسبت به من کم محلي مي کند جلو فرزندانش من را تحقير کرده و کلمات رکيک بکار مي برد و با بهانه جويي از من مي خواهد تمام کارهاي منزل را انجام دهم و الان هم دو ماه است که زميني در شمال داشته و قصد ساخت آن را دارد و بدون اينکه بدانم ناگهان غيبش مي زند و متوجه شده ام که در آنجا با زني آشنا شده والان نمي دانم با اين دو بچه و زندگي که برايم پيش آمده چه کار کنم من در حقيقت با ثروت همسرم ازدواج كردم و الان مي فهمم كه چه اشتباهي مرتكب شدم اي كاش پول ملاك من براي ازدواج نبود…..

 

زندگي را بر پايه كاخ آرزوها بنا نكنيم

كارشناس ارشد مركز مشاوره آرامش فرماندهي انتظامي استان اصفهان در اين باره گفت: برخي از افراد راه رسيدن به آرزوهايش را به جاي اينکه در وجود خود جستجو کنند به دنبال آن در وجود ديگران ازجمله پدر، مادر، يا همسر هستند به همين دليل هيچگاه مسئوليت شکست ها وموفقيت هاي خود را نپذيرفته و به خود و اطرافيشان ضربه وارد مي کنند.

وي افزود: فرد به جاي اينکه خودش تلاش کرده و به اهدافش در زندگي دست يابد خود را وابسته يک مرد دانسته و برآورده کردن تمام آرزوهايش دروجود يک مرد مي ديده است و به جاي پيدا کردن يک راه حل منطقي براي مشکلات راهي غير واقعي و غيراصولي را انتخاب کرده است.

اين كارشناس ارشد مشاوره اظهار کرد: همانطور که در قرآن کريم نيز داريم که زن وشوهر مي بايستي هم کفوهم باشند، تفاوت هاي بين زن و مرد ازلحاظ سني، اجتماعي، مالي در نوع رابطه آن در زندگي زناشويي تأثير مي گذارد و باعث مي شود که آنها مدام با يکديگر اختلاف داشته و شرايط يکديگر را درک نکنند.

وي افزود: در داستان مذكور زن با مقصر دانستن خانواده و روي آوردن به يک شوهر پولدار علي رغم اينکه زن وسه فرزند داشته نه تنها کاخ آرزوهاي خود را خراب کرده بلکه به فرزندان خود نيز آسيب وارد کرده و آن ها را درمحيطي پراز جنجال و هياهو و با ديد منفي مردم که فرزندان زن دوم هستند بزرگ شده و عوارض جبران ناپذيري متوجه آن ها مي شود و علاوه برآن مرد خانواده به جاي اينکه مشکلات شخصيتي خود را حل کرده وبه دنبال طلاق همسر خود نباشد با وجود داشتن 3 فرزند زن ديگر اختيار کرده و بر چسب بچه هاي طلاق را به فرزندانش زده همانطور که دختر اول نيز ازدواج ناموفقي داشته و بعد از مدتي دوباره به منزل پدري برگشته است.

كارشناس مركز مشاوره پليس گفت: توصيه ما به تمام افراد دم بخت اين است که ابتدا يک انتخاب صحيح و اصولي براي ازدواج داشته و وقتي تصميم به ازدواج گرفته و وقتي خانواده تشکيل دادند فقط به دنبال اميال خود نبوده و در مرحله اول اعضاي خانواده را در نظر بگيرند چون با خود خواهي هر يک از زوجين، فرزندان نيز به ورطه نابودي کشيده مي شوند و باورهاي آن ها نسبت به خانواده و زندگي مشترک تغيير کرده و درنتيجه آن ها نيز زندگي موفقي نخواهند داشت.

انتهای پیام/ پایگاه خبری پلیس