بت پرستی در دنیای امروز؛

مبارکه نا-محمدعلی فولادگر/ می ­شود به تاریخ موزه­ ای نگاه کرد؛ یعنی به مثابه آثار باستانی تاریخ گذشتگان را خواند. تا هم تنوع و سرگرمی حاصل شده باشد و هم معلوماتمان افزایش پیدا کند.

به واقعه کربلا هم می­ توان موزه­ ای نگاه کرد. کما اینکه در بسیاری از عزاداری­ هایمان، این چنین نگاه می­ کنیم. مجلس عزاداری برگزار می­ کنیم تا یاد و خاطره اباعبدالله(ع) و یاران باوفایش را گرامی بداریم!! حتی بعضا تحلیل وقایع عاشورا را هم برای هم می­ گوییم. ولی از بعضی این عزاداری­ها و گرامی­داشت­ ها و تحلیل­ ها، چیزی برای حال و آینده ما به دست نمی­ آید.

یکی از پیام­ های واقعه عاشورا که همیشه تاریخ نیز وجود داشته و دارد، جریان بت شکنانه امام حسین(ع) در مقابل جریان بت پرستانه مقابل است. ممکن است سوال پیش بیاید که در سال ۶۱ هجری، مگر بت و بت پرستی وجود داشت؟ مگر سال هشتم هجری، مکه توسط پیامبر فتح و بت­ های داخل کعبه شکسته و نابود نشد؟ و بساط بت پرستی از حجاز رخ بر نبست؟

مفهوم بت و پرستش

برای پاسخ به این سوال، و نیز برای بررسی اینکه در زمانه ما نیز بت پرستی و بت شکنی وجود دارد یا نه، نیاز است که مفهوم «بت» و نیز «پرستش» را بهتر بفهمیم. به نظر می­ آید ما با یک مفهوم بت پرستی مواجهیم و با سری مصادیقی از بت پرستی. بت منحصر در سنگ و چوب نیست. و پرستش نیز منحصر در حاجت خواستن، تعظیم کردن و خم و راست شدن نیست. بلکه این­ها مصادیقی از این دو مفهومند. من وقتی چیزی را می­ پرستم، نهایت توجهم به آن است. همّ و غمم آن چیز است. خواسته­ هایم نیز از اوست و نه از چیزی دیگر. و در یک کلمه می­ توان گفت معبودی که مورد پرستش قرار می­ دهم، به حرکات و سکنات و رفتارها و اخلاقیات من جهت می­ دهد. چنین چیزی را می­ توان حقیقتا معبود دانست.

و اما بت چیست؟ بت، معبودی­ است که اصیل نیست. که در این حد و اندازه­ ها نیست که بتواند خواسته­ های انسان را برآورده کند. ولی به هرحال بشر اشتباه می­ کند و گاهی چنین معبودی، تمام هم و غمش می­ شود و به زندگی­ اش جهت می­ دهد.

حال با این مفهومی که از بت پرستی ارائه شد، می­ یابیم که فتح مکه و شکستن آن سنگ و چوب­ ها توسط پیامبر(ص) و حضرت علی(ع)، پایان ماجرای بت پرستی نبوده است. شاهد آنکه دو سال پس از فتح مکه و چندی بعد از رحلت نبی اکرم(ص)، مصادیق دیگری از بت پرستی به بروز و ظهور رسید. سنگ­ و چوب­ها دیگر پرستیده نشد، ولی قدرت و جاه و مقام پرستیده شد و به زندگی­ ها جهت داد. خلافت نامشروع، تقدس بی­جا پیدا کرد. تصورات غلط و منجمدانه از اسلام، موضوعیت پیدا کرد و… .

مجاهده انبیاء

و البته تمام تلاش انبیاء و حتی بعضی از مصلحان اجتماعی نیز این بوده که انسان حقیقتا و مفهوما بت پرست نشود. یعنی مجاهده انبیاء، صرفا این نبوده که مردم را از پرستش سنگ و چوب بازدارند. آیات قرآن که بیان کننده گفتگوهای میان بت پرستان و انبیاء است، موید این ادعاست.

در قرآن کریم گفته شده که بت پرستان خیال می­ کنند که این سنگ­ها برای آن­ها مایه عزت است. «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَهً لِیکُونُوا لَهُمْ عِزًّا» یا خیال می­ کنند که این سنگ­ها، یاری­شان می­ کنند «وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَهً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ». چون بر این باور بودند که تدبیر امورشان به این خدایان واگذار شده و خیر و شرّشان هر چه هست، در دست آنهاست. و یا این سنگ­ها را شفیع نزد خالق می­ یابند «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَاللَّه‌».

تصور بعضی از بت‌پرستان این بود که بت‌ها نزد خدا تقرب دارند و در امور دنیوی، آنها را شفاعت می‌کنند. بعضی نیز پیروی از اجداد و پدران خود را دلیل بت پرستی می­ یافتند و می­ پرسیدند «بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَینا عَلَیهِ آباءَنا أَوَلَوْ کانَ آباؤُهُمْ لایعْقِلُونَ شَیئاً وَ لایهْتَدُون» (یعنی پدران ما چیزی نمی‌فهمیدند و هدایت نیافتند؟)

خداوند نیز خطاب به آن­ها می­ گوید چطور به چیزی که با دست خودتان ساخته­ اید، چنین جایگاه و منزلتی می­ دهید؟ منزلتی که واقعی نیست و خودساخته و موهومی است. و یا می­ فرماید که چیزی را نپرستید که نه مالک زیان شماست و نه سود شما «قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لایمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لانَفْعاً».

ملاک هایی برای همیشه

با کمی دقت، می­ یابیم که هم تصورات بت پرستان از بت و هم خطابات انبیاء و قرآن کریم به آن­ها، منحصر در آن زمان نیست. و اتفاقا ملاک­ هایی به دست ما می ­دهد که به درد همه ازمنه نیز می ­خورد. همیشه تاریخ، چیزهایی که حقیقتا نمی­ توانند عزت آور باشند، مهم و حیاتی پنداشته شده ­اند. و چیزهایی که حقیقتا قدرت یاری انسان را نداشته­ اند، مهم­ترین یاری کننده­ ها قلمداد شده ­اند.

و رسم و رسوماتی که لزوما صحیح نیست و ساخته اذهان بشر است، از مهم­ترین ارکان زندگی دانسته شده است. تقلید از گذشتگان و یا تقلید از اکثریت، ملاک اعتقادات قرار گرفته است. فلذا مفهوم بت پرستی، وسعتی بیش از مصادیق سنگ و چوب و حتی گوساله و آتش و ستارگان دارد. بت پرستی یعنی آن­که شخص، شیء و یا رسومی که اصالتی ندارند، مورد توجه کامل و تمام قرار بگیرند. هم و غم ما بشوند و به کل زندگی­مان جهت بدهند. چنین رخدادی، همیشه بوده و هست.

روزگار فعلی

و اما در روزگار فعلی، اوضاع بت پرستی از چه قرار است؟ روزگاری که بت پرستی، مضحکه عام و خاص قرار می­ گیرد و پرستش سنگ و چوب اوج حماقت به نظر می­ رسد، روزگاری که خرافات تا حد زیادی از آن رخت بربسته و همه چیز قرار است عقلانی و آگاهانه باشد. روزگاری که علم پیشرفت کرده، صنعت متجدد شده و ارتباطات انسانی به آسان ترین نحو ممکن برقرار شده است. روزگاری که انسان­ها وقتی برای سرخاراندن ندارند و همیشه در حال تلاش و کوشش هستند. در این روزگار خوب و شیک و پیشرفته، دیگر جایی برای بت پرستی دیده می­ شود یا خیر؟

با توضیحی که داده شد، با شیک و پیشرفته بودن این زمانه، تشخیص بت­ها و نیز تشخیص پرستش، سخت­ تر و پیچیده­ تر شده است. رشد ابعادی از انسانیت، مانع شده است تا کمتر رشد یافتن ابعاد دیگری از انسانیت، به چشم بیاید.

روزگار ما را می­ توان جور دیگری نیز تصویر کرد؛ روزگاری که خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو. روزگاری که ثروت کسب می­ کنیم برای علم آموزی و علم می­ آموزیم برای ثروت. می­ آموزیم برای وجهه و آبرو. می­ آموزیم که آموخته باشیم. روزگاری که عقلانیت داریم ولی عقلانیتی که محدود به تدبیر و معاش است. عقلانیتی که خود را مغایر با وحی می­ داند. روزگاری که طبیعت خداوندی مظلوم شده است. روزگاری که تکنولوژی رفاه آورده ولی انس و علقه انسانی را از ما گرفته. این روزگار عجیب است. عجیب­ تر از همیشه. در عین پیشرفت­ های عجیب بشری، مشکلات عجیبی را نیز باعث شده است.

به نظر می­ آید امروز نیز با جهل آدمیان روبرو هستیم. جهلی که در هزاره­ های قبل، سبب پرستش سنگ و چوب و درخواست از آن­ها و نیز نسبت دادن حوادث به یک سلسله علل خیالی می­ شد، در این زمانه نیز وجود دارد و سبب می­ شود انسان­ها عزت دهنده، یاری کننده، و علت بعضی وقایع را در اموری ببینند که حقیقتا این­کاره نیستند. ثروت، شهرت، مقام، باور اکثریت، نظر مردم و نیز قدرت­های ظالمانه، برای ما بعضا بت شده ­اند و می­ شوند. ما این­ها را می­ پرستیم. این­ها هستند که به زندگی ما جهت می­ دهند و تمام دغدغه ما را تشکیل داده­ اند.

اساسا می­ توان گفت حقیقت بت پرستی (مخصوصا در روزگار فعلی)، به وجود خود انسان برمی­ گردد. اگر انسان، به جای آنکه تمرکزش را بر ابعاد حقیقی و الهی­ اش بگذارد، بر ابعاد کمتر اصیل خود بگذارد؛ اگر نیاز به آبرو و عزت را در جایی غیر از ابعاد الهی­مان به دنبالش بگردیم؛ اگر خوراک و رفاه و پوشش و سواری و تحصیلات و… را «وسیله» ندانیم و »هدف» قرارشان دهیم، معبودمان این­ها شده­ اند. اگر دنیا را محل قرار بدانیم و نه محل عبور، روی به بت­ پرستی آورده­ ایم.

بت وجود خود را بشکن

انسان امروز اگر می­ خواهد بت شکنی کند، اول از همه باید بت وجود خود را بشکند و به خود حقیقی­ اش روی بیاورد. آنگاه است که بت­ های بیرونی یکی یکی شکسته خواهند شد.

باشد که در این راه خطیر، سربلند باشیم که شرط سربلندی، عزم و صدق در توحید است.

انتهای پیام/ ندای اصفهان