رابطه سخنرانی دبیرکل حزب‌الله و «کارگروه اقدام مالی»؛

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، اخیرا بخش کوتاهی از سخنرانی بلند سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، به مناسبت چهلم شهادت فرمانده بزرگ مقاومت، شهید مصطفی بدرالدین، گویی آب در خوابگه مورچگان داخلی و خارجی ریخت.

دبیرکل حزب الله در بخشی از سخنرانی مهم خود که عمدتا به توصیف و تحلیل شرایط خطیر منطقه و وضعیت محور مقاومت در جبهه‌های مختلف منطقه اختصاص داشت، در واکنش به افزایش فشارها و اعمال تحریم‌های مالی علیه حزب الله از سوی آمریکا و سعودی و ایادی داخلی آن‌ها در لبنان، در چند جمله آمیخته به مطایبه گفت:

«بودجه، هزینه‌ها، خورد و خوراک، موشک، سلاح آن توسط جمهوری اسلامی ایران تامین می‌شود. تا زمانی که ایران پول دارد، ما نیز پول داریم. بیش از این شفاف بگویم. پولی که برای ما تصویب شده است به صورت مستقیم و نه از طریق بانک‌ها در اختیار ما قرار می‌گیرد؛ همان طوری که این موشک‌ها که با آن اسرائیل را تهدید می‌کنیم در اختیار ما قرار گرفته است. هیچ قانونی نمی‌تواند مانع از رسیدن این پول به ما شود. نیروها و طرفداران و ملت مقاومت از امام خامنه‌ای امام امت دام ظله الشریف و مسئولان جمهوری اسلامی ایران، رئیس جمهور، دولت، پارلمان، مراجع و ملت شریف این کشور به دلیل حمایت کریمانه آنان از مقاومت در طول سال‌های مقاومت تشکر فراوان دارند و این حمایت‌ها همچنان ادامه دارد. ما هیچ مشکل مالی نداریم.»

کلام سید مقاومت که در پی یک مقدمه تفصیلی درباره شرایط خاص و حساس جبهه مقاومت در برابر جبهه ترور و تکفیر بیان شد و مقصود از بیان آن دادن این پیغام به محور غربی-سعودی-صهیونیستی بود که با حربه‌های مالی از قبیل تحریم نمی‌توانند نهضت معنوی مقاومت حزب‌الله را تضعیف کنند، به مایه‌ای در دست کینه‌توزان و کینه‌ورزانی تبدیل شد که نه دلی سوخته برای محرومین دارند و نه سابقه‌ای در خدمت به فقراء و گذاشتن یک آجر بر آجر به نفع ملت خویش. کسانی که ذره بین به دست و 7 روز هفته و 24 ساعت شبانه روز مترصد خبری، رویدادی و سخنی هستند تا مارهای غاشیه طعن و سرزنش و تخریب را نثار جمهوری اسلامی کنند؛ خواه آب گل آلود لوله فلان شهر، خواه جان باختن سربازان وطن در استان فارس، خواه الودگی هوا، خواه سخنان سید حسن نصرالله درباره کمک‌های ایران.

نکته این جاست که این غوغا‌گران مجازی و این «داروغه‌های» شبکه‌های اجتماعی، از برکت زندگی در جمهوری اسلامی آن اندازه فراغت، آسودگی، دلخوشی و تمکن مالی دارند که از بام تا شام در انواع و اقسام شبکه‌های اجتماعی دوره بچرخند و همه امور عالم و کواکب را رصد کنند و از کاه کوه بسازند و از آب کره بگیرند.

مضاف بر این که، در این طور مواقع آن‌ها چنان تمام قد مدافع حقوق اقشار محروم و مستضعف می‌شوند که گویی تمام فکر و ذکر آن‌ها در تمام طول شبانه‌روز کم کردن بار دوش خلایق و خدمت به نیازمندان است. با این جملات در این سال‌ها همگی آشنایی پیدا کرده ایم: «پول ملت را می‌برند تو سوریه و لبنان خرج می‌کنند!»، «حق مردم محروم کشور رو دادند به حزب‌الله و حماس!» و …

در حالی که بخش عمده آن‌ها، این دلاوران عرصه مجازی و این شهسواران پشت میز رایانه، در حالت عادی، در میان دلمشغولی‌های ریز و درشت مجازی خود اندک فضایی هم به همان مردمی که سنگشان را به سینه می‌زنند، اختصاص نمی‌دهند. آن‌ها که در تمام عمر نه یک بار سری به فلان استان مرزی زده‌اند و نه یک بار هم‌صحبت و همسفره مردم محروم فلان شهرک اطراف تهران شده‌اند. و جالب تر آن که، به کوری چشم حاسدان، حامیان اصلی جمهوری اسلامی، آنان که از جان و مال و فرزند برای تحقق آرمان‌ها دریغ ندارند و تازه جوان‌های خود را برای دفاع از حرم، دوشادوش رزمندگان حزب‌الله به سوریه می‌فرستند و در حمایت مالی از گروه‌های مقاومت از اهدای تک النگوی دست بانوی خانه هم دریغ ندارند، همین اهالی مومن و مخلص اصطلاحا «جنوب شهری» بوده و هستند.

 

این سلحشوران تحت ویندوز و اندروید، و بسیاری حتی صدای اسلحه واقعی را از نزدیک نشنیده‌اند، چه تصوری از بهای سنگین نبرد برای اعاده امنیت دارند؟ آن‌ها از جنگیدن با زبان روزه در بیابان‌های تفتیده صلاح الدین و نینوا، و غربت جانسوز ریف جنوبی حلب و غوطه شرقی دمشق و شهادت در گمنامی، به دست وحشی‌ترین اشقیاء تاریخ که برای مراد باطل خود تا سر حد مرگ می‌جنگند، چه می‌دانند؟

 

مع الاسف، آدمیزاد خصلتا خوکرده به عادت و فراموش کار است و وقتی نعمتی و عطیه ای از فراهم بودن و همیشگی بودن شکل روزمره به خود بگیرد، دیگر به چشم او نمی‌آید. نیاز به تکرار ندارد که بحمدالله، به برکت شجاعت و جانفشانی فرزندان ملت و مقاومت، در دهلاویه‌ای پرآشوب و خونین که غربیان «خاورمیانه» اش می‌خوانند، جزیره ثبات و امنیتی به نام جمهوری اسلامی وجود دارد که قرار نیست مردانش صبح که از خانه بیرون می‌روند، به واسطه انفجار بمبی بر سر گذر و کوی و برزن هر روزه، حتی پیکر تکه و پاره‌شان هم به خانه برنگردد، یا وقتی زنان به قصد خرید رهسپار بازار می شوند، به جای میوه و گوشت و حبوبات در زنبیل‌هایشان، تکه‌های داغ خمپاره، راکت و موشک تحویل بگیرند، یا کودکان مظلوم گردآمده در کودکستان‌ها و مدارس به ناگاه زیر آوار ناشی از بمباران له و در آتش گدازنده بمب آب شوند. این‌ها مرثیه‌سرایی و داستان بافی متاثرکننده نیست، این‌ها، متاسفانه صحنه‌های روزمره زندگی مردمانی در همسایگی ماست که به زندگی کردن و چشیدن لذت حیات و ارامش به همان اندازه ما محق و شایسته هستند، لیکن به هزار و یک دلیل از «نعمت» گران‌بهای «امنیت» برخوردار نیستند. همان نعمتی که از فرط عادی شدن، دیگر به چشم بسیاری از ما نمی‌آید و حتی «خوار» می آید.

اما ماجرا چیست و چرا سید حسن در این مقطع، به چنین صراحتی، حمایت بنیادین جمهوری اسلامی از حزب الله را، که هیچ گاه بر دوست و دشمن مساله پنهانی نبوده، بر زبان آورده است؟ سوال اساسی این است.

 

گروه اقدام ویژه مالی، مقدمات برجام2؟

در اواسط اردیبهشت ماه، «ولی الله سیف»، رییس کل بانک مرکزی، در گفتگو با شبکه سی ان بی سی، از مذاکرات مقامات بانکی ایران با «کارگروه ویژه اقدام مالی» FATFبه منظور خارج کردن ایران از فهرست سیاه این کارگروه خبرداد.

این کارگروه که از وزرای دادگستری 37 کشور تشکیل شده است، ماموریت مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریزم و سایر تهدیدات برای سیستم مالیه بین‌الملل را برای خود تعریف کرده است.

 

سیف در مصاحبه با این شبکه، ابراز امیدواری کرد که با «اقدامات تازه ایران در تصویب قوانین برای مبارزه با پولشویی و مقابله با تروریزم» جمهوری اسلامی از فهرست سیاه این گروه بیرون گذاشته شود. در آخرین جلسه این کارگروه در کره جنوبی، با این پیشنهاد دولت ایران موافقت نشد، ولی گروه تصمیم گرفت که ضمن حفظ نام ایران در فهرست سیاه خود، به مدت یک سال درباره ایران گزارش منفی رد نکند و اقدام تقابلی علیه ایران انجام ندهد. به بیان دیگر، به مدت یک سال به ایران فرصت داده شد تا «خود را در زمینه عدم کمک به گروه‌های تروریستی و پولشویی» به این کارگروه اثبات نماید.
جلسه FATF

حمید بعیدی نژاد، عضو تیم مذاکره کننده هسته ای ایران و مدیرکل امور سیاسی و امنیت بین الملل وزارت خارجه در همین زمینه در کانال تلگرامی خود نوشت:
حمید بعیدی نژاد

«در سال‌های گذشته به دلیل ذکر شده ایران در کنار کره شمالی و در بدترین رده‌بندی جهانی قرار داشت. آنچه باعث تعلیق محدودیت‌ها علیه ایران شد، بیش از همه به دلیل وضع قانون جدید جامع ملی جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از تأمین مالی تروریسم و تقویت نظارت برای جلوگیری از پولشویی بود که چند ماه پیش با ابتکار عمل و پیگیری موثر دولت محترم به تصویب نهایی نهادهای قانونگذاری کشور رسید.»

او اضافه کرد که در فضای پسابرجام «با تلاش هماهنگ تیم مشترک وزارت امور خارجه، وزارت اقتصاد و دارایی و بانک مرکزی»  کارگروه قانع شود که ایران «اقدامات موثری را برای ارتقای نظام بانکی و مالی بین المللی انجام داده است.»

اما معنای دیگر این تصمیم و این اعلام همکاری چیست؟

دقیقا به مانند سیتم نظارتی همه جانبه  آژانس بین المللی انرژی اتمی بر برنامه هسته‌ای، قرار است سیستم مالی و تراکنش‌های بانکی ما نیز به طور دقیق در کنترل یک نهاد بین المللی قرار بگیرد که خود تحت کنترل قدرت‌های غربی و البته آمریکاست. جدای از آن، منظور کارگروه ویژه اقدام مالی به مانند سایر نهادهای بین‌المللی تحت سیطره آمریکا، از «حمایت مالی از تروریزم» در مورد ایران، صرفا حمایت و پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران از گروه‌های مقاومت، به ویژه حزب‌الله لبنان است! معلوم نیست که وقتی مقامات اقتصادی و دیپلماتیک دولت محترم به کارگروه مورد نظر قول همکاری‌های گسترده‌تر و «اثبات» خویش را می‌دهند، قرار است با این مهم‌ترین بخش از راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، یعنی حمایت از «محور مقاومت» چه کنند.

گفتنی است که در 28 اردیبهشت، «دیوید لیپتون»، معاون امریکایی صندوق بین المللی پول که به ایران سفر کرده بود، در دیدار با مقامات ایران قول داد که صندوق در زمینه مبارزه با پولشویی و «حمایت مالی از تروریزم» به ایران کمک کند. گفتنی است که آقای لیپتون پیش از رفتن به صندوق بین المللی پول، دستیار ویژه رییس جمهور آمریکا و مدیر ارشد امور اقتصادی بین المللی در شورای ملی اقتصاد و شورای ملی امنیت آمریکا بود. آقا لیپتون همچنین در این سفر دوباره تاکید کرد که «بانک‌های ایرانی نباید از تروریزم حمایت کنند!»
دیوید لیپتون

بگذارید مساله را از این هم ساده‌تر کنیم. بعد از هیاهوی بسیار برای درباره دستاوردهای برجام که خود دولتی‌ها آن را «تقریبا هیچ» خواندند، و «خدایی دانستن برجام» و فرو کردن «آفتاب تابان» برجام در چشم منتقدان، دقیقا پیش‌بینی‌های رهبر انقلاب درباره دغل بازی طرف آمریکایی و علم کردن برجام‌های 2 و 3 و 4، در حال تحقق است.

حقیقت تلخ این است که دولت آمریکا، بسیار رندانه و با کم‌ترین هزینه قصد دارد یکی یکی ابزارهای قدرت و تاثیرگذاری جمهوری اسلامی را از دست آن بیرون بیاورد. در همین مورد شاهدیم که امریکایی‌ها در حالی که دولت ایران را یک به یک و مرحله به مرحله به تمکین به خواست خود وا می‌دارند، امتیازاتی که طبق توافق هسته‌ ای، موظف به دادن آن هستند، به صورت قطره چکانی و مشروط به ایران می دهد. حال شاهدیم که بعد از بحث هسته‌ای، رندانه و غیرمستقیم از طریق یک نهاد فرعی بین‌المللی یعنی همین «کارگروه ویژه اقدام مالی»، در حال واداشتن دولت ایران به تمکین به کوتاه آمدن از دومین «دغدغه» اصلی سیاستمداران آمریکایی، یعنی «حمایت از گروه های مقاومت» هستند. با همین فرمان پیش برویم، دیر نیست که فردا روزی، از جایی، و توسط نهاد ناشناخته‌ای که تاکنون به زحمت اسم آن را شنیده‌ایم، در سکوت خبری محض، وادار به معامله بر سر سومین و چهارمین «دغدغه» آمریکایی‌‌ها (و اسراییلی‌ها) یعنی «توان موشکی» و «حقوق بشر» شویم.

متاسفانه سناریوی برجام، با اندکی کم و زیاد، در این جا هم دیده می شود، به این مفهموم که «کارگروه اقدام مالی» به مدت یک سال علیه ایران نامه نگاری نمی کند تا دولت ایران بتواند «تا حدی با بانک های بین المللی کار کند«، بعد از یک سال اگر ایران توانست «اعتماد این نهاد را جلب کند»، اقدامات بعدی مرحله به مرحله انجام خواهد گرفت و معلوم نیست که بابت هر یک از آن مراحل بعدی طرف ایرانی چه کارهای دیگری باید انجام دهد.

الغرض، احتمالا اشاره سید حسن نصرالله در جملاتی که در بالا آورده شد، به آشکار شدن چنین اخباری بوده است، به ویژه آن جا که او با مطایبه می گوید «بگذارید خیالتان را راحت کنم…» خطاب او هم به مقامات آمریکایی، اسراییلی و عرب است و هم به برخی چهره‌های داخلی است که گمان می‌برند که می توانند به خاطر «یک مشت دلار» (به تعبیر جناب دکتر ظریف) نظام را به چشم پوشی یک به یک از ظرفیت های استراتژیک خود وادارند.

اما بگذارید نگاهی هم به اصل قضیه بیاندازیم که موجب ایجاد جنجال‌ها و فضاسازی های بدخواهانه و کینه توزانه رسانه‌های خارجی و شماری از شبکه‌های اجتماعی داخلی علیه نظام و حزب الله لبنان، در پی این بخش از سخنان دبیرکل حزب الله شده است: میزان کمک‌های جمهوری اسلامی به حزب الله لبنان.

این مساله‌ای است که برای چندین سال (به ویژه از پیروزی بزرگ حزب الله در جنگ 33 روزه با اسراییل در 2006) از سوی اردوگاه رسانه ای غربی-صهیونیستی-عربی برای تخریب تصویر جمهوری اسلامی ایران و حزب الله در ذهن بخشی از بدنه اجتماعی داخل کشور دنبال می شود.

صحبت از رقم‌های نجومی سالانه کمک به حزب الله، گروه‌های فلسطینی و….ابتدا از بوق‌های رسانه ای خارج از کشور شروع می شود، سپس عده‌ای از آن سنخ که در ابتدای گزارش به آن‌ها اشاره شد، به لطف انواع شبکه‌های اجتماعی کارزار تبلیغات نادرست و دروغ پراکنی به راه می‌اندازند.

اولین بار بعد از نبرد پیروز 2006، کسی که به جد این خط تبلیغی را به دستور اربابان خود کلید زد، کسی نبود جز جاسوس و عامل نشان دار آل سعود و سرویس اطلاعاتی انگلستان، «علیرضا نوری‌زاده» که در شبکه‌های ضد انقلاب و بخش فارسی صدای آمریکا و الجزیره انگلیسی و عربی، شروع به دروغ پراکنی درباره کمک های مالی جمهوری اسلامی به حزب الله و گروه های فلسطینی کرد.  بعد به مرور کارشناسان سعودی و قطری و ترکیه ای هم وارد این کارزار تبلیغاتی را در شبکه‌های عربی و انگلیسی دنبال کردند.

کار به جایی رسید صحبت از رقم‌هایی چون چندین میلیارد دلار کمک سالانه ایران به حزب الله به میان آمد. این در حالی است که همین سال گذشته، باراک اوباما در مصاحبه با کانال 2 تلویزیون اسراییل در دفاع از توافق هسته ای اذعان کرد که «بودجه‌ا‌ی که ایران صرف فعالیت‌های خود در منطقه می‌کند چنان کم است که رفع تحریم‌ها در آینده تاثیری بر عملکرد این کشور نخواهد گذاشت.»

یا جک لو، وزیر خزانه داری آمریکا در یک سخنرانی گفته است که «حتی با وجود آسیبی که تحریم‌ها در سال‌های اخیر به اقتصاد ایران وارد آورده‌اند، جمهوری اسلامی قادر بوده کمک “کوچک” خود به تروریست‌ها و دیگر متحدانش را ادامه دهد.» او اضافه کرد «واقعیت ناخوشایند این است که هر چند هم کمک مالی ایران کم بوده باشد، باید بیدار بود و همواره در پی یافتن راه‌هایی برای جلوگیری از حمایت‌های مالی از تروریسم و ایجاد بی‌ثباتی در منطقه برآمد، چه توافق اتمی با ایران به نتیجه برسد چه نرسد.» به نظر می رسد که اقدام اخیر «کارگروه اقدام ویژه مالی»، دقیقا در راستای تعدیل همین دغدغه جک لو و سایر سیاستمداران امریکایی است!

در سال 2005، در گزارش «موسسه واشینگتن»، بودجه سالانه‌ای را که از ایران برای حزب الله می‌رفت، حدود 100 میلیون دلار تخمین زد که البته جزییات این تخمین و فرمول رسیدن به این عدد در همان گزارش هم اعلام نشد.

در آگوست 2011، گروه «مانی جهاد»، یک گروه تخصصی که به ادعای خود درباره گردش مالی گروه‌های «تروریستی» و مقابله با آن فعالیت می‌کند، مدعی شد که حزب‌الله سالانه بین 200 تا 500 میلیون دلار بودجه دارد که از این مقدار 120 میلیون آن توسط ایران تامین می‌شود.

روزنامه الاخبار لبنان در 31 جولای 2012 در خبری به نقل از «جان بولتون»، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، از چهره‌های اصلی حلقه نومحافظه‌کاران و از ضدایرانی ترین سیاستمداران آمریکایی، نوشت که ایران سالانه حدود «100 میلیون» دلار به حزب الله کمک می کند.

اما روزنامه لوموند پاریس در 2014، در گزارشی که درباره مقایسه بودجه داعش و حزب‌الله منتشر کرد، بودجه سالانه 200 تا 500 میلیون دلار را برای حزب‌الله تخمین زد. در حالی که طبق همین گزارش، داعش جدا از نفتی که می‌فروشد و سلاح‌هایی که مستقیما در اختیار آن قرار می‌گیرد، سالانه تا 3.5 میلیارد دلار پول از کشورهای منطقه دریافت می کند (این تازه گزارش دو سال پیش و دست پایین است).

این را هم در نظر بگیرید که با کاهش قابل ملاحظه عایدات کشورمان از درآمد نفت از دو سال پیش به این سو، گزارش‌های بسیاری از درون خود لبنان وجود دارد که میزان کمک‌های مالی مستقیم ایران به حزب الله هم دچار کاهش چشمگیری شده است.

علاوه بر این‌ها، حزب‌‌الله لبنان یک تشکیلات رسمی، یک حزب سیاسی ثبت شده و بخشی مهم از ساختار سیاسی لبنان است. طبیعی است که بخش قابل ملاحظه‌ای از مخارج آن به واسطه فعالیت‌های اقتصادی خود حزب‌الله تامین می‌شود. بسیاری از تجار و ثروتمندان لبنانی داخل و خارج از خاک این کشور که به حزب الله به عنوان چشم امید این کشور و مایه ثبات و آرامش آن نگاه می‌کنند، به آن کمک مالی می‌کنند. شیعیان لبنانی بخش قابل ملاحظه‌ای وجوهات شرعی خود را در اختیار مراجع حامی حزب الله می‌گذارند.

جدای از این‌ها، لبنانی‌ها به لحاظ فرهنگی ملتی مغرور و دارای منائت طبع مثال‌زدنی هستند. گرچه بسیاری از اعضا و هواداران حزب‌الله از مناطق فقیرنشین بیروت و سایر شهرهای لبنان می‌آیند، اما اکثرا جوانانی شاغل هستند که به عضویت در حزب‌الله به چشم منبع درآمد نگاه نمی‌کنند و رابطه آن‌ها با آن، رابطه‌ای قلبی و معنوی است.

حتی اگر همان گزارش‌های نه چندان موثق پیش گفته از روزنامه‌ها و رسانه‌ها را درباره کمک‌های مالی ایران به حزب‌الله مبنا قرار بدهیم، در برابر هزینه سرسام آوری که رقبای منطقه‌ای ایران (عربستان و ترکیه) جهت کسب و بسط نفوذ منطقه‌ای خود انجام می‌دهند، چندان به حساب نمی‌آید. عربستان سعودی تنها برای از بین بردن گروه های مقاومت یمنی در بیش از یک سال گذشته، روزانه چندین میلیون دلار خرج ریختن بمب بر سر مردم یمن و حمایت از القاعده و سایر گروه‌های تروریستی این کشور کرده است. اگر آن ها در پیش‌برد باطل خویش و ظلم آشکاری که صورت می‌دهند، این چنین بی محابا خرج می‌کنند، چه مایه بی انصافی و غرض‌ورزی است که همین مقدار کمک‌های ایران در انجام وظیفه شرعی، اخلاقی و ایدئولوژیک آن در دفاع از مظلوم (فعلا کاری به تحلیل قضیه از جهت اثرات کلیدی آن برای منافع ملی نداریم) به چماقی برای کوبیدن حزب الله در داخل کشور تبدیل شود.

حزب اللهی که جوانان پاک، مخلص و مومن آن در کنار برادران افغان، عراقی،… و البته ایرانی خود در گوشه و کنار سوریه فدای جنگیدن با اژدهای هفت سر تکفیر و ترور می‌شوند، تا کسانی این جا، در خنکای امنیت تهران، ساعت‌ها به وقت گذرانی در اینستاگرام، فیسبوک، تلگرام و … بپردازند و با راه انداختن موج‌های تهمت و دروغ به زخم رزمندگان واقعی عرصه شرف و خون در ایران، لبنان، سوریه، عراق و یمن و جای جای جغرافیای مقاومت نمک بزنند.

ادامه دارد…

منابع:

https://moneyjihad.wordpress.com/2011/08/29/the-worlds-5-richest-terrorist-groups

http://english.al-akhbar.com/node/10553

http://www.dw.com/fa-ir/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%D9%87-%DB%B6-%D8%AA%D8%A7-%DB%B1%DB%B5-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AF-%DA%A9%D9%85%DA%A9-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF/a-18509191

http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/hezbollah-finances-funding-the-party-of-god

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/352205

http://www.iribnews.ir/fa/news/1187173

http://www7.irna.ir/fa/News/82057488

http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/02/28/1077728

http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/11/19/994553

http://www.isna.ir/news/94121610633

 

انتهای پیام/ مشرق