تجربه حمله به شیخ زکزاکی و اعدام شهید مظلوم آیت‌الله نمر نشان می‌دهد که دیپلماسی در وضعیت کنونی منطقه، راه‌گشا نخواهد بود و برای دفاع از حقوق باید در کنار دیپلماسی، از ابزارهای دیگری هم بهره برد. برخی نگران جری‌تر شدن آل‌خلیفه در سرکوب انقلابیون بعد از پیام سردار سلیمانی هستند اما تجربه پنج‌ساله انقلاب نشان می‌دهد که عدم قاطعیت در برخورد با جنایت‌های آل‌خلیفه آنان را جری‌تر نموده است به‌گونه‌ای که اقدام به سلب تابعیت رهبران انقلاب می‌نمایند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، پیام غافلگیرانه سردار قاسم سلیمانی بسیاری از تحلیلگران را شوکه نمود؛ پیامی که در آن با ذکر نادیده گرفتن نجابت مردم از سوی آل‌خلیفه و سوء استفاده نظام بحرین از حرکت مسالمت‌آمیز مردم، اهانت و سلب تابعیت از آیت‌الله عیسی قاسم را اقدامی خطرناک می‌نامد. در نامه هشدار داده شده است که رفتار آل‌خلیفه منجر به آغاز انتفاضه‌ای خونین خواهد شد که انقلابیون را به انتخاب تنها راه پیش رو یعنی مقاومت مسلحانه سوق خواهد داد.

در این نوشتار برای بررسی پیامدها و چرایی این پیام از سوی فرمانده نیروی برون‌مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ابتدا به معرفی مختصر انقلاب بحرین و دو رهبر نام ‌برده شده در پیام یعنی شیخ علی سلمان و آیت‌الله عیسی قاسم خواهیم پرداخت.

انقلاب بحرین و رهبران آن

انقلاب بحرین از 25 بهمن 89 (14 فوریه 2011) و سه روز پس از سقوط حسنی مبارک آغاز شد. انقلابی که تاکنون متفاوت‌ترین خصوصیت خویش با دیگر تحولات منطقه، یعنی مسالمت‌آمیز بودن رفتار انقلابیون و مخالفان حکومت را حفظ کرده است. اعتراض انقلابیون بحرین به نادیده گرفتن حقوق شهروندی و سیاسی شهروندان و شیعیان از سوی آل‌خلیفه است. شیعیان اکثریت مطلق جامعه بحرین را تشکیل می‌دهند.

پیش از این، حمد بن عیسی حاکم جزیره بحرین در سال 2001 با برگزاری یک همه‌پرسی در خصوص منشور ملی اصلاحات، تأسیس پارلمان، تفکیک قوا، حمایت از حقوق زنان و آزادی‌های مدنی اقلیت سرکوب شده شیعیان را کمی امیدوار کرد؛ اما گذر زمان نشان داد حمد بن عیسی شیعیان را بیش از گذشته سرکوب کرده است.

از اصلی‌ترین رهبران انقلاب آیت‌الله عیسی قاسم است. ایشان در سال 1937 میلادی در روستای دِراز در اطراف منامه چشم به جهان گشودند و اکنون هم در آن شهر زندگی می‌کنند. آیت‌الله عیسی قاسم در دهه 60 میلادی در نجف پای درس استاد سید محمدباقر صدر شاگردی نمود و پس از دوران دفاع مقدس با سفر به ایران از محضر استادانی چون آیت‌الله سید کاظم حائری و آیت‌الله فاضل لنکرانی و آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی استفاده نمود. آیت‌الله عیسی قاسم در سال 2001 به بحرین بازگشت و در سال 2004 مجلس علمای اسلام را به‌منظور هدایت صحیح شیعیان از لحاظ فکری، عقیدتی، دینی و تربیتی و… تأسیس نمود. با شروع انقلاب بحرین آیت‌الله عیسی قاسم به یکی از اصلی‌ترین رهبران انقلاب تبدیل شد که بارها خانه ایشان مورد هجوم نیروهای امنیتی بحرین قرار گرفت اما آن‌ها جرأت دستگیری ایشان را پیدا نکردند.

از دیگر رهبران انقلاب بحرین شیخ علی سلمان است که در سال 1965 میلادی در بحرین به دنیا آمد. او در رشته ریاضیات دانشکده ریاض تحصیل کرده است. شیخ علی سلمان طی سال‌های 1991 تا 1993 در قم به تحصیل دروس حوزوی پرداخت. او پس از سفر آیت‌الله عیسی قاسم به قم برای تحصیل، به‌جای ایشان در مسجد الخواجه بحرین مشغول به فعالیت شد. شیخ علی سلمان دبیر کل جمعیت وفاق ملی اسلامی بحرین از دی ماه سال 93 در بازداشت به سر می‌برد. چندی پیش دولت بحرین رسماً حزب جمعیت وفاق ملی را تعطیل اعلام و دفاتر آن را مصادره نمود. در حالی که اعتراض‌ها به سلب تابعیت آیت‌الله عیسی قاسم ادامه دارد، دادگاه بحرین زمان برگزاری جلسه نهایی انحلال جمعیت «الوفاق» را چند ماه جلو انداخت. پیش‌تر، دادگستری بحرین چهار ماه دیگر، یعنی 6 اکتبر را به‌عنوان موعد رسیدگی نهایی به پرونده جمعیت الوفاق برای صدور حکم قطعی تعیین کرده بود.[1]

در ادامه به بررسی پیامدها و گمانه زنی‌ها حول چرایی انتشار نامه سردار قاسم سلیمانی در سطح داخلی ایران، داخلی بحرین و در آخر سطح بین‌المللی خواهیم پرداخت:

1- سطح داخلی ایران

1-1- تداوم حمایت انقلابی از مظلوم

یکی از وظایف سپاه پاسداران زنده نگه‌داشتن و حفاظت از آرمان‌های انقلاب اسلامی است. یکی از اصلی‌ترین آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی، پررنگ و زنده نگه‌داشتن مبارزه با ظلم و استکبار است. با توجه به پیام سردار قاسم سلیمانی یکی از اهداف اصلی آن را می‌توان سوق دادن فضای سیاسی و عمومی کشور به‌سوی روحیه انقلابی گری و حمایت از مظلوم و هزینه دادن در راهِ منجر به پیروزی دانست. سخن امام رحمه‌الله علیه بیانگر لزوم تداوم این روحیه است:

انقلاب بحرین از 25 بهمن 89 (14 فوریه 2011) و سه روز پس از سقوط حسنی مبارک آغاز شد. انقلابی که تاکنون متفاوت‌ترین خصوصیت خود با دیگر تحولات منطقه، یعنی مسالمت‌آمیز بودن رفتار انقلابیون و مخالفان حکومت را حفظ کرده است.

«بعضى مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه‌توزی در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار می‌دهند و با دلسوزی‌های بی‌مورد و اعتراض‌های کودکانه می‌گویند جمهورى اسلامى سبب دشمنی‌ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادی‌شان افتاده است! که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملت‌های جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانى نزد غربی‌ها و شرقی‌ها احترام و اعتبار داشته‌اند که امروز بی‌اعتبار شده‌اند!»[2]

روحیه انقلابی و تکیه بر آن یکی از اصلی‌ترین اصول برای ایستادگی در مقابل دشمن و استکبار است. تجربه نشان داده است هر جا برای خوشایند دشمن یا استکبار از ارزش‌ها کوتاه آمدیم و یا در بیان مواضع انقلابی دچار تردید شدیم ، با گستاخی و پیشروی دشمن و در نتیجه خسارت روبرو شده‌ایم. در برخورد با دشمن و ظلم آنان همواره باید به روحیه انقلابی، ایمان به خدا، عزم راسخ و اعتقاد به جهاد و انگیزه جوانان مؤمن توجه نمود.

2-1- پاسخی به سوءبرداشت از برکناری  امیرعبداللهیان

یکی از گمانه‌زنی‌ها حول چرایی صدور چنین بیانیه‌ای از سوی سردار سلیمانی در رسانه‌ها، جلوگیری کردن از ایجاد سوءبرداشت نسبت به سیاست و راهبرد داخلی جمهوری اسلامی ایران است. پس از برکناری  امیرعبداللهیان از سمت معاون عربی آفریقایی وزارت خارجه، برخی روزنامه‌ها و سایت‌ها چون المانیتور آمریکا، المستقبل لبنان، الشرق الاوسط و العربیه سعودی این اتفاق را نشان دهنده تلاش دولت ایران برای گشودن مرحله‌ای جدید در سوریه و ترمیم روابط خود با سعودی‌ها دانستند.[3] به‌طور مثال روزنامه الشرق الاوسط نوشت: «تغییر در این سطح از وزارت خارجه ایران نشان دهنده شکست سیاست‌های امیر عبداللهیان و جمهوری اسلامی در منطقه و آفریقا بوده است.»

این برداشت ظاهراً در برخی محافل داخلی هم پیش از پیام سردار سلیمانی ایجاد شده بود. پیام سردار سلیمانی در حقیقت روشن کننده سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی و عدم‌تغییر آن است. پیام ابوطالبی معاون سیاسی دفتر ریاست جمهوری در خصوص اقدام آل‌خلیفه پس از نامه سردار سلیمانی موجب شده است بسیاری تحلیل گران اقدام سردار قاسم سلیمانی را پاسخی به برخی برداشت‌ها در داخل و تلاش‌ها در خصوص تغییر سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی بدانند. ابوطالبی در صفحه توئیتر خود نوشت: «باید هشیار باشیم؛ چرا که این اقدام (سلب تابعیت آیت‌الله عیسی قاسم) دامی است برای تحریک به خشونت و تخریب روابط در منطقه؛ و آگاه باشیم که خشونت پروری صرفاً به نفع کشور حامی داعش است. »[4]

در حالی ابوطالبی در پیام خود از دام تخریب روابط منطقه‌ای سخن گفته است که آل‌سعود در حال تهاجم همه جانبه به منافع جمهوری اسلامی در داخل کشور و منطقه است. فاجعه بزرگ منا، حمله به منافع محور مقاومت در سوریه، عراق و یمن، حمایت از گروه‌های تروریستی جنوب شرق ایران، جنگ نفت، جنگ دیپلماتیک علیه ایران، دخالت مالی در انتخابات سال‌های اخیر ایران و… همگی بخشی از تهاجم آل‌سعود به منافع ایران است و در حقیقت روابطی وجود ندارد که از تخریب آن ترسید.

هم‌چنین علاوه بر پیام ابوطالبی و سخن گفتن از روابط جدید در منطقه، پیام حسام‌الدین آشنا در صفحه توئیتر خود و چالشی نامیدن پیام سردار قاسم سلیمانی برای جابر انصاری معاون جدید عربی آفریقایی وزارت خارجه نشان دهنده برخی دیدگاه‌های متفاوت با رویکرد سپاه در منطقه است. حسام‌الدین آشنا در صفحه توئیتر خود با کنایه به نامه سردار سلیمانی نوشت: «اولین چالش جدی برای معاونت جدید وزارت امور خارجه خلق شد؛ دو بیانیه: یکی سلب تابعیت و دومی سلب مشروعیت. معاون به قلب خسته تدبیر خوش آمدید!»[5]

3-1- ناکارآمدی دیپلماسی در برابر سیاست منطقه ای آل‌خلیفه و آل‌سعود

تجربه حمله به شیخ زکزاکی، اعدام شهید مظلوم آیت‌الله نمر، فرآیند بی‌نتیجه دیپلماتیک در بازگرداندن پیکرهای مهاجران الی الله، ناکامی پیگیری حقوقی مردم ایران در فاجعه منا و… مواردی است که نشان می‌دهد در وضعیت فعلی منطقه و دستگاه حاکمه آل‌سعود و آمریکا، دیپلماسی راهگشا نخواهد بود و لذا برای دفاع از حقوق و منافع خود باید از ابزارهای دیگری بهره برد. برخی نگران جری‌تر شدن آل‌خلیفه در سرکوب انقلاب بعد از پیام سردار سلیمانی هستند اما تجربه پنج‌ساله انقلاب نشان می‌دهد که عدم قطعیت در برخورد با جنایت‌های آل‌خلیفه و آل‌سعود آنان را جری‌تر نموده است به‌گونه‌ای که به سلب تابعیت رهبران انقلاب اقدام نموده‌اند.

مخاطب پیام سردار سلیمانی بیش آنکه حکومت آل‌خلیفه باشد، آل‌سعود است؛ زیرا مجموعه اقدامات آل‌سعود علیه جمهوری اسلامی و محور مقاومت طی چند ماه گذشته در منطقه، نشان از راهبردی جدی و جدید از سوی آل‌سعود با همراه نمودن دیگر کشورهای عربی علیه محور مقاومت دارد. شاید پیام سردار قاسم سلیمانی آغازی بر راهبردی جدید از سوی محور مقاومت علیه آل‌سعود در منطقه باشد.

2- سطح داخلی بحرین

1-2- لزوم عبور از انقلاب مسالمت‌آمیز برای دفاع از حق

رویکرد آل‌خلیفه در قبال پنج سال اعتراض مسالمت‌آمیز انقلابیون بحرین، نشان داده است که در مقابل این رژیم دیگر برخورد نرم و مسالمت‌آمیز پاسخ‌گو نیست و این رژیم با سو استفاده از فضا، بعد از دستگیری‌های وسیع به آخرین راه سرکوب انقلاب یعنی سلب تابعیت سران انقلابی روی آورده است. عبور دشمن از خاکریز آیت‌الله عیسی قاسم منجر به زوال انقلاب و دستاوردهای آن می‌شود. لذا باید هزینه‌های لازم برای اتفاق نیفتادن چنین اقدامی را پرداخت. برای پاسخ به ظلم رژیم بحرین و جلوگیری از زوال انقلاب نیاز به ادبیاتی جدید و فشار و تهدیدهای جدی‌تر از سوی حامیان انقلاب از جمله جمهوری اسلامی ایران است.

2-2- بهانه‌ای برای اثبات دخالت ایران در بحرین و تشدید فشار بر انقلابیون

نخستین واکنش رژیم آل‌خلیفه به پیام سردار قاسم سلیمانی از سوی مشاور پادشاه بحرین انجام شد. وی در صفحه توئیتر خود نوشت: «واضح است که عیسی قاسم بخشی از پروژه ایران (در بحرین) و مرتبط با سپاه پاسداران است؛ و حرف‌های حزب‌الله و قاسم سلیمانی و دیگران این مسئله را تأیید می‌کنند و بقیه نیز همین کار را انجام خواهند داد.»[6] این گونه سخنان و ادعاها از سوی آل‌خلیفه و آل‌سعود موضوع جدیدی نیست و بارها برای توجیه کشتار و ظلم در بحرین و یمن گفته شده است و نباید این سخنان را معلول پیام سردار سلیمانی دانست.

به نظر می‌رسد پیام سردار قاسم سلیمانی تهدیدی که پیش روی خود دارد، رخ دادن اقدامات خرابکارانه طراحی‌شده در روزهای آتی از سوی آل‌خلیفه و افزایش فشار بر نیروهای انقلابی بحرین با اتهام انتساب آنان به ایران است. پیش از این بارها آل‌خلیفه ایران را به دخالت در بحرین متهم نموده بود و موضوع جدیدی نیست.

به نظر می‌رسد پیام سردار سلیمانی اصلی‌ترین تهدیدی که پیش روی خود دارد، رخ دادن اقدامات خرابکارانه طراحی‌شده در روزهای آتی از سوی آل‌خلیفه و افزایش فشار بر نیروهای انقلابی بحرین با اتهام انتساب آنان به ایران است. پیش از این بارها آل‌خلیفه ایران را به دخالت در بحرین متهم نموده بود و این پیام فرصتی برای رسانه‌های حامی آل‌خلیفه است. ذکر این نکته هم ضروری است که از آنجایی که سلب تابعیت آیت‌الله عیسی قاسم به‌عنوان رهبر مخالفان حمله به متن انقلاب است، واکنشی رادیکالی‌تر از اتفاقات پیشین از سوی انقلابیون بحرین را با خود به همراه خواهد داشت که آل‌خلیفه سعی خواهد نمود اتفاقات احتمالی و واکنش انقلابیون در چند روز آتی را به پیام ایران منتسب نماید.

اما باید به این نکته هم توجه نمود که در بطن این تهدید، یک فرصت طلایی نهفته است. پررنگ کردن ادعای دخالت ایران در بحرین از سوی حاکمان آل‌سعود و آل‌خلیفه موجب توجه بیشتر منطقه و جوامع بین‌المللی به مسئله بحرین و ظلم‌های انجام شده خواهد شد. لذا پیام سردار سلیمانی را نباید تنها تهدید دانست.

3- بین‌المللی

1-3- تداوم جنگ دیپلماتیک و تهییج افکار عمومی منطقه علیه ایران

طی یک سال گذشته بالاخص پس از داستان مشکوک حمله به سفارت عربستان در تهران، ریاض جنگ تمام‌عیاری را با جمهوری اسلامی ایران آغاز نموده است. این پیام می‌تواند فرصتی دوباره در تکمیل جنگ دیپلماتیک و تثبیت بخشی از افکار عمومی منطقه علیه ایران باشد.

سرکوب انقلاب بحرین به دلیل نوع عملکرد آل‌خلیفه بارها به‌ظاهر از سوی سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای غربی چون آمریکا محکوم شده است. هرچند این موضع‌گیری‌ها تنها در حرف باقی مانده است تا شاید از فشار افکار عمومی به دلیل عدم انجام اقدام عملی در دفاع از حقوق مردم بحرین کاسته شود. علی‌رغم صوری بودن موضع‌گیری‌های سازمان‌های بین‌المللی و برخی کشورهای غربی به عملکرد آل‌خلیفه، اما این خود فرصتی برای جمهوری اسلامی و رسانه‌های حامی مقاومت است. پررنگ کردن گزارش مراکز حقوقی بین‌المللی در مورد جنایت‌های حقوق بشری آل‌خلیفه، تعداد سلب تابعیت‌ها و… فرصتی است که می‌توان با آن  از شدت تهییج افکار عمومی منطقه علیه ایران کاست.

2-3- مطرح شدن مجدد انقلاب فراموش شده بحرین

یکی از پیامدهای مثبت پیام سردار قاسم سلیمانی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی مطرح شدن مجدد انقلاب فراموش شده بحرین است. این پیامد مثبت را می‌توان توأم با تهدید گفته شده بالا یعنی متهم نمودن ایران به دخالت در بحرین دانست؛ زیرا به میزانی که رژیم بحرین، رسانه‌ها را به متهم نمودن ایران سوق دهد ناخواسته توجه رسانه‌ها و افکار عمومی منطقه را به انقلاب، انقلابیون و شیعیان مظلوم بحرین جلب نموده است که موجب تکمیل یکی از اهداف پیام سردار سلیمانی می‌شود.

طی پنج سال گذشته و بالاخص در دو سال گذشته با آنکه آل‌خلیفه ظلم‌های زیادی مرتکب شده است، اما توجه رسانه‌ها و افکار عمومی عمدتا به بحران‌های سوریه، عراق و یمن بوده و بحرین به فراموشی سپرده شده است. ادبیات بیانیه و انتساب آن به سردار سلیمانی موجب شد باری دیگر انقلاب بحرین در رسانه‌ها و محافل بین‌المللی مطرح شود و مورد توجه قرار گیرد.

3-3- جلوگیری از خطای محاسباتی آمریکا و بازیگران نسبت به ایران

وب‌سایت المانیتور در گزارشی پس از سفر دکتر ظریف به اسلو پایتخت نروژ مدعیشد یک مقام آمریکایی که در حاشیه اجلاس سالانه اسلو فروم با ظریف دیدار داشته، می‌گوید: «آنچه [ظریف] به آن اشاره داشت این بود که وی اکنون اختیارات بیشتری نسبت به قبل در پرونده سوریه دارد. وی ظاهراً می‌گفت که ایران آماده است انعطاف بیشتری درباره اینکه آن مسئله [اسد] به چه سرعتی و چگونه حل شود،‌ نشان دهد»[7] هم‌چنین حضور جابری انصاری معاون جدید عربی آفریقایی وزارت خارجه در تمام دیدارها و عکس‌های گرفته‌شده در آخرین سفر دکتر ظریف، موجب تشدید دریافت پیام‌هایی توسط غربی‌ها مبنی بر تغییر راهبرد از سوی ایران پس از برکناری  امیرعبداللهیان شده است.

لذا این پیام ممکن است موجب شود آمریکا و آل‌سعود با ادراک فرصت پنداری از آخرین سفر وزیر خارجه، به دنبال امتیاز گیری یا افزایش فشار بر ایران باشند. از همین رو آمریکا و آل‌سعود با ادراک فرصت پنداری (انفعال و تغییر رفتار ایران) سعی خواهند نمود خاکریزهای خود را در برابر ایران به جلو بکشانند. اجرای این  سناریوی خطرناک (برجام 2) محور مقاومت و شیعیان منطقه را با مخاطرات جدی مواجه می‌سازد و در ادامه تهدیداتی را متوجه امنیت ملی و منافع ملی ایران می‌نماید.[8]

لذا این پیام به دنبال برطرف نمودن این درک اشتباه غربی‌ها و آل‌سعود است. ضمن آنکه معادلات پنهانی سوریه از دیگر دلایل احتمالی مطرح شده از سوی تحلیل‌گران در چرایی انتشار این پیام است. این پیام به جبهه مقابل محور مقاومت نیز مخابره می‌شود که در صورت ادامه سیاست‌های تخریبی در سوریه و منطقه، این اقدام‌ها بی‌پاسخ نخواهد ماند و پرونده مقابله با سیاست‌های غربی-عربی در غرب آسیا در دستان سردار سلیمانی قرار گرفته است.

پیام سردار سلیمانی را می‌توان سرآغاز یک تغییر جهش در استراتژی منطقه‌ای ایران  دانست.[9] در حالی که روند منطقه‌ای به سویی در حال سوق پیدا کردن است که سعودی‌ها در حال تبدیل شدن به ابزاری در دست آمریکا و رژیم صهیونیستی برای مهار منطقه‌ای ایران هستند، آمریکایی‌ها سعی دارند با استفاده از به‌اصطلاح «میانه‌روها» در داخل و خارج از ایران برای جلوگیری از رسیدن پیروزی‌های محور مقاومت به مرحله عبور از نقطه غیرقابل بازگشت اقدام نمایند. تمام کنندگی در عملیات نظامی در مکان‌هایی مانند سوریه و عراق، ایجاد ارتش واحد مقاومتی در منطقه، تلفیق فعالیت‌های مدنی با عملیات نیمه سخت، ایجاد مکانیسم تنبیه و مجازات برای کشورهای ناهمراه، توسعه زیرساخت عملیات اطلاعاتی علیه ائتلاف سعودی- رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط میانه‌روی غرب گرایانه جزو ارکان این جهش ژئوپلتیکی است.

جمع‌بندی

انقلاب بحرین از 25 بهمن 89 (14 فوریه 2011) و سه روز پس از سقوط حسنی مبارک آغاز شد. انقلابی که تاکنون متفاوت‌ترین خصوصیت خود با دیگر تحولات منطقه، یعنی مسالمت‌آمیز بودن رفتار انقلابیون و مخالفان حکومت را حفظ کرده است؛ اما به نظر می‌رسد رویکرد مسالمت آمیز طی پنج سال گذشته تنها رژیم بحرین را در نادیده گرفتن حقوق دیگر شهروندان بالاخص شیعیان جری‌تر نموده است. پیام سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیرو قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واکنش‌ها و تحلیل‌های گوناگونی با خود به همراه داشت.

در نهایت با جمع بندی پیامدهای مثبت و منفی پیام سردار سلیمانی، می‌توان برآیند این اقدام را مثبت و فرصت ساز برای منافع ایران در منطقه و انقلاب بحرین دانست. پیامدهای پیام سردار سلیمانی عبارت‌اند از: حمایت انقلابی از مظلوم، پاسخی به سو برداشت از برکناری امیر عبداللهیان، لزوم عبور از انقلاب مسالمت آمیز برای دفاع از حق و برهم زدن تداوم خطای محاسباتی آمریکا و دیگر بازیگران در منطقه و خصوصاً سوریه.


[1] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950401001113

[2] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950331001477

[3] http://www.farhangnews.ir/content/209675

[4] http://www.dolat.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=12&Id=280995

[5] http://www.yjc.ir/fa/news/5661051

[6]http://www.farsnews.com/13950326000204

[7] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/03/29/1107522/

[8] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/592812

[9] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/592778

انتهای پیام/ بولتن