گزارش/ نامه سردار منتشر شد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، «یقیناً آنها می‌دانند تجاوز به حریم آیت الله شیخ عیسی قاسم خط قرمزی است که عبور از آن شعله‌ای از آتش را در بحرین و سراسر منطقه پدید خواهد آورد و برای مردم راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نخواهد گذاشت.» قاسم سلیمانی نوشت. آل خلیفه اعلام کرده بود خیال دارد تابعیت بحرینی شیخ عیسی قاسم را لغو کند. حالا سردار نسبت به تبعاتی که این اقدام برای شیوخ هیأت حاکمه بر جزیره خواهد داشت، هشدار داده. سلیمانی معتقد است هیأت حاکمه‌ی بحرین برآورد دقیقی از خشم مردم ندارد و نوشته: «قطعاً تاوان این اقدام را آل خلیفه پرداخت خواهد کرد و نتیجه آن جز نابودی این رژیم سفاک نخواهد بود.» در بحرین چه خبر است؟ آیا سیاست ایران در قبال جزیره تغییر کرده است؟ نسبت نامه‌ی روز گذشته‌ی سردار با عزل امیر عبدالهیان چیست؟

در بحرین چه خبر است؟

مردم بحرین حالا پنج سالی هست روز و شب ندارند. از سربند شروع ماجرای بیداری اسلامی، آنان هم مثل دیگر ملل منطقه برای اسقاط دیکتاتوری قیام کردند. قیامی که تا امروز پاسخی جز توپ و گاز اشک آور نداشته است. خواسته‌شان هم روشن است: انتخابات! هر چه باشد آنان هم مثل دیگر مردم جهان حق دارند سرنوشت کشورشان را پای صندوق‌های رأی رقم بزنند. آل خلیفه مخالف است. نه تنها برای آن‌که اقتضای دیکتاتوری است؛ چون پایگاه قابل اعتنایی در میان مردم ندارد. حاکمان جزیره به خوبی دریافته اند برگزاری هر انتخاباتی به معنای سقوط آن‌ها است. برای همین هم در تمام این سال‌ها رژیم خیلی تلاش کرده تا بافت جمعیتی بحرین را تغییر دهد. با واردات مزدور! مزدورانی که از ممالک فقیر منطقه به خاطر یک مشت دلار به تابعیت این کشور را می‌پذیرند. ولی چرا؟

بنی سعود! اصلاً تمام دعوا زیر سر آن‌ها است. از همان پنج سال پیش هم که انقلاب مردم آغاز شد، پادشاهی نیروهایش را برای سرکوب بحرینی‌ها گسیل کرد. مردم حالا سال‌ها است زیر چکمه‌های نظامیان عربستانی به خاک و خون می‌افتند. لغو تابعیت شیخ عیسی در ادامه‌ی همین برنامه قابل ارزیابی است. برنامه‌ی خطرناکی که می‌خواهد خیلی نرم بحرین را از صاحبان اصلی آن غصب کند. مردم احساس می‌کنند زیر پایشان خالی شده است. آنان به خوبی می‌دانند دعوا منحصر به شیخ نیست. رژیم چشم دیدن هیچ کدامشان را ندارد. دست نجنبانند آل خلیفه تمامشان را از ملک آبا و اجدادی‌شان بیرون می‌کند. حکایت سرزمین است و ناموس. کجا بروند؟ جزیره متعلق به آن‌ها است! در برابر یک پادشاهی ماقبل تاریخ چه می‌توان کرد؟ مقاومت مسلحانه آخرین گزینه است.

آیا سیاست ایران در قبال بحرین تغییر کرده است؟

ماجرا جمع شدنی بود؛ اگر آل خلیفه می‌خواست. اگر به خواست و رأی مردم احترام می‌گذاشت. نشد. حاکمان جزیره هر روز جری‌تر شدند. چرا که عربستان شد. با روی کار آمدن سلمان، سرکوب مردم شدت یافت. برنامه‌های نژادپرستانه‌ برای تغییر بافت جمعیتی ساکنان جزیره با شدت بیشتری دنبال شد. مبارزین بیشتری در بند شدند و خون‌های بیشتری روی زمین ریخت. آل خلیفه تمام پل‌های پشت سرش را خراب کرد. می‌توانست وارد گفتگو شود. می‌توانست برای رأی و اراده‌ی مردم احترام قائل شود. می‌توانست بیشتر از این‌ها متمدنانه برخورد کند. نکرد. مردم حالا ناگزیر از مقاومت مسلحانه اند. حکایت سرزمین است و ناموس.

پشتیبانی از خواست مردم؛ هر چه هست. این سیاست روشن جمهوری اسلامی است. فرقی نمی‌کند بحرین یا سوریه. جمهوری اسلامی معتقد است باید به لوازم مردم‌سالاری پابند بود. صندوق‌های رأی تنها ابزاری است که می‌تواند سرنوشت مردم را تعیین کند. این مشکل آل خلیفه است که نمی‌تواند با مردمش گفتگو کند. ایران البته در قبال تحجر شیوخ هیأت حاکمه مسؤل نیست. و مثل همیشه پشتیبان مردم است. چه آن روزها که مسالمت آمیز برای آزادی شیخ علی سلمان در خیابان‌های منامه راهپیمایی می‌کردند؛ چه حالا که آل خلیفه آنان را ناگزیر از مقاومت مسلحانه کرده است. پیام سردار ناظر به همین ماجرا است.

آل خلیفه تنها نیست؛ مستظهر است به آل سعود. برای همین هم انقلاب مردم منحصر در بحرین نخواهد ماند. بنی‌سعود حالا سال‌ها است به پشتیبانی از آل خلیفه در خیابان‌های منامه آدم می‌کُشد. خون مفت نیست. بها دارد. و حالا سلمان و جوانک‌هایی که مستقر بر امور کرده، باید خون‌بها بپردازند. بهای تمام آن خون‌های مطهری که در خیابان‌های منامه جاری شد. کنار میدان مروارید؛ نماد انقلاب بحرین. بعید است قیام مردم منحصر در جغرافیای جزیره بماند. سردار هم نوشته بود: « حامیان آل خلیفه بدانند اهانت به آیت الله شیخ عیسی قاسم و استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین سرآغاز انتفاضه خونینی است که عواقب آن به‌عهده کسانی خواهد بود که به گستاخی حکام بحرین مشروعیت می‌دهند.» زبانه‌های این آتش دامان عربستان را هم خواهد گرفت. بنی‌سعود باد کاشت؛ نوششان باد توفانی که درو می‌کنند!

روحانی چه می‌کند؟

مذاکره! دستگاه دیپلماسی دولت روحانی اساساً کار دیگری نمی‌داند. روزانه ده‌ها زن و کودک بی‌گناه یمنی یا بحرینی یا سوری زیر چکمه‌های مزدوران سعودی به خاک و خون کشیده می‌شوند. مهم اما مذاکراتی است که روحانی خیال دارد با شیوخ عضو شورای همکاری خلیج راه بیاندازد. مذاکراتی که احتمالاً مثل ماجرای برجام بُرد-برد خواهد بود. یعنی احتمالاً روحانی خیال دارد حتی به کشورک‌های فزرتی حاشیه‌ی خلیج فارس هم امتیاز دهد. و برای چه؟ معلوم  نیست. اصلاً جمهوری اسلامی چه نیازی به مذاکره با شیوخ حاشیه‌ی خلیج فارس دارد؟ مطلبی که البته چندان مهم نیست. تجربه نشان داده برای دستگاه سیاست خارجه‌ی دولت یک جورهایی نفس مذاکره اصالت دارد. برجام دو، سه یا بیشتر؛ با هر کس که شد.

نامه‌ی محرمانه به امیر کویت؛ ماجرای مذاکرات محرمانه‌ی دولت روحانی و اعراب احتمالاً از همین جا شروع شد. مطلبی که روزنامه‌ی کویتی الرأی اولین روزهای هم امسال فاش کرد. و البته بعداً مورد تأیید وزیر امور خارجه‌ی پادشاهی بحرین هم قرار گرفت. بر اساس این گزارش روحانی از امیر کویت خواسته بود تا برای مذاکرات با اعراب میانجی‌گری کند. مطلبی که البته مورد استقبال اعراب قرار گرفت. روزنامه‌ی المستقبل چاپ لبنان؛ در شماره‌ی چند ماه پیش خود با اشاره به این موضوع؛ عزل معاون عربی-آفریقایی ظریف را به عنوان پیش شرط اعراب برای آغاز مذاکرات با دولت روحانی برشمرده بود.

برای اطلاعات بیشتر از مذاکرات مخفیانه روحانی با اعراب این گزارش را بخوانید: برجام‌بازی در خلیج فارس!/ روحانی چه امتیازاتی به اعراب می‌دهد؟

هر چند در بادی امر به نظر نمی‌رسید روحانی برای زیاده‌خواهی اعراب محلی از اعراب قائل شود. ولی شد. در کمال حیرت و ناباوری روز یکشنبه خبر عزل امیر عبدالهیان روی خروجی اخبار قرار گرفت. به نظر می‌رسد روحانی برای شروع مذاکرات منطقه ای جدی است. مطلبی که گفته می‌شود ظریف چند روز پیش در حاشیه‌ی نشست اسلو به همتای امریکایی‌اش گفته است. المانیتور نخستین بار این خبر را منتشر کرده بود.

برای اطلاعات بیشتر از ماجرای عزل امیر عبدالهیان این گزارش را بخوانید: پشت پرده عزل امیرعبداللهیان چیست؟/ برجام بازی روحانی با شیوخ عرب!

عاقبت مذاکرات روحانی با اعراب چه خواهد شد؟

حتماً بهتر از برجام نخواهد شد. سندی بی چفت و بست که با متن شدیداً ضعیف و تفسیرپذیر خود این روزها به اهرم فشاری برای اعمال نفوذ امریکایی‌ها بدل شده است. این تمام دستاورد دیپلمات‌های دولت اعتدال و منتهای هنر روحانی است. گذشته از تمام این‌ها؛ اساساً مذاکره با شیوخ شکم‌پرست عرب در شأن ایرانی نیست. مردم امیدوارند روحانی بی‌خیال برجام‌بازی با اعراب شود. نه از خوف امتیازات فراوانی که احتمالاً در جریان مذاکرات با اعراب واگذار خواهد کرد؛ از بیم اعتبار و عنوان ایرانی‌شان. مسلماً نتیجه‌ی مذاکره با رژیم‌های ماقبل تاریخ چیزی بهتر از برجام نخواهد بود. کلید حل مسایل منطقه در دستان سلیمانی است؛ مردم می‌گویند.

انتهای پیام/ دانشجو