تبیینی بر سخنان اخیر روحانی؛
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، محمد عبدالهی، تحلیلگر سیاسی درباره سخنان اخیر روحانی در مطلبی در کانال تلگرام خود نوشت:
اهداف ریز و درشت طعنه پراکنی و کنایه زنی های رییس جمهور چیست؟
به این جملات دقت کنید:
روحانی: مردم خودشان باید انتخاب کنند که چند زبان میخواهند بیاموزند.. ببینید امروز با زبان انگلیسی چه شغل بزرگی در زمینه آیتی در هند بهوجود آوردهاند. ما باید زبانی را یاد دهیم که در کنارش علم، راحتتر به دست آید و شغل بیشتر برای نسل جوان آینده به وجود بیاورد و ارتباط اقتصادی ما را با دنیا تسهیل کند.
مردم خودشان باید انتخاب کنند که چند زبان میخواهند بیاموزند… وقتی در مدرسهای ۹۸ درصد دانش آموزان یک زبان را انتخاب کردند ما که نمیتوانیم برای آن ۲ درصد معلم دیگری را به کار بگیریم.
اینها بخشی از اظهارات حسن روحانی است که دقیقا یک روز پس از این بیانات رهبر انقلاب، ابراز شده است:
رهبر معظم انقلاب (۱۳ اردیبهشت) : زبان علم فقط انگلیسی نیست. اصرار بر ترویج انحصاری زبان انگلیسی نا سالم است… زبانهای دیگر مثل اسپانیولی، فرانسه، آلمانی و کشورهای شرقی هم زبان علمند کشورهای دیگر جلوی نفوذ زبان بیگانه را میگیرند. نمیگویم از فردا آموزش انگلیسی را تعطیل کنیم، اما بدانیم چه میکنیم.»
به برخی دیگر از این دست مواضع بنگرید:
***
رهبر معظم انقلاب (۳۰ فروردین ۹۳): برخلاف برخی دیدگاهها، اشتغال از مسائل اصلی مربوط به زنان نیست البته اشتغال و مدیریت مادام که با مسئله اصلی یعنی خانواده منافاتی پیدا نکند، ایرادی ندارد… اگر می خواهیم نگاه ما به مسئله زن، «سالم، منطقی، دقیق و راهگشا» باشد باید از افکار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی کاملاً فاصله بگیریم… برابری همیشه به معنای عدالت نیست، عدالت همیشه حق است، اما برابری گاه «حق» است و گاه «باطل»…. اینکه زنان برخی مشاغل را برعهده نگیرند هیچ ننگ و نقصی نیست بلکه آن چیزی غلط است که متناسب با طبیعت الهی زن نباشد.
روحانی(۳۱ فروردین ۹۳) : چرا عدهای حضور زن را تهدید احساس میکنند، زن چه تهدیدی است، برخی فکر میکنند به محض اینکه زن از در خانه خارج شود عرش اخلاق و عفت عمومی خدشهدار میشود… آنهایی که از حضور زن و تعالی زن میترسند و چنین ایده و اعتقادی دارند لطفا این اعتقاد غلط را پای اسلام، دین و قرآن ننویسند… درست است که هیچ رسالتی بالاتر از تربیت فرزندان و انسانها وجود ندارد اما آیا تربیت فرزند، رسیدگی به امور خانه و رئیس خانواده با حضور در جامعه و رسالتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تضاد دارد؟.. زنان باید دارای فرصت برابر، مصونیت برابر و حقوق اجتماعی برابر باشند.
***
رهبر انقلاب (۲۳ اردیبهشت ۹۳): وظیفه اصلی حاکم اسلامی رساندن مردم به سعادت واقعی است که البته این، به معنای تحمیل و زور نیست.
روحانی چند روز بعد (۳ خرداد ۹۳): این قدر در زندگی مردم هر روز مداخله نکنیم ولو به خاطر دلسوزی، بگذاریم مردم راه بهشت را انتخاب کنند، به زور و شلاق نمی شود مردم را به بهشت برد.
***
روحانی (۳ شهریور ۹۴ یک روز پیش از دیدار هیات دولت با رهبر انقلاب): امام هیچگاه در امور دولت دخالت نمیکرد و همواره هدایت میکرد.
***
رهبر معظم انقلاب (۱۴/۱۰/۹۴): یکی از حقوق مردم، رعایت حقّ این داوطلبی است که میآید و وارد این میدان میشود و نامزد انتخابات میشود که اگر آدم صالحی است، ما او را رد نکنیم، میدان بدهیم به اینکه او بیاید. نقطهی مقابلش هم همینجور است؛ اگرچنانچه آدم ناصالحی است، راهش ندهیم؛ اگرچنانچه در این مجلس -حالا چه مجلس خبرگان، چه مجلس شورای اسلامی، چه در هرجایی که انتخابات هست- آدمی باشد که صلاحیّت قانونی ورود در اینجا را نداشته باشد و ما از این اغماض کنیم، صرفنظر کنیم، رعایت نکنیم، دقّت نکنیم و او وارد بشود، این هم باطل کردن حقّ مردم است، خراب کردن حقّ مردم است؛ این هم ضدّ حقّالنّاس است.
روحانی (۲۷/۱۰/۹۴): اخبار رد صلاحیت ها خوشحال کننده نیست / از همه ی اختیاراتم بعنوان رئیس جمهور استفاده خواهم کرد / ظاهرا مدل برجام را باید در داخل کشور پیاده کنیم / شورای نگهبان نگذارد دلواپسی بوجود بیاید / مواردی که صلاحیت شان باید تایید شود، بسیار است
***
رهبر معظم انقلاب (۲۰/۱۲/۹۴) : امثال جناب آقای یزدی یا جناب آقای مصباح، کسانی هستند که وقتی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بیشتری پیدا میکند. نبودن اینها در مجلس خبرگان، به اینها هیچگونه ضرری نمیزند. بله، برای مجلس خبرگان نبودن اینها خسارت است.
هاشمی رفسنجانی یک روز بعد در صفحه توییتر خود با انتشار عکسی از درآغوش کشیدن احمدی نژاد توسط مصباح یزدی نوشت: شهید مطهری هرگز نردبان ترقی جریان انحرافی نشد.
*******
اینها تنها بخشی از کنایه های روزمره روحانی و هاشمی در تقابل با رهبر انقلاب است که در طول دو سال گذشته اغلب با فاصله کمتر از چند یا حتی یک روز پس از بیانات معظم له، ابراز شده است.
سلسله واکنش هایی که هر روز پررنگ تر و با غلظت بیشتری ادامه می یابد و این تصور را به وجود می آورد که از سوی این دو فرد، نوعی سیاست متلک پراکنی و کنایه زنی هدفمند، در مقابله لفظی با رهبر معظم انقلاب در جریان است و این موضوع دیگر به امری عادی و روزمره تبدیل شده است.
اما هدف و انگیزه جریان خاص، از سیاست نزاع لفظی تلویحی با رهبر انقلاب چیست؟
طبق قانون اساسی، ولی فقیه رکن اصلی جمهوری اسلامی، و امام امت است و اصل پنجم قانون اساسی، یعنی اصل ولایت فقیه، بر همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و رئیس جمهور و سایر قوا، نه در سطح و هم تراز وی که تابع و تحت اطلاق امامت امر هستند.
۱. به نظر می رسد، اولین انگیزه جریان غیرانقلابی داخل نظام از اینگونه تنازعات لفظی و طعنه زنی های متناوب، که تاکنون امری بی سابقه در میان مسئولین بوده، به چالش کشیدن مشروعیت شرعی و قانونی مقام ولایت فقیه از زبان کارگزاران نظام است. این جریان ، در وهله اول، نوعی تقدس شکنی از جایگاه و نقش رهبر انقلاب در اداره کشور را دنبال می کند. موضوعی که تابه حال از خطوط اصلی تبلیغاتی دشمنان و جریان های ضدانقلاب بوده و نه نیروهای داخل نظام.
طبیعی است پیامد چنین خط تبلیغی، عادی سازی و مشروعیت بخشیدن به تقابل با رهبر انقلاب در بین دیگر مسئولین و حتی هواداران، در ساحت لفظی و عملی است هرچند چنین امری به دلایل متعدد به تحقق نخواهد انجامید.
۲. هدف گذاری بعدی چنین سیاستی، تنزل جایگاه رهبر انقلاب به مقامی تشریفاتی و تزئینی و نه تاثیرگذار بر قواعد حاکمیت در کشور است. تاکیدهای گاه و بیگاه این دو، بر احتمال تغییر رهبری در خبرگان پنجم، یا شورایی کردن رهبری، دیگر مکمل های تبلیغاتی این محور هستند، تا در افکار عمومی، نوعی پایان یافتگی قطعی ، تصویر و ترسیم شود و احیانا نوعی زمان انتظار و شمارش معکوس برای این پایان ایجاد شود.
۳. بدیهی است بستر چنین هدف گذاری، نوعی حس خودبزرگ بینی و هم تراز پنداری چهره های این جریان با جایگاه رهبری است. موضوعی که علاوه بر توهم آمیز بودن آن، بیانگر خامی و عدم بلوغ سیاسی نطق های رئیس جمهور است. درست همانگونه که رئیس جمهوری چون بنی صدر، با چند رای مردم، بدان دچار شد و بعدها هم البته به شکل رقیق تری به پشتوانه آرای میلیونی در انتخاباتها (که طبیعت دموکراسی است)، در بین برخی مسئولین وجود داشته، اما مجال عرضه نیافته است.
۴. از طرفی، ایستادن مقابل رهبر نظام اسلامی، صرفا تنازعی برای افزایش اختیارات قوای دیگر نیست، بلکه خالی کردن زیر پای همه مسئولان نظام و در واقع نوعی براندازی نرم ساختاری نظام است. همچنین بیش از آنکه پروژه ای موفقیت آمیز یا سازنده باشد، شیوه ای ناکام و قدرت طلبانه است که مدل های مختلف آن از بنی صدر تا خاتمی و دیگران تجربه ناموفق خود را پس داده است.
۵. نکته اساسی دیگر خلاء کارکردی دولت و ضعف عمیق در مدیریت داخلی است که با وعده های پوچ پسابرجامی بعد از گذشت ۱۰ برابر وعده ۱۰۰ روزه هنوز نتوانسته است به بحران اقتصاد کشور پایان دهد . هر بار که رییس جمهور با کنایه و طعنه برای دو قطبی سازی جدیدی گام برمی دارد هوشمندانه ترین کار آنست که ببینیم قرار است حواس پرتی جمعی نسبت به کدام ناکارآمدی اقتصادی یا افتضاح مدیریتی ایجاد شود !
طرفه آن که جریان تکنوکرات و قدرت طلب داخلی باید نیک بیندیشد و بداند سرنوشت این نظام مقدس، هرگز با نقشه های شیطانی تعیین نخواهد شد و به اذن الهی، پرچم آن، به دست صاحب اصلی اش سپرده خواهد شد.
انتهای پیام/
شفاف
https://mobarakehna.ir/?p=38950
Tuesday, 26 November , 2024