ساموئل هانتينگتون گفته است: يكي از مشكلات ما در مقابل كشورهاي مسلمان، زاد و ولد زياد در اين كشورها است؛ جنبشهاي اجتماعي را آنها به وجود ميآورند. بنابراين تا چند سال ديگر كه ما كشورهاي غربي اُفت جمعيتي خواهيم داشت، اين براي ما يك تهديد بزرگ است.
به گزارش مبارکه نا به نقل از جهان نیوز – دكتر فرامرز سهرابي*: بحث «رشد جمعيت» و «كنترل جمعيت» دو مقوله اساسي است كه امروزه در مسائل اقتصادي و اجتماعي ما مورد توجه است. مؤلفه اصلي توسعه هر كشوري، جمعيت آن است. در هر كشوري اگر جمعيتش متعادل باشد، برنامهريزي براي توسعه و تحقق شاخصهاي پيشرفت و رفاه آن راحتتر است. محور توسعه هم در كشورها معمولاً جمعيت جوان، پويا، بالنده و اهل كار و خلاقيت است و معمولاً اينگونه جوامع، سرزنده و پويا هستند.
اما كشورهايي كه رشد جمعيت منفي دارند، يعني زاد و ولد در آنها كمتر از مرگ و مير است، اصطلاحاً ميگويند كه جمعيتشان رو به پيري و سالمندي ميرود. مثل كشور آلمان كه زاد و ولد در آن كم است و رشد جمعيتش منفي است و لذا مشكلات عديدهاي در مورد جمعيت سالم اين كشور به وجود آمده است. متقابلاً جمعيت جوان چند سال گذشته كشور ما يك فرصت بسيار خوبي بود كه متأسفانه با عدم برنامهريزي و جهتدهي لازم، اين فرصت را بهمثابه يك تهديد قلمداد كردند.
بايد منتظر پديده «سالمندي» باشيم
اگر كشوري بخواهد به توسعه متوازن برسد، هِرم جمعيتياش بايد توزيع متناسبي داشته باشد. ميگويند اگر ۴۰ درصد از كل جمعيت كشوري، توليدكننده و جوان باشند، آن جامعه زنده و مولّد
ساموئل هانتينگتون كه گفته است: يكي از مشكلات ما در مقابل كشورهاي مسلمان، زاد و ولد زياد در اين كشورها است؛ جنبشهاي اجتماعي را آنها به وجود ميآورند. بنابراين تا چند سال ديگر كه ما كشورهاي غربي اُفت جمعيتي خواهيم داشت، اين براي ما يك تهديد بزرگ است.
است. اما اگر اين تركيب به هم بخورد، لازم است كه برنامهريزيهاي كشور را هم با انعطافپذيري لازم، بر اساس همان هرم جمعيتي تغيير داد. كاهش رشد جميعت به معني كاهش زاد و ولد و به معني كمشدن جمعيتِ بين صفر تا ۱۴ ساله در كشور است. پس متأسفانه در چند سال آينده ما بايد منتظر پديده «سالمندي» باشيم.
منتها بحث اين است كه ما بهطور مطلق نميتوانيم بگوييم افزايش جمعيت چيز مطلوبي است. افزايش جمعيت تنها اگر با توسعه همراه باشد و زيرساختهاي كشور نيز درست شود، منجر به رشد مطلوب خواهد شد.
من مقايسه ميكردم ايران را با انگليس؛ جمعيت انگليس حدوداً مثل ايران است، ولي مساحت آن كشور به اندازه خراسان قديم است. آنها توسعهيافتهاند و ما در حال توسعه هستيم، بنابراين ما ميتوانيم بگوييم ظرفيت ما خيلي بالاتر از آنهاست. من خودم سر كلاسهايم وقتي بحث جمعيتي پيش ميآيد، مقايسه ميكنم و ميگويم با توجه به نيروي انساني و منابع و ظرفيتها و شايستگيهايي كه در كشورمان داريم، تا ۲۰۰ ميليون نفر را هم ميتوانيم با شاخصهاي بالاي زندگي اداره كنيم. وقتي در مورد جمعيت مطالعه ميكردم، به صحت فرمايش امام خميني (رحمهالله) برخورد كردم و باور كنيد آنقدر خوشحال شدم كه يكي از شاديهاي زندگي من همين بود. ايشان فرموده بودند: ما كشوري داريم كه ميتوانيم ۱۵۰ الي ۲۰۰ ميليون نفر را در آن بهرهمند سازيم و از زندگي خوبي برخوردار باشيم. ما اين ظرفيت را داريم، اما نميخواهيم بيگدار به آب بزنيم و توليد مثل بيبرنامه داشته باشيم. بايد ۴۰ درصد از جمعيت ما بين صفر تا ۱۴ سال باشند تا يك جمعيت نرمال داشته باشيم و بشود روي آن براي توسعهيافتگي كشور حساب كرد.
حساسيت دشمن توهم نيست
من در اين زمينه مطالعه كردم. بعضي افراد خيلي بر اين مسئله تأكيد دارند كه دشمنان ميخواهند جمعيت ايران و مسلمانان كم شود. نميخواهم بگويم اين عامل اول است، ولي واقعاً وجود دارد. عبارتي دارد ساموئل هانتينگتون كه گفته است: يكي از مشكلات ما در مقابل كشورهاي مسلمان، زاد و ولد زياد در اين كشورها است؛ جنبشهاي اجتماعي را آنها به وجود ميآورند. بنابراين تا چند سال ديگر كه ما كشورهاي غربي اُفت جمعيتي خواهيم داشت، اين براي ما يك تهديد بزرگ است. او همچنين ميگويد: تمدن اسلامي تمدني است كه چالش آن تا حدودي متفاوت از ديگر چالشهاست، چراكه اين تمدن اساساً ريشه در نوعي
ژاك شيراك هم گفته بود: اروپا در حال محو شدن است و بهزودي كشورهاي ما خالي ميشوند. به همين دليل است كه بعضي كشورها مثل كانادا بهطور جدي روي برنامه مهاجرتپذيري سرمايهگذاري كردهاند و از زاد و ولد حمايت ميكنند.
پويايي جمعيت دارد. بعد ادامه ميدهد: رشد بالاي زاد و ولد كه در اكثر كشورهاي اسلامي شاهد آن هستيم، اين چالش را متفاوت كرده است. امروزه بيش از ۲۰ درصد از جمعيت جهان اسلام را جمعيت بين ۱۵ تا ۲۵ سال تشكيل ميدهد كه اين خطر بزرگي براي اهداف غرب به حساب ميآيد.
ژاك شيراك هم گفته بود: اروپا در حال محو شدن است و بهزودي كشورهاي ما خالي ميشوند. به همين دليل است كه بعضي كشورها مثل كانادا بهطور جدي روي برنامه مهاجرتپذيري سرمايهگذاري كردهاند و از زاد و ولد حمايت ميكنند.
چند كجفهمي درباره فرزندآوري
۱- والدين براي خود زندگي كنند نه فرزندان!
يك كجفهمي در جامعه ما به وجود آمده، اين است كه والدين ما براي فرزندانشان زندگي ميكنند و نه براي خودشان! اين باعث ميشود كه فرزندان بياراده بار بيايند و تقاضاهاي بيش از حد بكنند. چرا؟ نه دين، نه روانشناسي و نه علم اين شرايط را تأييد نميكند. شما بايد در حد امكانات خود جهيزيه تهيه كنيد و حتي اگر امكانش را نداريد، تهيه نكنيد. چرا خودتان را به دردسر مياندازيد؟ ما بايد به آنچه كه داريم، قناعت كنيم. خود اين، يك كار فرهنگي است، ولي چون مسئولان ما و دولتيهاي ما و صداوسيماي ما اين كارها را ميكنند، مردم هم ياد ميگيرند. سادهزيستي بايد از آنجا شروع شود تا به مردم عادي هم برسد.
۲- نبايد زنها خانهنشين شوند اما…
يك بحث ديگري هم وجود دارد كه البته نظر شخصي من است. ببينيد، در جامعه ما زنها از پايگاه خودشان خارج شدهاند. مثلاً ميگويند زايمان اندام خانمها را بههمميريزد و زني كه ميخواهد در جامعه فعاليت كند، نبايد تيپش به هم بخورد. اينگونه عقايد باعث ميشود زاد و ولد كمتر شود. وقتي خانمها از جايگاه خودشان بيرون آمدند، چنين مشكلاتي هم ايجاد ميشود. ما نميگوييم خانمها خانهنشين بشوند، بلكه بايد تعادل ايجاد شود.
۳- سهل بگيريد
نكته ديگر اين است كه خانوادهها بايد سهل بگيرند. يك جوان نميتواند هم سربازي برود، هم تحصيلاتش را ارتقا بدهد، هم خانه بخرد، هم كار پيدا كند و هم مهارتهاي زندگي را داشته باشد. خود ازدواج در واقع يك فرايند و يك روندي است كه زندگي را ميسازد. يعني افراد پس از ازدواج براي ساختن زندگيشان بايد
گاهي من به كساني كه براي مشاوره ميآيند، ميگويم اگر يك پسر جوان همه اين خواستههاي شما را داشته باشد، پس ديگر چه نيازي به زن و همسر دارد؟! آيا اگر او طراوات جسمي و روانشناختي داشته باشد، بهتر است يا اينكه ماشين و خانه داشته باشد؟
زحمت بكشند و رشد كنند. گاهي من به كساني كه براي مشاوره ميآيند، ميگويم اگر يك پسر جوان همه اين خواستههاي شما را داشته باشد، پس ديگر چه نيازي به زن و همسر دارد؟! آيا اگر او طراوات جسمي و روانشناختي داشته باشد، بهتر است يا اينكه ماشين و خانه داشته باشد؟
معروف است كه حضرت امام (رحمهالله) وقتي براي زوجهاي جوان عقد ميخواندند، ميگفتند: «برويد با هم بسازيد.» يعني هم برويد خودتان را بسازيد و خودسازي معنوي كنيد، هم با هم سازش داشته باشيد و هم زندگي را بسازيد. جواناني كه با تلاش خودشان همه چيز را فراهم ميكنند، قدر آن زندگي را بيشتر ميدانند. لذا با هم بهتر زندگي ميكنند و عموماً طلاق و جدايي بين ايشان پيش نميآيد؛ عاملي كه زاد و ولد را ميآورد پايين.
۴- با نظام آفرينش همگام باشيم
يك بحث ديگر اين است كه زوجين ميگويند اگر فرزندان ما چندتا باشند، درد سرشان زيادتر است و تربيتشان سخت است و پول نداريم و …! حال آنكه در فرهنگ ما اين هست كه: «هر آنكس كه دندان دهد نان دهد.» ما بايد با نظام آفرينش همگام باشيم. خداوند فرموده كه وقتي انساني را ميآفريند، روزياش هم با او است. مباني ديني ما اين را ميگويد. ما بايد خوشبينانه به قضيه نگاه كنيم. اصلاً خود زاد و ولد و افزايش جمعيت، مسائل روزي را هماهنگ ميكند و اينها به صورت خودكار همديگر را پوشش ميدهد. خداوند فرموده: شما از ترس فقر فرزندانتان را نكُشيد؛ ما روزي شما و آنها را ميرسانيم.۱ يا فرموده: از ترس فقر زوجيت را به تأخير نيندازيد؛ ما از جاهايي به شما ميدهيم كه اصلاً شما نميتوانيد حساب كنيد. ما از فضل خودمان شما را غني ميكنيم.۲
لذا اميدواري، توكل به خداوند متعال و ديد مثبت نسبت به نظام آفرينش و جهان هستي باعث شود ما تشويق شويم كه از عهده فرزندان بيشتري بربياييم و اين را بايد در جامعه نهادينه كرد.
* دانشيار دانشكده روانشناسي دانشگاه علامه طباطبايي
Friday, 1 November , 2024