به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، به گفته مقامات کشورمان و هم چنین طرفهای غربی، قرار است از هفته آینده، برجام وارد مرحله اجرا شود و تحریمهای اعمال شده علیه ایران به تدریج برطرف شود. مشاهده رفتار غربیها به ویژه آمریکاییها تاکنون نشان داده است که آنها همچنان به دنبال دو هدف اساسی هستند:
1- محدودسازی و برچیده سازی برنامه هستهای ایران به عنوان هدف حداقلی
2- مهار نقش آفرینی ایران در منطقه و تغییر رفتار ایران در مناسبات بین المللی به عنوان هدف حداکثری
مقامات کاخ سفید برای تثبیت هدف اول در پسا برجام، سعی داشتند تا ایران را در چارچوب «تحذیر و اقناع» قرار دهند و پس از طی این مرحله، تعامل با ایران منجر به تحقق هدف دوم و حداکثری گردد.
در چارچوب فوق، ایران باید از نزدیک شدن به خطوط قرمز آمریکا برحذر و رفتار خود را در پسا برجام با قواعد زیر تنظیم نماید:
– ایران بپذیرد یک بازیگر هم سطح با بازیگران تحت سلطه آمریکا باشد و حوزههای نفوذ راهبردی آنان را به رسمیت بشناسد.
– ایران دیگر از محور مقاومت در منطقه حمایت نکند و دنبال تغییر هندسه سیاسی منطقه نباشد.
– ایران برنامه موشکی خود را متوقف نماید.
در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب با هوشمندی بینظیر، ضمن حفظ انسجام و وحدت ملی، با ابلاغ 28 بند، نقایص و روزنههای برجام را برطرف ساخته و از طریق مقابله با جریان نفوذ و هم چنین ایجاد ائتلاف چهارگانه، بازی پسا برجام آمریکا را مختل نمودند.
مقامات کاخ سفید اکنون مشاهده میکنند که نه تنها اهداف حداکثری آنان در پسا برجام محقق نخواهد شد بلکه در تحقق اهداف حداقلی نیز دچار تردید شدهاند. اکنون آنان به این جمع بندی رسیدهاند که تعلیق تحریمها روند نقش آفرینی ایران در منطقه را تقویت و تغییر موازنه راهبردی و نظم منطقهای از سوی ایران را امکان پذیرتر میسازد. بر این اساس مقامات واشنگتن با نگرانی از به مخاطره افتادن سنت رهبری آمریکا، در صدد مهار جدید ایران برآمدهاند.
دراین راستا برنامه آمریکا برای سخت گیری به ایران در پسا برجام یکی از گامهای راهبرد مهار جدید ایران است. به نظر میرسد نگرانی از نفوذ و اقتدار ایران در منطقه، محیط داخلی آمریکا (فضای انتخابات ریاست جمهوری) و فشارهای وارده از سوی بازیگران منطقهای، سردمداران کاخ سفید را به تعلل و عدم اجرای کامل برجام رسانده است. در نگاه خوشبینانه، حداکثر تحریمها تنها به صورت قول و وعده تعلیق میشود تا امکان تنفس در فضای سیاسی اجتماعی ایران فراهم شود. تحریمها به اشکال مختلف و در قالبهای دیگری مجدداً اعمال شود به ویژه این که اجماع دو حزب در کنگره آمریکا نیز وقوع سناریوی دوم را محتملتر نشان میدهد.
بر اساس اخبار منتشره، برنامه جامع اقدام مشترک هستهای ایران و گروه 1+5 (برجام) روز شنبه، 26 دی ماه، برابر با 16 ژانویه وارد مرحله اجرا خواهد شد. به این ترتیب، در پی تأیید اجرای تعهدات ایران بر اساس این توافق، تحریمهای موجود علیه ایران برداشته میشود.
به تعبیری میتوان گفت شمارش معکوس برای رسیدن به روز اجرای برنامه جامع اقدام مشترک آغاز شده است. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا ادعا میکند که تا چند روز دیگر دو طرف میتوانند ورود به فاز اجرا را اعلام کنند.
رییس تیم کارشناسی ایران هم میگوید که وی و هیأت ایرانی همراه، این روزها در ژنو و وین سرگرم بحث در خصوص باقیمانده مسائل پیرامون لغو تحریمها هستند که میتواند گام مهم دیگری در مسیر اجرای برجام باشد. بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی خبر میدهد که کمتر از یک هفته تا اعلام این خبر خوش به ایرانیها زمان باقی است.
* اجرای ناقص و نیم بند برجام از طرف غربی
در حالی که سرعت دولت برای اجرای تعهدات هستهای حتی طرف غربی را به اعجاب وا داشته، به نظر میرسد آمریکاییها علاوه بر تحمیل فشارهای مختلف به بهانههای واهی، قصد دارند تا با اجرای ناقص و نیم بند برجام، علاوه بر حفظ ساختار تحریمها، راه نفوذ خود را در ایران هموار کنند.
دولت یازدهم با شعار تدبیر و امید و با وعده حل مسأله هستهای ظرف سه تا شش ماه، در خرداد سال 92 به روی کار آمد و بلافاصله از تیر ماه همان سال وزارت خارجه را مسؤول آغاز مذاکرات هستهای با غرب کرد و گفت وگوها آغاز شد. ماحصل دور نخست گفت وگوهای هستهای دولت تدبیر و امید با کشورهای موسوم به 1+5 توافق موقت یا همان توافق ژنو بود. خروجی این توافق برای ایران این بود که در مجموع 7 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی بلوکه شده خود را در بانکهای خارجی دریافت کرد ولی در برابر امتیازاتی که به طرف غربی واگذار شد این رقم قابل اعتنا نبود. پس از توافق ژنو، به دلیل موقت بودن این توافق از بهمن ماه همان سال دور جدید مذاکرات ایران و غرب آغاز شد، مذاکراتی که پس از حدود 20 ماه در 23 تیر سال جاری به بار نشست و امروز در افکار عمومی به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام شناخته میشود.
در طی دو سال و نیمی که دولت یازدهم با طرف غربی پای میز مذاکره بر سر مسأله هستهای نشست نه تنها تحریمهای ظالمانهای که از قبل بر ایران تحمیل شده بود لغو نشد بلکه طرف غربی با گستاخی و جسارت هرچه تمام در حین مذاکرات هستهای بر تعداد و حجم تحریمهای جمهوری اسلامی ایران افزود.
توافق ژنو در 3 آذر 92 حاصل شد ولی تنها چند روز بعد از آن طرف غربی نه تنها نرمشی در لحن و فحوای کلامش ایجاد نشد بلکه با کاربرد لفاظی های قبل نشان داد که سر سازش با ایران ندارد. این چرخش ادبیات در طرف غربی توسط برخی از رسانهها در کشور مسکوت ماند.
* تحریم، فردای روز توافق ژنو
در همین حال که برخی سرخوشانه در ایران مشغول بزم به مناسبت توافق ژنو بودند در 15 آذر 92 دانکن هانتز عضو کمیته نیروهای مسلح کنگره گفت: فکر میکنم اگر ما مجبور باشیم ایران را بزنیم نباید با نیروی زمینی عمل کنیم بلکه باید این کار را با استفاده از بمبهای اتمی تاکتیکی انجام دهیم تا آنها را برای یک یا سه دهه به عقب برانیم. در 16 آذر همان سال نیز اوباما دوباره از گزینه حمله نظامی استفاده کرد: اگر ایران به توافقنامه هستهای پایبند نماند تحریمها را افزایش میدهیم و آمادگی برای گزینه نظامی هم وجود دارد. سه روز بعد در 19 آذر نیز وزیر امور خارجه آمریکا جان کری گفت: اگر ایران هر بخشی از این توافقنامه را نقض کند، همه پیشرفتها متوقف میشود و آمریکا میتواند به صورت نظامی پاسخ دهد.
در تاریخ 8 آذر 92، یعنی کمتر از یک هفته بعد از امضای توافق ژنو، اتحادیه اروپا، نام شرکت مدیریت ساخت نیروگاههای هستهای ایران و 16 شرکت کشتیرانی را به فهرست شرکتهای ایرانی تحت تحریم این اتحادیه افزود. سید عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه در این باره گفت: اولاً توافقنامه هنوز اجرایی نشده است و ثانیاً چنین اقدامی در چارچوب اجرای تحریمهای گذشته ارزیابی میشود و به معنای وضع تحریم جدید نیست. چند روز بعد در تاریخ 21 آذر 92 و در حالی که تیم کارشناسان ایرانی و تیم غربی در وین مشغول بررسی امور مربوط به اجرایی شدن توافق ژنو بودند، وزارت خزانه داری آمریکا نیز نام شرکتها و افرادی را به تحریمهای خود افزود. ماری هارف، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: آنها [مقامات ایرانی] این را میدانستند.
طرفهای غربی در حین مذاکرات ژنو و وین هرگاه اراده کردند ایران را با تحریمهای جدید مواجه کرده و هر بار نیز دولتمردان و هیئت مذاکره کننده حتی حداقل مواضع را نیز در برابر این تحریمها اتخاذ نکرد و همین امر باعث گستاخی شدیدتر آمریکاییها شد.
* توطئه غربی – عربی نفتی ضد ایران
فراسوی خط و نشانهای تحریمی و اعمال محدودیتهایی که غرب به رهبری آمریکا بر جمهوری اسلامی طی مدت حدوداً سه ساله مذاکرات هستهای دولت یازدهم با 1+5 وارد کرده است در چند ماه اخیر شاهد خروش موج توطئهای جدید در زمینه قیمت نفت هستیم؛ توطئهای که حتی وزارت نفت را نیز به صدا درآورد. کاهش روزافزون قیمت نفت در چند ماه اخیر نشان از این توطئه فاحش غربی- عربی دارد که از این روزنه با سست کردن درآمدهای مالی کشور بتوانند زیربنای اقتصاد ایران را تضعیف و از این جمهوری اسلامی کشوری تابع در جهت اعمال سیاستهای خود بسازند که به همه سازهای غرب برقصد. دولت یازدهم در سال 92 در حالی عرصه مدیریت کشور را به دست گرفت که هر بشکه نفت به طور متوسط 100 دلار معامله و روانه بازارهای مصرف میشد ولی از زمانی که روند گفت وگوهای هستهای با 1+5 شتاب گرفت با افت بی سابقه قیمت نفت مواجه شدهایم به نحوی که هر بشکه نفت با قیمتی زیر 28 دلار به بازارهای جهانی عرضه میشود. البته این وضعیت به طور بارزی توسط آمریکا و عربستان برای ناکامی جمهوری اسلامی در زمینه توسعه اقتصادی مدیریت میشود. در واقع هدف از این توطئه پلید این است که شرایطی را به وجود آوردهاند که حتی فردای روز اجرایی شدن برجام نیز اتفاقی در اقتصاد ایران رخ ندهد.
طرف آمریکایی حتی در این روزها که به ادعای خودشان حدود یک هفته تا اجرای برجام مانده دست از تحریم برنداشتهاند و در حالی که ایران با سرعت توقف ناپذیر در حال اجرای تعهدات خود و آخرین مراحل آن یعنی خارج کردن قلب رآکتور اراک است، مجلس نمایندگان آمریکا طرحهای جدیدی برای تحریم علیه ایران پیشنهاد و تصویب میکند.
* اکنون زمان اعمال فشار است!
«کوین مک کارتی»، رهبر اکثریت جمهوری خواه در مجلس نمایندگان آمریکا گفت: حامیان و مخالفان برجام در کنگره، خواستار وضع تحریمهای جدید علیه ایران هستند. او از نمایندگان دو حزب خواست برای تحریم ایران متحد شوند. وی ادامه داد: «جمهوری خواهان و دموکراتها میدانند که لازم است ما همین حالا فشار روی ایران را آغاز کنیم.»
روزنامه وال استریت ژورنال نیز در گزارشی از افزایش فشار نمایندگان دموکرات آمریکایی به باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا برای اقدام علیه ایران در زمینه آزمایش موشکی این کشور خبر داد. این گزارش افزود: هم نمایندگان دموکرات و هم نمایندگان جمهوری خواه آمریکایی معتقدند که برای حفظ اعتبار آمریکا در توافق هستهای، کاخ سفید باید تحریمهایی را علیه ایران بعد از انجام دو آزمایش موشکی که اخیراً انجام شد اعمال کند و آن را پیش ببرد. این روزنامه در ادامه افزود: مجلس نمایندگان آمریکا روز چهارشنبه در زمینه طرح جمهوری خواهان برای دشوار کردن رفع تحریمها علیه ایران رأی گیری میکند. این طرح که خواستار دشوار کردن رفع تحریمهای آمریکا علیه ایران است روز پنجشنبه هفته گذشته در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان به تصویب رسید و برای رأی گیری مجدد، به صحن اصلی مجلس ارجاع داده شد.
این روند در حالی است که دولت یازدهم بی اعتنا به تحریمهای رو به افزایش آمریکا ضد ایران با سرعتی وصف ناپذیر که حتی باعث اعجاب خود آمریکاییها نیز شده در حال اجرای مو به موی تعهدات خویش است.
وبگاه اینترنتی کنگره آمریکا «هیل»، با نقل خبر خروج قلب رآکتور اراک نوشت: ایران با سرعتی فراتر از حد انتظار در حال اجرای تعهدات خود تحت سند «برجام» است. این پایگاه اینترنتی با اشاره به پایان عملیات خروج قلب رآکتور اراک نوشت: «پیشرفت ایران، (در اجرای برجام)، سریعتر از آن چیزی است که تحلیلگران انتظار داشتند.»
رفتار دولت یازدهم در اجرای تعهدات هستهای حتی غربیها را به این نکته سوق داده که شائبه انتخاباتی بودن و تأثیرگذاری این رفتار بر انتخاباتهای اسفند ماه سال جاری را در نظر گرفتهاند. سرعت عمل دولت یازدهم در اجرای تعهدات، حریف را نیز به تعجب وا داشته در حالی که حریف نه تنها کوچکترین تلاشی برای اجرای تعهدات خود نمیکند بلکه حتی تحریمهای جدیدی بر حجم تحریمهای جمهوری اسلامی اضافه میکند و صرف نظر از آنها بازیهای جدیدی ازجمله اعمال توطئه نفتی و هم چنین پیش کشیدن مسأله موشکی را نیز مطرح کرده است.
آگاهی از این شائبه توسط طرف آمریکایی و سرعت عمل دولت برای اجرای تعهدات باعث خواهد شد تا طرف غربی فردای روز اجرای برجام با تعلیق و یا لغو بخش کوچکی از تحریمها شیرینی آدامس گونهای را به ایران عرضه کند به این معنا که با رهاسازی بخش اندکی از تحریمها هم پایگاه جریانی را که مورد حمایت خویش است در افکار عمومی محکمتر کرده و راه آنها را برای ورود به مجلس همواره میکند و هم این که با حفظ بخش اعظم ساختار تحریمها، توان هستهای ایران را از بین میبرد. یعنی طرف غربی قصد دارد تا با تزریق لذتی آنی و لحظهای در فردای روز اجرای برجام پایگاه و راه نفوذ خود را با حفظ تحریمها در ایران هموارتر کند.
* سنگ اندازی های پسابرجامی کنگره آمریکا با تحریمهای جدید
کنگره آمریکا عزم خود را جزم کرده تا پس از اجرایی شدن برجام، همچنان فشارها بر ایران را حفظ کند. نمایندگان کنگره آمریکا قبل و بعد از شکل گیری برجام، همه تلاش خود را به کار گرفته بودند تا مانع تصویب توافق هستهای در این نهاد شوند. از این رو، نخست کوشیدند با تصویب قانون «بازنگری بر توافق هستهای»، نظارت خود را بر متن توافق هستهای افزایش دهند. بعد از توافق نیز تلاش کردند با به کارگیری پروسه «ختم بررسی» مانع تصویب برجام در کنگره شوند که به علت ناتوانی در کسب دو سوم آراء، با شکست مواجه شدند و به این ترتیب، برجام «بدون تصویب و تأیید در کنگره» و با استناد به روند «اطاله بررسی»، «به ظاهر» از سد قانون گذاران آمریکایی عبور کرد.
اما در آستانه تکمیل شدن تعهدات ایران و با نزدیک شدن به زمان اجرای برجام، به نظر میرسد، نمایندگان کنگره به دنبال سنگ اندازی در این مسیر هستند. ازجمله اقدامات آنها میتوان به ارائه طرح «8524 H. R.» با عنوان «مقابله با ستیزه جویی و نظامی گری دولتی آیت الله» (QASSAM) اشاره کرد که هدفش «اعمال تحریم علیه هر مجموعهای است که سپاه پاسداران انقلاب ایران، به هر دلیلی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، بیش از 20 درصد در آن ذینفع است».
در متن این طرح، سپاه «تهدیدی برای امنیت ملی ایالات متحده و متحدانش» توصیف و عنوان شده است که این نهاد از گروههایی چون حزب الله لبنان و حماس در فلسطین و هم چنین بشار اسد رئیس جمهور سوریه حمایت میکند. این طرح هم چنین سپاه را به نقض حقوق بشر متهم کرده است.
این طرح با بیان این که «سپاه نقش فزایندهای در اقتصاد ایران دارد و تحریمهای وضع شده از سوی آمریکا را نیز دور می زند»، رئیس جمهور آمریکا را ملزم میکند که هر شرکت یا نهادی را که سپاه 20 درصد یا بیشتر در آن سهم داشت، تحریم کند. هر شرکتی که تحریم شود نیز تمام داراییهایش در آمریکا مسدود شده و هرگونه مراوده مالی با آن ممنوع خواهد بود. در صورت تصویب این طرح در کمیتهها، این مصوبه در صحن اصلی مجلس نمایندگان بررسی شده و در صورت تائید به سنا و پس از آن به رئیس جمهور آمریکا ارجاع میشود.
* برجام مطلوب آمریکاییها چیست؟
برخی کارشناسان معتقدند آن چه برای دنیای غرب به ویژه آمریکا در دوران اجرای برجام مهم میباشد آن است که آمریکاییها درخواهند یافت از این به بعد چگونه باید با ایران رفتار کنند. از ابتدا روشن بود که برجام برای طرف آمریکایی بخش میانی یک پروژه بلندمدت است و مطلوبیت آن بیش از آن که وابسته به کیفیت اجرای توافق باشد، به پیامدهای سیاسی، ژئوپلتیکی و حتی ایدئولوژیکی وابسته است که در پی خواهد داشت. مهندسی این پیامدها، برای آمریکاییها بسیار مهمتر از خود توافق است اگرچه در بسیاری موارد این مهندسی با استفاده از ابزارهایی انجام خواهد شد که در متن توافق تعبیه شده است. از دید آمریکا، برجام زمانی یک توافق مطلوب است که به کنترل عمومی رفتار ایران منجر شود و نه فقط برنامه هستهای بلکه کلیه محاسبات راهبردی ایران در حوزههای منازعه با غرب را مدیریت کند.
بر این اساس، آمریکاییها در این باره کاملاً شفاف بودهاند که از دید آنها برجام باید بخشی از زیرساخت ایجاد تغییر در داخل ایران ظرف یک دهه آیند، ابزاری برای مهار رفتار منطقهای ایران و هم چنین مدلی برای مدیریت سایر برنامههای امنیت ملی باشد که ایران از طریق آنها میتواند آمریکا را تهدید کرده یا منافع آن را به طور اساسی به چالش بکشد (ازجمله برنامه موشکی و…). آموختههای آمریکا در دوران یادگیری است که به آنها نشان خواهد داد تا چه حد میتوانند این هدفگذاری را محقق کنند.
آمریکا اکنون در حال آموختن این نکته است که در یک دهه آینده و در حالی که توافقی به نام برجام روی میز و در حال اجراست، چگونه باید به ایران رفتار کند. مهمترین عاملی که زیرساخت این یادگیری خواهد بود، واکنشی است که ایران به تصمیمات و اظهارات مقامهای آمریکایی نشان میدهد. نوع، زمان و شدت این واکنشها است که آرام آرام به آمریکا خواهد فهماند میتواند برجام را بدل به ابزاری برای تشدید مؤثر فشار بر ایران در سایر حوزهها بکند یا نه. محاسبات آمریکا در این حوزه تازه در حال شکل گیری است و این رفتار ایران -به ویژه دولت- است که به آن شکل خواهد داد.
آمریکاییها آشکارا تلاش میکنند از برجام ابزاری برای تبدیل شدن ایران به یک کشور به شدت محتاط و محافظه کار بسازند که به دلیل نیاز شدید به حفظ توافق و نگرانی از عدم تعلیق تحریمها (با بازگشت تحریمها پس از تعلیق) فشارها، تحقیرها، نقض عهدها و درشت گویی های آنها را تحمل میکند و دم بر نمیآورد. در واقع، اگر حفظ برجام به هر قمیت بدل به اولویت شماره یک امنیت ملی و سیاست خارجی ایران شود، همین اتفاق هم خواهد افتاد.
در این صورت، آمریکا بازی را در دوران یادگیری برده است و به تعبیر مورد علاقه غربیها ایران را جوری بار آورده که از این به بعد خودش خودش را کنترل خواهد کرد. از این سو، مهمترین هدف فرمان استراتژیک رهبر معظم انقلاب اسلامی در تأیید اجرای برجام این بود که این معادله را معکوس کند. پیام متقابل این است که اگر آمریکا توافق را میخواهد (که می دانیم میخواهد و نیاز آن به توافق بیش از ایران اگر نباشد کمتر نیست) باید راهبرد فشار و تحریم را کنار بگذارد و دوران جدیدی از تعامل با ایران را آغاز کند. فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی میگوید نه فقط تحریمهای غیر هستهای، بلکه حتی تهدید هم از نظر ایران نقض برجام محسوب میشود. تلاش برای شکل دهی به محاسبات پسابرجام آمریکا به این شکل، در واقع به معنای وارد کردن ایران به فار امنیت استراتژیک با هزینه محدودسازی برنامه هستهای است که برای ایران قطعاً معادله سودمندی خواهد بود؛ اما اگر بنا باشد ایران برنامه هستهای خود را محدود کند و چیزی که در عوض به دست میآورد افزایش انگیزه طرف مقابل برای تولید فشارهای جدید باشد، نه فقط برنامه هستهای بلکه خیلی چیزهای دیگر از دست رفته است.
دولت ما باید برای آموزش دادن به آمریکا در این باره که در طول دروان اجرای توافق چگونه باید با ایران رفتار کند، برنامه ریزی کند. برای آن که محاسبات آمریکا در این دوران درست شکل بگیرد، دولت باید هر نقض کوچکی از سوی آمریکا را به شدیدترین وجه ممکن پاسخ بدهد و معیارهای نقض را هم بر اساس تفسیر خود از برجام معین کند نه بر اساس تفسیری که آمریکاییها درنظر دارند. اگر در موضوع ویزا، دولت رسماً اعلام میکرد توافق نقض شده و انجام اقدامات هستهای را متوقف میکرد، یا اگر نامه کری را نمیپذیرفت و خواستار عدم امضای مصوبه کنگره از سوی اوباما میشد، یا اگر مکانیسم کمیسیون مشترک را ولو به قیمت توقف توافق فعال میکرد، آمریکاییها در مییافتند که ایران در موضع خود کاملاً جدی است و به این ترتیب بحث تحریمهای موشکی اساساً مطرح نمیشد.
یا به عنوان یک نمونه دیگر، اگر به محض طرح یک موضع رادیکال یا تحقیرآمیز از سوی آمریکا، ایران عملاً و به موقع و در سطح مناسب واکنش نشان بدهد، آمریکاییها درخواهند یافت که حفظ توافق بسیار دشوارتر از چیزی است که آنها میپندارند و همین نوعی محافظه کاری را به سیستم آمریکا تحمیل خواهد کرد. اما با وضعیت فعلی، میتوان حدس زد که بلافاصله پس از اجرای کامل تعهدات ایران و تعلیق احتمالی تحریمها، یعنی زمانی که آمریکاییها کاملاً مطمئن شوند دست ایران خالی شده، آمریکا دست خود را برای تولید فشارهای جدید کاملاً باز خواهد یافت.
درک آمریکا از برجام، مهمترین عامل تعیین کننده استراتژی آن در پسابرجام خواهد بود. آرزوی آمریکاییها این است که تنها ثمره برجام این باشد که ایران دیگر نتواند به فشارها و تحریمهای جدید پاسخ هستهای بدهد. این بدترین حالت برای ایران است. حالت دیگر که کاملاً امکانپذیر است این است که برجام بدل به عاملی بازدارنده در مقابل هرگونه اراده برای تولید فشار جدید بر ایران بشود. این حالت، با اراده مقتدرانه دولت دربرابر زیاده خواهی های آمریکا قابل تحقق است. مهمترین سوالی که اکنون دولت باید در محضر افکار عمومی به آن پاسخ بدهد، این است: راهبرد دولت برای منتفی کردن فشارها و تحریمهایی که آمریکاییها در حال برنامه ریزی برای آن هستند، چیست؟ مهار فشارها و تحریمهای جدید مریکا چگونه محقق خواهد شد؟
سؤال این است که روزی که اولین تحریم احیا شود، یا روزی که ثابت شود دولت آمریکا اساساً برخی از تحریمهایی را که وعده تعلیق آنها را داده بود تعلیق نکرده، یا تحریمها روی کاغذ تعلیق شده ولی عملاً در حال اجراست، دولت بنا دارد چگونه به این امر واکنش نشان بدهد؟ آیا یک برنامه از پیش تدوین شده در این باره وجود دارد که گام به گام واکنشهای ایران به احیای تحریمها تعریف کرده باشد یا این که دولت چون توافق را برای خود حیثیتی کرده، همه چیز را کتمان و همچنان مطابق برجام رفتار خواهد کرد؟
و واپسین نکته این که درباره هدفهای آمریکا در دوران پساتوافق نباید ساده اندیش بود و به برنامهای که برای اثرگذاری بر محیطهای سیاست داخلی، هستهای، امنیت ملی و منطقهای طراحی و اجرای برخی از آنها را هم آغاز کرده، بی توجهی کرد. اهداف آمریکا در مرحله پساتوافق لزوماً همان چیزهایی نیست که در متن برجام نوشته شده یا ظاهراً به نظر میرسد. چالش راهبردی اکنون این است که برجام و سرمایههای سیاسی و اجتماعی ناشی از اجرای آن در مسیر کدام هدف هزینه خواهد شد؟ درباره آنچه آمریکاییها در سردارند باید به اندازه کافی وقت گذاشت و اندیشید. آمریکا میخواهد برجام را سکویی برای پرش به سمت کدام اهداف کند؟ این سؤال به ویژه در شرایطی اهمیت مییابد که توجه کنیم به دلایل متنوع آمریکا چارهای جز توافق با ایران نداشت و گزینههای غیر دیپلماتیک آن بسیار محدودتر و ناکارآمدتر از چیزی بود که ادعا میکرد. اساساً یکی از مهمترین عواملی که به حصول توازن نسبی در متن برجام انجامیده، همین خالی بودن دست آمریکا، نیاز آن به توافق و هوشمندی مذاکراتی در استفاده از این نقطه ضعف بوده است. اکنون آمریکاییها میخواهند برجام را به یک گزینه برای خود تبدیل کرده و با آن سبد خالی شده گزینههای خود را رونق ببخشند. متقابلاً نظام جمهوری اسلامی نیز در این اندیشه است که برجام را به بخشی از پیکربندی راهبردی خویش در حوزههای اقتصادی، سیاست داخلی، منطقهای و بین المللی بدل کند. در سطح استراتژیک پرسش اصلی این است: در میان مدت، برجام گزینه کیست و در سبد کدام طرف خواهد نشست؟
انتهای پیام/
تسنیم
Tuesday, 19 November , 2024