دقیقا همین موضوع است که روز قدس امسال و پیامی که از آن صادر می شود را بسیار مهم و راهبردی تر از گذشته کرده است. آن پیام مهم می تواند این باشد که ممکن است ایران به اقتضاء شرایط خود و سیاستی که تصمیم به اجرای آن گرفته است، با امریکا و ۱+۵ در موضوع هسته‎ای مذاکره کند، اما ایران به عنوان بزرگترین و مهمترین حامی و پیگیر این موضوع، تغییری در سیاستش در قبال اسرائیل و قضیه فلسطین روی نداده و با جدیت هر چه بیشتر، پیگیر اجرای آن است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا به نقل از رجانیوز: «اسرائیل روزبه‌روز ناامن‌تر خواهد شد؛ چه توافق هسته‌اى بشود، چه نشود؛ این را بدانید امنیّت اسرائیل تأمین نخواهد شد چه توافق هسته‌اى بشود و چه نشود.» این بیان راهبردی  و صریحی بود که رهبری معظم انقلاب اسلامی، سال گذشته در جمع اعضای مجمع عالی بسیج و پس از اظهارات جان کری در حاشیه تمدید توافقنامه ژنو بیان فرمودند.

به گزارش رجانیوز، روز قدس امسال و همزمانی آن با اوج گیری مذاکرات هسته‎ای ایران و ۱+۵ این مناسبت انقلابی را به یک مناسبت کاملا متفاوت با سال‎های دیگر مبدل کرده است که می توان رمز و راز آن را در همین کلام مهم رهبری معظم انقلاب جسجتو کرد.

این بیان راهبردی از آن جهت اهمیت داشت که امریکا در جریان مذاکرات هستهای تمام تلاش خود را بر این خط تبلیغاتی متمرکز کرده تا همه مسائل مرتبط با امنیت اسرائیل را به موضوع هستهای و پرونده هستهای ایران گره زده و به نوعی حل این پرونده را مساوی با ارتقاء و حل مسئله «امنیت اسرائیل» معرفی کند.

این بیان را جان کری آذرماه گذشته و پس از تمدید مذاکرات در وین گفته بود که «تا یک سال پیش نمی دانستیم به کجا باید پیش برویم اما امروز به توافقی نزدیک شدیم که خلیج فارس و همچنین اسرائیل را امن‌تر می‌کند.»

اما این راهبرد تنها در بیان رهبر معظم انقلاب نقض نشد، بلکه با حمله سال گذشته رعدآسای حزبالله لبنان به کاروان نظامی رژیم صهیونیستی در مزارع شبعا موسوم به عملیات «شهدای قنیطره» نیز در عمل مشخص شد که امنیت اسرائیل بیش از پیش تضعیف شده است و این نکته زمانی تایید شد که اسرائیل نیز ترجیح داد به این حمله پاسخی نداده و عملا پرونده درگیری با حزبالله را بسته نگه دارد.

به عبارت بهتر، اسرائیل پس از عملیات شهدای قنیطره در مزارع شبعا، از نظر راهبردی قدرت بازدارندگی خود را از دست داده است و عملا به لحاظ نظامی هر لحظه میتواند منتظر حملهای رعدآسا باشد، که توان تحمل هزینههای پاسخ به آن را ندارد و همه این اتفاقات زمانی روی داده است که ایران و ۱+۵ طولانی ترین و مهمترین مذاکرات خود در ۳۵ سال گذشته را رقم زده اند.

تحلیل راهبردی و مهمی که سید حسن نصرالله در سخنرانی خود از عملیات شهدای قنیطره  و پس از اجرای موفقیت آمیز آن بیان کرد هم مکمل راهبرد مهمی بود که رهبر انقلاب پیش از این درباره نسبت «امنیت اسرائیل» و «مذاکرات هستهای» به صراحت بیان فرموده بودند.

سید حسن نصرالله در مراسم بزرگداشت شهدای قنیطره درباره این حمله گفت: تأثیر سمفونی پرونده هسته‌ای ایران در لبنان (آنچنان که برخی تحلیل می‌کند) معنا ندارد… برخی گفتند با توجه به مسائل مختلف در منطقه مانند مذاکرات هسته‌ای، «ایران یا سوریه پس از عملیات ترور قنیطره تماس خواهند گرفت و مانع واکنش حزب‌الله خواهند شد، اما من به شما می‌گویم که هیچ یک از دوستان ما راضی نشدند که ما خوار شویم یا خون ما ریخته شود و ما تماشاچی باقی بمانیم. هیچ چیزی در لبنان ارتباطی با پرونده هسته‌ای ایران ندارد نه مسئله انتخاب رئیس جمهور نه پاسخ حزب‌الله.

این جملات در دل خود حاوی پیامی بسیار مهم بود مبنی بر اینکه، گزینههای ایران محدود به برنامه هستهای و مذاکرات هستهای نبوده و این مذاکرات تنها تشکیلدهنده بخشی از سیاستخارجی پیچیده و تو در توی جمهوری اسلامی است.

به عبارت بهتر، سیاست خارجی جمهوری اسلامی مجموعه ای از مولفههای راهبردی است که بخشی از آنرا تلاشهای دیپلماتیک دستگاه سیاست خارجی کشور شکل میدهد، اما در کنار آن قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه و سطح جهان، دارای بردارهای قدرت متعددی است که برآیند آنها سیاست خارجی جمهوری اسلامی را شکل خواهد داد.

نکته قابل توجه درباره بردارهای موثر بر شکل گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی آن است که ممکن است بخشی از این سیاستها به دولتهای حاکم بر دستگاه اجرایی کشور وابسته باشند، اما قطعا بخش قابل توجهی از این بردارهای قدرت نیز بدون نسبت با دولتهای مختلف در طول فعالیت هر دولتی، جز اصول کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که به صورت ثابت اجرا شده و با قدرت پیگیری شده است.

دقیقا همین موضوع است که روز قدس امسال و پیامی که از آن صادر می شود را بسیار مهم و راهبردی تر از گذشته کرده است. آن پیام مهم می تواند این باشد که ممکن است ایران به اقتضاء شرایط خود و سیاستی که تصمیم به اجرای آن گرفته است، با امریکا و ۱+۵ در موضوع هسته‎ای مذاکره کند، اما ایران به  عنوان بزرگترین و مهمترین حامی و پیگیر این موضوع، تغییری در سیاستش در قبال اسرائیل و قضیه فلسطین روی نداده و با جدیت هر چه بیشتر، پیگیر اجرای آن است.

شاید همین نقطه و نکته مهم است که تکیه بر «واقعبینی» را به یک شرط غیرقابل چشم پوشی برای مذاکره کنندگان طرف مقابل ایران تبدیل کرده است. واقعیت آن است که همه قدرت راهبردی و استراتژیک ایران به پرونده هستهای گره نخورده است و انقلاب اسلامی برای لحظات مختلف خود، گزینههای دیگری را هم در اختیار دارد که الزاما ارتباطی با پرونده هستهای نداشته و براحتی قابل استفاده است