یادداشت شماره (2) حمله سعودی به یمن؛

مبارکه نا- زهراسادات امیری/ اربعین حمله ناجوانمردانه عربستان سعودی به یمن هم گذشت؛ اما جامعه بین الملل، همچنان در برابر این اقدام ظالمانه سکوت کرده است. وزیر امور خارجه عربستان تغییر کرد تا عده ای ابراز امیدواری برای بهبود روابط کنند! اما عادل الجبیر، از همین الان نشان داد که فرقی با قبلی ها ندارد. حتی بالاتر از آن، خود را حامی مردم یمن میداند و میگوید: «عربستان، دوست یمن است.»

چه دوستیِ عجیبی! با ملت و مردمی مظلوم، دوست باشی و انواع بمب ها را روی سرشان بریزی! دوست باشی و زنان و کودکان را مورد حمله قرار دهی! دوست باشی و خود را مسلمان و خادم حرمین شریفین بدانی؛ اما مساجد و قرآن ها را ازبین ببری!دوست باشی و اجازه ورود برای امداد و کمک رسانی به هلال احمر ندهی! و … . البته شاید این نوع دوستی ها در جهان امروز، عجیب نباشد. فقط خداکند تبدیل به عشق نشود که دیگر هیچ چیز مانع آن نمیشود!

مگر نه اینکه در ایران اسلامی ما، عده ای خواستند به دوستی های خارج از کشور دل خوش کنند و جای دوست و دشمن را عوض کردند!

این روزها، یاد آور سالروز استقلال بحرین از ایران در اردیبهشت 1349شمسی است. آن زمان، شاه پهلوی با دولت های به ظاهر دوستش، هم عقیده شد و به جدایی بحرین از ایران رضایت کامل داد. صحبت او در این مورد هم جالب بود: «اگر مردم بحرین خواهان پیوستن به کشورم ایران نباشند؛ ایران از ادعاهای سرزمینی اش نسبت به این جزیره خلیج فارس دست خواهد کشید و چنانچه سیاست بین المللی خواهان جدایی بحرین از ایران باشد، من نیز خواست مردم بحرین را می پذیرم.» شاه که خود را بی نیاز از مشاوره با صاحب نظران می دانست و فکر می کرد نابغه سیاست خارجی و دیپلماسی است؛ سعی کرد بحرین و جزایر سه گانه را به هم مربوط کند. یعنی در یک معامله با انگلیسی ها در قبال اعطای استقلال به بحرین، حق ایران بر جزایر سه گانه را تثبیت نماید. جالب آنکه، جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی جزو خاک ایران است و مالکیت حقوقی و قانونی آن از ابتدا متعلق به ایران بوده است؛ اما در عمل، انگلیسی ها کلاه بزرگی سر شاه گذاشتند. در آن زمان، هنوز کشورهای عربی قدرت نداشتند و شاه به راحتی می توانست حق ایران را از آن ها مطالبه نماید و نیازی به معامله بدون تضمین نبود؛ اما شاه از این فرصت استفاده نکرد و ترجیح داد منافع ملی را فدای طرح انگلستان کند. شاه از بیم اینکه مردم ایران او را وطن فروش بخوانند، استقلال بحرین را منوط به نظر مردم بحرین نمود و این عمل در تاریخ ایران سابقه نداشت.

اما اینجا مردم هوشیار یمن، به این دوستی ها توجه نمیکنند. آنها میدانند دوست واقعی، مصلحت و منافع خود را در نطر نمیگیرد و سعی در سوءاستفاده از طرف مقابل ندارد. اما درسی که از رفتار نادرست آن روز محمدرضا شاه میتوان گرفت؛ عدم اعتمادش به مشاوران و صاحب نظران داخلی بود که فکر میکرد دشمنانش هستند. به آنها پشت کرد و خام دوستی نمایی دشمنان شد و قسمتی از کشور ایران را که از قدیم الایام، بخشی از ایران بود؛ به سادگی از این کشور جداکرد.

اما یمن، امروز مقتدرانه و با شجاعت، جلوی متجاوزان ایستادگی میکند. خانه هایشان را خراب میکنند؛ فرزندان را یتیم و پدر و مادران را بی کودک میکنند؛ اما نمیتوانند دلاوران یمنی را به زانو درآورند؛ چون یمنی ها به کسی بالاتر از این زمینی ها اعتقاد دارند و میدانند خدا با حق است و حتماً کمکشان خواهد کرد. حتی اگر الان سعودی ها و حامیانش احساس برتری داشته باشند؛ خدا خلاف وعده نمیکند و عاقبت زمین را به مظلومان خواهد سپرد و آنان را وارثان زمین قرارخواهدداد. انشاءالله