آماده نمودن مردم در جهت پذیرفتن امام غائب در طول سال ها و با وجود اسلام اموی و حکام ظالم نشان دهنده نظام تشکیلاتی قدرتمند شیعه در آن عصر بوده است که تنها بخشی از طراحی ها و فعالیت های امامان ما بود خصوصا امام حسن عسکری (ع) در شرایطی باید کار را تمام کند که زمینه برای یک تحول بزرگ در شیعه آماده شده باشد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا به نقل از صاحب نیوز- سید محمد حسین اخوان/ تاکنون در باره زندگی حضرات معصومین (علیهم السلام) زیاد سخن به میان آمده است. ولی شما کمی تصور کنید و سعی کنید شخصیت ایشان را در ذهن خودتان متجلی کنید. یاد چه شخصیتی می افتید؟ امام علی(ع) در فیلم امام علی؟، امام حسن(ع) در سریال تنهاترین سردار؟،امام رضا(ع) در سریال ولایت عشق؟، مختار در مختار نامه؟ و یا سلیمان نبی(ع) در ملک سلیمان؟ و…چه ذهنیتی دارید؟

آن شخصیتی که معمولا در ذهن ما نقش بسته است بیشتر شبیه یک معلم دلسوز در یک روستای محروم است که از خود گذشتگی می کند و سعی می کند مردم را علاوه بر کشاورزی و دامداری به حقایق دیگری منعطف کند. حالا با کمی تفاوت! البته ممکن است بعد از دیدن این همه سریال باور کنیم امامان ما افراد باهوشی هم بودند ولی چون بسیار متواضع بودند آن ها را خانه نشین کرده اند، یعنی یک شخصیت مذهبی و منفعل!

مساله چیست؟ چرا انسان کامل در ذهن ما نقش نمی بندد؟ چرا باور نداریم که آنان در حیات خود به مسائل مهمتری نیز می پرداختند؟ اصلا هنر معصوم کجا خودش را نشان می دهد؟

از این مقدمه تلخ که عبور کنیم، در واقع حیات امامان ما مواجه با همه مسائل مشابه زمان ما نیز بوده است. آنان ضمن اتصال به وحی از ابزارهای روز در جهت ارتباطات بهره وری می کردند که در اینجا قصد داریم به یکی از ابعاد رفتاری نهاد امامت اشاره کنیم و تصورش را به شما واگذار کنیم که این امام با این توصیفات چه تصویری در ذهن خواهند داشت.

از عصر امام صادق(ع) مساله‌ی ارتباطات به اوج خودش رسید. دیگر اینگونه نبود که اتفاقی بیفتد و چند روز بعد یا چند ماه بعد آن خبر منتقل شود. امام صادق (ع) سیستمی تشکیلاتی را راه اندازی می کنند که اگر در مدینه ایشان بیانیه ای صادر می کردند همان روز این بیانیه به آفریقا می رسید و پر واضح است، این تشکیلات گسترده نیاز به مدیریت استراتژیک و مقتدر، نیاز به سرمایه در جهت پشتیبانی این سیستم و نظارت و امنیت بالایی که همه توسط شخص حضرت جعفر بن محمد(ع) راه اندازی می شود و البته همه اینها تنها یکی از فعالیت های امام صادق(ع) می باشد. از دیگر فعالیت های ایشان جلسات گسترده علمی می باشد که از موضوع ما خارج است.

این سیسم ارتباطاتی و تشکیلاتی قدرتمند آن قدر دائره اش وسیع است که دشمن نمی تواند دیگر به راحتی حرکت امامان را محدود کند. تا آنجا که امام رضا(ع) را دچار نوعی حصرخانگی می کنند. ما در تاریخ می بینیم وقتی ایشان به مرو می آیند این شبکه ارتباطی چنان زمینه ای را آماده کرده است که چند هزار نفر به استقبال ایشان می آید؛ یا وقتی که به کاروان حضرت معصومه (سلام الله علیها) در ساوه حمله می شود وبه ایشان جسارت می شود، به سرعت قافله ای ازشهر قم بانو را با احترام به آنجا منتقل می کنند. طبیعی است همه اینها توسط تشکیلاتی که توسط اهل بیت (علیهم السلام) راه اندازی شده بود راهبری می شد.

خب تصورش را بکنید؛ جامعه ای که خلایفش معتصم، متوکل و امثال ذلک باشد و علمایش مثل یحیی بن اکثم باشند و اسلام همان اسلام اموی است، علی القاعده نباید از دین جز نامی برجا بماند. ولی این تشکیلات عظیم در مرو، ری و حتی در زمان امام حسن عسکری در خود سامرا می تواند این حرکت را جلو ببرد.

این شبکه آن قدر به اوج رسیده بود که دشمنان نمی توانستند کاری را از پیش ببرند چون سیستم بسیار مخفیانه کار می کرد. کار به جایی می رسد که برای مقابله با این شبکه از کشتار و زندانی افراد نا امید می شوند و به جنگ روانی رو می آورند. دشمنان در دوران امام عسکری(ع) تصمیم به قداست زدایی می گیرند تا پیروانشان از امامشان دست بکشند. برای همین حضرت را به مجلس شراب می کشانند، حضرت هم در این جنگ روانی که متوکل برپا کرده بود، مجلس را به معنویت می کشاند و تمام تئوری های آنان را یکجا زیر سوال می برد.

ایشان دائم در حال مبارزه بودند و در عین حال جهان بینی شیعه و وظایف آنان را را در زمان غیبت امام موعود طراحی می کردند.
در واقع زندگی ائمه ما هر روزش دستمایه مسائل مختلفی که با مدیریتی قدرتمند و مردمی که ما نام آن را امامت می گذاریم صورت می گرفت. از همه مهمتر این بود که امام با کفر پنهان یعنی نفاق طرف بود و مستلزم طراحی های ظریف تر در مقابله با آنان بودند، چرا که آن ها نام اسلام را یدک می کشیدند. همه اینها توسط یاران و نمایندگان مخصوص نهاد امامت پیش می رفت. امام سیاستگذاری داشت و نمایندگانش بازوان اجرایی ایشان بودند.

برای مثال می توان به طائفه اشعری اشاره کرد. جای سوال دارد، چرا آنان که عربند ناگهان سر و کله شان در قم پیدا می شود و بساط حدیث اهل بیت (علیهم السلام) را آن جا راه می اندازند یا شما ببینید شیخ صدوق تا هرات و خراسان و جاهای دیگر رفته و کار کرده است، طبیعی است که ایشان بی تفاوت نبودند و برنامه های امام را طراحی می کردند.

اصلا باید پرسید محدثین شیعه در خراسان و سمرقند چه می کنند. همه اینها گواه از نظامی تشکیلاتی قدرتمند شیعه در آن عصر بوده است، خب چرا پنهانی بود؟ جواب معلوم است. همین متوکل که نمی گذاشت پای کسی به کربلا باز بشود، کافی بود در گوشه ای اثری از این ارتباط را پیدا می کرد. مشخص بود چه شدت عملی را به خرج می داد و کار را به کجا می کشاند.

اینها همه بخشی از طراحی ها و فعالیت های امامان ما بود. خصوصا امام حسن عسکری(ع)در شرایطی باید کار را تمام کند که زمینه برای یک تحول بزرگ در شیعه آماده شده باشد. دیگر مساله اصلی در آن زمان تقویت جریان شیعه نیست، بلکه آمادگی مردم در جهت پذیرفتن امام غائب می باشد. اینکه امام نوجوان داشته باشیم قبل تر در زمان امام هادی(ع) مساله اش حل شده بود، ولی مساله امام غائب می توانست موجب نگرانی جدیدی در شیعه شود، آن هم در شرایطی که امامان شیعه در بند و حصر بودند، در چنین اوضاعی است که حضرت عسکری(ع) می توانند در حیات خود به همه مسائل رسیدگی کنند و تمام عناوینی که به دلایل مختلف برای شیعیان تاکنون بیان نشده است را طراحی کنند. این است نمایی از یک بعد امام شیعه.