یکی از واقعیات جامعه فعلی ما حضور و عضویت جوانان و نوجوانان و حتی کودکان ما از سنین کم در شبکههای اجتماعی موبایلی است.
اصل بهره مندی از این امکانات، غیر قابل انکار است و اقدامات سلبی در قبال آنها ، تنها باعث می شود مردم از یک برنامه ارتباطی به برنامه و اپلیکیشن دیگری بروند، همانگونه که بعد از مسدودسازی وی چت، ایرانی ها وایبر و واتساپ و … را جایگزین آن کردند. با این حال ، برخی از ما فراتر از “استفاده” از این برنامه ها ، بی آن که خودمان متوجه باشیم ، به نوعی “معتاد” آنها شده ایم به طوری که اگر پیامی در واتساپ و وایبر و فایل پیامک هایمان نباشد، انگار گم کرده ای داریم!
اما شبکههای اجتماعی اندرویدی مانند هر تکنولوژی دیگری مزایا و معایبی دارد. شبکههای اجتماعی اندرویدی به سرعت تبدیل به نوعی اعتیاد میان بسیاری از نوجوانان و جوانان شده و برخی از آسیبهای اجتماعی را تشدید کرده است. امکانی که در اساس میتواند موجب آسانی ارتباط میان دوستان و خویشاوندان در مسیرهای دور و نزدیک شود و افراد را به یکدیگر نزدیک کند، حالا آنها را از نزدیکانشان و آنان که با یکدیگر زیر یک سقف زندگی میکنند، دور کرده است تا از میان ناشناختهها و ناشناسها دوست و آشنا پیدا کنند؛ اتفاقی که فقط حجم تنهایی روزمره انسان نیمهمدرن ایرانی را بیشتر کرده است.
زندگی روزمره نسل جوان به شبکههای اجتماعی اندرویدی گره خورده است، انگیزههای کاربران برای حضور در شبکههای اجتماعی اهمیت زیادی دارد. اینکه فرد خلق میکند، کامنت میگذارد و خود را در معرض نقد و ارزیابی قرار میدهد؛ همه چیزهایی است که انگیزههای کاربران در مراجعه به شبکههای اجتماعی بالا میبرد. خصوصاً در جوامعی که میزان کنترل و نظارت بالاست، اتفاقا انگیزه برای مراجعه به شبکههای اجتماعی مجازی بالاتر خواهد بود؛ چراکه افراد میخواهند تا حدی از آن نظارتها و کنترلهای دست و پاگیر و هنجارهای فربه فاصله بگیرند.
همانطور که بیان شد شبکههای اجتماعی میتواند هم دارای کارکرد مثبت باشد و هم کارکرد منفی. یکی از کارکردهای اصلی و انحصاری شبکههای اجتماعی، ایجاد اعتماد به نفس حرف زدن در جوانان است.
در مورد شبکههای اجتماعی میتوان گفت درست یا غلط استفاده کردن از آنها بستگی به کاربر دارد و میتوانند کارکرد دوسویه داشته باشند، اما برخی دیگر از تکنولوژیها وقتی وارد زندگی میشوند، همراه با خود اخلاق خود را میآورند و بستگی به نوع استفاده استفادهکننده ندارند. در واقع وقتی یک تکنولوژی، به مثابه امکانی وارد زندگی میشود، سبک زندگی و اخلاق و توقعات و قضاوتهای ما نیز متفاوت خواهد شد.
یکی از پیامدهای منفی و آسیبهای شبکههای اجتماعی این است که مرز میان حوزه عمومی و خصوصی را از بین می برد. در زندگی سنتی حوزه خصوصی حوزه بسیار مهمی بود. حتی در معماری ما اهمیت حوزه خصوصی کاملاً مشخص بود. حوزه خصوصی و خانوادگی آنچنان مهم بود که دارای مرز مشخصی با دیگر حوزههایی بود که دیگران میتوانستند رصد کنند، اما وقتی تکنولوزی این مرز را بههم میریزد، همه آنچه خصوصی ماست، دیگر علنی و آشکار میشود. تکنولوژی، اقتضائات و الزامات خود را میآورد، اما اخلاقیات خود را نمیآورد، بلکه اخلاقیات و تمایلات نهفته ما را بیدار میکند. ما صفات نهفتهای داریم که اتفاقات مختلف، آن صفات را بیدار میکنند.
به عقیده روانشناسان در تقسیمبندی شخصیت سه بخش داریم؛ بخش هوشیار (اطلاعاتی که هم من خبر دارم و هم شما)، نیمههوشیار ( اطلاعاتی که من از آنها خبر دارم، اما شما خبر ندارید و از شما پنهان میکنم) و ناهشیار (ویژگیهایی که نه من خبر داریم و نه شما) این بخش از شخصیت پنهان است و باید یک اتفاقی رخ دهد تا آن ویژگی در شخص معلوم گردد. اگر در دنیای مجازی مجالی پیدا میشود که شخص صفات منفی خود را نشان دهد، علتش آن نیست که دنیای مجازی این صفت را ایجاد کرده، بلکه تنها آن را بیدار و آشکار کرده است. پس دنیای مجازی علت نیست، بلکه تنها تسهیلگر است و ویژگیهای پنهان ما را آشکار میسازد.
در حال حاضر شبکههای اجتماعی اندرویدی تجربه جدیدی است که غفلت و سکوت در برابر آن، فرصت استفاده از آن را برای برنامهریزان فرهنگی سلب میکند. ما میتوانیم از شبکهای همچون وایبر برای اصلاح باورهای منحرفشده و تعریفنشده جوانان استفاده کرده و با تشکیل گروههای مختلف فرهنگی- مذهبی در آن به جذب جوانان مبتنی بر ارزشهای دینی و فرهنگی اقدام کنیم؛ چنانکه تا کنون بسیاری از روابط عمومیها و گروههای مذهبی از این پتانسیل استفاده مفید و مؤثر کردهاند.
میتوان از طریق رسانه ملی بسیاری از گروههای سالم و سازنده در این شبکهها را تبلیغ و ترویج کرده و به اطلاعرسانی و آموزش برای اصلاح فرهنگ پایه اقدام کنیم. میتوانیم چهرههای الگوساز را از طریق این شبکهها به جوانان معرفی کنیم و در این راستا از آموزش و پرورش و دانشگاه هم کمک بگیریم.
اگر هویت فرد شکل گرفته باشد، فرد میتواند از آن استفاده مناسب کند و تحتتأثیر قرار نگیرد. متأسفانه ما روی هویت کودکان و نوجوانمان کمتر کار میکنیم. این بحث بسیار پرکار و پراهمیت است که در هر سنی باید چگونه هویت فرزندانمان را شکل داده و آموزش دهیم. برخوردها، جملات و رفتارها، همگی میتواند شکلدهنده و قوامدهنده هویت فرد باشد تا بتواند در مقابل تکنولوژی و شبکههای اجتماعی مقاوم شده و بیشتر از مزایای آن استفاده کنند تا کاملاً به آن وابسته و به حضور دائمی در آن معتاد شود.
وقتی فرد دچار اعتیاد به حضور در این شبکههای میشود و زمان زیادی از شبانهروز خود را در شبکههای مجازی موبایل خود میگذراند، حضور خانوادگی و اجتماعی او دچار اختلال شده و دنیای مجازی بر دنیای واقعیاش غلبه میکند.
شبکههای اجتماعی از یک طرف روابط اجتماعی ما را گسترش میدهد، و از طرف دیگر میتواند رقیبی برای روابط واقعی و چهره به چهره ما باشد؛ مخصوصاً در شرایطی که اعتیاد میآورد؛ همان بلایی که ۵۰ سال پیش تلویزیون بر سر ما آورد که بهجای آنکه همه روبهروی هم بنشینند، رو به تلویزیون مینشینند.
اهمیت آموزش از سنین پایه به کودکان در رابطه با راهکارهای مثبت برای مهارتهای ارتباطی است تا در این راستا ماهر شوند
مشکل دیگر در این حوزه ناآگاهی خود والدین و کماطلاع بودن آنان در رابطه با شیوههای تربیت فرزندان برای استفاده مناسب از این تکنولوژیها است؛ یکی از واقعیات جامعه ما این است که جوانان ما از سنین راهنمایی و بعضاً کمتر، همگی دارای تلفن همراه بوده و به سرعت عضو شبکههای اجتماعی میشوند. به همین دلیل نقش نهادهای رسمی در حوزه فراهمکردن زمینه مثبت برای استفاده از شبکههای اجتماعی اندرویدی، بسیار پررنگ است و لازم است در این زمینه بیشتر کار فرهنگی آموزشی صورت گیرد تا پدیدهای که به صورت پنهان و غیررسمیفراگیر شده است، علنی شود(مهرخانه).
در چنین فضایی میتوانیم به صورت رسمی از متخصصان و کارشناسان دعوت کنیم تا به ارائه راهکار برای حضور کنترلشده جوانان در شبکههای مجازی پرداخته و بهجای سکوت در مقابل پدیدهای که به سرعت بین جوانان راه باز کرده است، به تحلیل و بررسی جوانب مختلف آن بپردازیم و با راهکارهای علمی و عملی، آسیبهای آن را کاهش داده و از این ظرفیت در جهت مثبت استفاده کنیم.
تشکیل گروه ها و شبکه های اجتماعی با موضوعات مختلف و تغذیه فکری و اعتقادی این گروه های اجتماعی می تواند از آسیبهای انحرافی این تکنولوژی کاست.
Saturday, 16 November , 2024