به گزارش خبر گزاری مبارکه نا به نقل از مشرق، ۳ متهم اين پرونده جنايي در حالي که دستبندهاي قانون بر دستانشان خودنمايي مي کرد، توسط کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي به محل ارتکاب قتل واقع در حاشيه بولوار توس مشهد هدايت شدند تا در حضور قاضي ويژه قتل عمد به بازسازي صحنه جنايت بپردازند، […]

به گزارش خبر گزاری مبارکه نا به نقل از مشرق، ۳ متهم اين پرونده جنايي در حالي که دستبندهاي قانون بر دستانشان خودنمايي مي کرد، توسط کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي به محل ارتکاب قتل واقع در حاشيه بولوار توس مشهد هدايت شدند تا در حضور قاضي ويژه قتل عمد به بازسازي صحنه جنايت بپردازند، اما وقتي در برابر دوربين قوه قضاييه قرار گرفتند سعي کردند تا با داستانسرايي هاي ساختگي حقيقت ماجرا را پنهان کنند.

در همين حال قاضي «سيدجواد حسيني» که متوجه قصه پردازي هاي متهمان شده بود، به طور جداگانه هر يک از آنان را مورد ارشاد قرار داد و به نصيحت آنان پرداخت تا جز حقيقت چيزي نگويند.
1(1)

در اين لحظه يکي از متهمان که تحت تاثير سخنان قاضي قرار گرفته بود، به بيان جزئيات ماجرا پرداخت و گفت: من برادر همسر «م» (متهم اصلي) هستم آن روز «م» مي خواست به من ثابت کند که خواهرم با «ع» (مقتول) ارتباط تلفني دارد. او به من گفت: با «ع» قرار گذاشته ام تو هم بيا سر قرار ما، تا به تو اين موضوع را ثابت کنم.

وقتي «ع» را با خودرو ديدم به «م» زنگ زدم و گفتم او سر قرار رسيده است. وي در پاسخ به سوال مقام قضايي که پرسيد آيا شما اسلحه را دست «م» ديديد؟ گفت: بله! حتي از او پرسيدم اسلحه را چرا برداشتي؟ که گفت: مي خواهم او را بزنم. ولي من باورم نمي شد، به همين خاطر هم چيزي نگفتم. او پرينت تماس هاي تلفني خواهرم را به من نشان داده بود.

متهم ديگر اين پرونده نيز گفت: من با پيکان وانت، از اين محل عبور مي کردم که خودروي برادرم (يکي از متهمان) را کنار خيابان ديدم. وقتي حدود نيم ساعت بعد از طريق تماس تلفني متوجه دعوا شدم و به توس ۹۱ آمدم ديدم جسد داخل خودرو است و اطراف محل را هم ماموران نوار پلاستيکي کشيده بودند.

گزارش خراسان حاکي است: در ادامه بازسازي صحنه قتل، متهم اصلي پرونده نيز مقابل دوربين قوه قضاييه قرار گرفت و پس از تفهيم مواد قانوني توسط قاضي «حسيني» مبني براين که مواظب اظهارات خود باشد و حقيقت ماجرا را بازگو کند، گفت: به رفتارها و تماس هاي همسرم مشکوک شده بودم. او گاهي سعي مي کرد من متوجه تماس هايش نشوم و گاهي نيز به طور مشکوک و به آرامي صحبت مي کرد به همين خاطر هم تصميم گرفتم از شماره هاي تماس همسرم يک پرينت بگيرم.

آن روز وقتي ماجرا را براي برادر زنم بازگو کردم او موضوع را قبول نکرد و باورش نمي شد به همين خاطر ابتدا پرينت تماس ها را به او نشان دادم و بعد از آن هم همسرم را مجبور کردم تا با «ع» (مقتول) که از بستگانش است تماس بگيرد، او هم پيامک عاشقانه اي را برايش فرستاد و از او خواست تا به منزل ما بيايد.

اين در حالي بود که من چند روز قبل از آن منزل اجاره اي ام را تخليه کرده و به مکان ديگري رفته بودم. روز حادثه اسلحه کلت را که از قبل خريده بودم برداشتم و به محل قرار رفتم. وقتي «ع» با خودرو به محل قرار آمد من سوار بر موتورسيکلت و با چهره پوشيده او را تعقيب کردم و ابتدا گلوله اي هوايي شليک کردم و پس از آن هم ۳ گلوله از شيشه سمت راننده به طرف او شليک کردم که خودرو به ديوار مدرسه خورد و ما هم پس از اطمينان از مرگ «ع» از محل فرار کرديم.

سپس کارشناس سلاح که در محل بازسازي صحنه قتل حضور داشت با درخواست مقام قضايي توضيحاتي را درباره انطباق اظهارات متهم با واقعيت هاي موجود در بررسي کارشناسي سلاح و همچنين گزارش هاي معاينه جسد و چگونگي شليک گلوله ها ارائه کرد.

سابقه خبر

ساعت ۲۰ يکي از آخرين روزهاي شهريور گذشته، ۳ جوان نقابدار که سوار بر موتورسيکلت بودند و جوان مزداسواري را تعقيب مي کردند وارد توس ۹۱ شدند که ناگهان يکي از موتورسواران با شليک چند گلوله راننده ۲۵ ساله را به قتل رساند و از محل متواري شدند. عاملان اين جنايت مدتي بعد با صدور دستورات ويژه اي از سوي قاضي حسيني (قاضي ويژه قتل عمد) و با پي گيري سرنخ هاي موجود، توسط کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي دستگير شدند که در اين ميان «م» به ارتکاب جنايت مسلحانه اعتراف کرد.