مسعود بصیری:

پاسخ این سؤال مثل یافتن جواب برای مسأله معروف مرغ و تخم مرغ است. اما واقعیت این است که خبرنگاران هم چالش هستند و هم با چالش مواجهند. در مثل معروف است که خبر از لحظه تولد مرده به دنیا می‌آید مانند یک انفجار که به محض رخ دادن دیگر تمام شده است.
خبرنگاران تقریباً چنین شرایطی دارند، آنها به محض بودن یک چالش هستند و به محض حیات یافتن دچار چالش می‌شوند چرا که اساساً کار برای آنها این گونه تعریف شده است. سالانه چندین نفر از آنها در درگیریهای متعدد کشته می‌شوند و کمتر کسی متوجه است که چه چیزی را از دست داده است چرا که موضوع اصلی خبر است نه خبرنگار.
ما در واقع موضوع حاشیه ای هستیم، مسأله اصلی چیز دیگری است که برای آن کار می‌کنیم آن مسأله خبر است و همین است که نگاه‌ها را به سمت آورنده آن جلب می‌کند. هرچقدر خبرت بیشتر جالب باشد توجه به تو هم بیشتر است، اما گاهی این اتفاق هم می‌افتد که مانند یک پیک غذا باشیم. مشتری ما وقتی گرسنه باشد از دیدنمان خوشحال می‌شود، اما وقتی بسته غذا را تحویل می‌گیرد فوری به غذا نگاه می‌کند، نه آورنده آن.
گاهی دلم برای خبرنگار بودنم می‌سوزد، برای نوشتن یک خبر یا تهیه یک گزارش گاهی مدتها وقت می‌گذاری اما در نهایت می‌شوی یک پیک یا یک چالش بزرگ. این البته همیشه نیست اما عمومیت دارد و شاید هم همین مسأله محجوریت خبرنگاران را بیشتر کرده است.
آنها یا باید پاسخ منبع خبر را بدهند یا پاسخ دریافت کننده آن را. خبرها معمولا دو سو دارند یکی سمت خوشحال و یکی سمت ناراضی. گاهی هم هست که همه از یک خبر خوشحالند، اما کمتر کسی است که خبرنگار را ببیند . او همیشه در صحنه حاضر است یا حداقل در بیشتر صحنه‌های خبری حاضر است، از جانش مایه می‌گذارد، آرامش و ساعت کار تقریباً برای یک خبرنگار بی معنا است، اما او آیا واقعاً یک چالش است یا خودش با انواع چالش‌ها دست به گریبان است؟
البته این شامل حال همه نمی‌شود چون خیلی‌ها با موضوعات راحت تر برخورد می‌کنند، بعضی‌ها هستند که به جای خبرنگاری، خبر نویس هستند به این معنی که هرچه صاحبان قدرت بخواهند می‌نویسند. آنها خیلی چیزها را نمی‌بینند و بعضی موضوعات که بی اهمیت هستند را بزرگ می‌بینند. مثلاً جام جهانی را می‌بینند، ولی کودک کشته در غزه را نه. مثلاً جنایت در فلسطین را نمی‌بینند، ولی پیچ خوردن پای یک سرباز اسراییلی را می‌بینند و خبر آن را روی رسانه خود منتشر می‌کنند. اینها خبرنگاران راحتی هستند. در واقع پول می‌گیرند تا برای صاحبان بنگاه‌های اقتصادی و کارتل‌های سیاسی مطلب بنویسند.
اینها بورس بازی می‌کنند، خبر سازی می‌کنند، خبر خوری می‌کنند و هزار کار کثیف دیگر تا دنیا اینی بشود که الان شده است.
حالا ما چالشیم یا با چالش مواجهیم؟
خبرنگار کجای دنیا ایستاده است؟ روی حقیقت یا کنار آن؟