انیمیشن محمد و عایشه

نفوذ و قدرتمندی اسلام به حدی در چند دهه اخیر در غرب افزایش یافته است که جریان استعماری و استکباری برای از بین بردن آن تمامی تلاش خود را نموده اند. بر همین اساس در این نوشتار بر آن هستیم تا راهکارهای جریان استعماری از شکل گیری موج اسلام پذیری در سراسر جهان را بررسی نماییم.

الف) تحریف اسلام و وارونه نشان دادن باورهای دینی

اساسی‌ترین گام جریان استعماری به سرکردگی آمریکا پس از روی کار آمدن انقلاب اسلامی، تمام تلاش خود را جهت مقابله با بیداری اسلامی مسلمانان و نفوذ اسلام پذیری در غرب نمود. هجمه‌های مختلف رسانه‌ای، حملات هالیوودی و تبلیغاتی بخشی از آن بوده است. برنامه‌ریزی‌های این رسانه‌ها در راستای موج معکوس جهت میل نمودن مردم به انزجار از اسلام، سران کشورهای غربی را واداشت تا با دست گذاری بر نقاط حساس و القای شبهات مختلف، برجسته‌سازی تفکر متحجر، عوام‌فریب، بدشکل و خشن از اسلام، اسلام بنیادگرا و سرسخت را به نمایش درآورد تا بتوانند محاسبات جهالت و غفلت را در جامعه حکم‌فرما نموده و بر افکار مردم کشورهای خود تسلط داشته باشد. روشی که به آن اغواگری و به هم ریختن محاسبات عقلی را نیز باید اضافه کرد.

از مصادیق این روش به ساخت انمیشین موهن و کاملاً مخدوش از شخصیت رسول گران‌قدر اسلام به نام محمد و عاشیه، می‌توان اشاره کرد. انیمیشینی که در آن لارس هگارد (کاریکاتوریست دانمارک و طراح کاریکاتور موهن و توهین‌آمیز به رسول گران‌قدر اسلام) و هنس ارلینگ جنس (رئیس سازمان آزادی بیان اروپا) به‌عنوان سازنده‌های اصلی آن نقشه برجسته‌ای داشتند. در این انیمیشن برخلاف واقعیت‌ها و نیز بیان فضای موجود در شبه‌جزیره‌ی عربستان، بخشی از زندگی حضرت رسول اعظم سلام‌الله‌علیه را بدون نگاه همه‌جانبه و بر اساس تقطیع تاریخ به نمایش درآوردند. تا جایی که رسول اعظم را به‌عنوان فردی غیر معصوم به بوته نقد کشانده و صفات زشت و سخیفی را به ایشان نسبت دادند؛

اما نکته‌ی جالب آن رونمایی و اکران آن در روز استقلال آمریکا (4 جولای) بوده است. روزی که رژیم لیبرال سرمایه‌داری آمریکا به دنبال کسب منافع نامشروع خود هر اقدامی را جایز دانسته و به‌اندازه‌ی تمام جنگ‌های تاریخ، جنایت جنگی مرتکب شده است. کشوری که تنها سد آزادی در برابر جنایت را، اسلام حقیقی و ناب دانسته و برای مقابله با آن دست به هر اقدام سخیفی می‌زند تا بتواند مقابله‌ای با مسلمان شدن سالانه 700 هزار تبعه‌ی آمریکا و اروپا باشد.

ب) همکاری با کشورهای منطقه‌ی مسلمان و لیبرال سازی ( پروژه‌ی سکولاریسم )

همکاری انگلیس و آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا به‌ویژه بعد از جنگ جهانی دوم، قدرت فزاینده‌ای را به این دو کشور عطا کرد . کشورهایی که برای حفظ نفوذ خود، از کودتا، تخریب، تشکیل حکومت و… تا مبارزه با مردم، کشتار آنان و همکاری اطلاعاتی را تجربه نمودند . برهمین اساس برای مقابله با موج انقلاب اسلامی و سرکوب سازی بیداری مسلمانان نسبت به اصول اصلی انقلاب، غرب و به سرکردگی انگلیس و آمریکا در قرن جدید به دنبال سکولاریزه کردن جهان اسلام بوده است تا به‌وسیله آن ضمن استفاده از عناصر خودفروخته، گام‌های اسلام زدایی را بهتر و با رفتار کم‌هزینه‌تر بپیماید . رفتاری که در حمله به مقدسات اسلام گاهی از سوی آن کشور مشاهده می‌شود. ولی هیچ کنش مقابلی با آن توسط سران حکومتی مرتجعین منطقه‌ای دیده نمی‌شود. افرادی که در تفرقه‌انگیزی و کشتار مسلمین اعم از شیعه و سنی گوی سبقت را از هم می‌ربایند ولی هیچ واکنشی نسبت به ساخت چنین تبلیغات موهنی نشان نداده و برعکس هرروز سرتعظیم بیشتری در برابر اربابان نشان می‌دهند .

ج) ایران هراسی و مقابله با گفتمان اسلام ناب

ایران اسلامی و انقلابی پس از انقلاب 1357 به‌عنوان یک کشور حامی مظلوم و مقابله‌کننده با ظالم درصدد آن بود تا ایدئولوژی اسلام ناب را به تمام جهان صادر نماید . این صدور با مشکلات و موانعی همچون خیانت بعضی از سران ( بازرگان، بنی‌صدر و….)، عدم توجه به صدور اسلام و جایگزین کردن واژه‌ها و تعابیر عوام‌فریب ( همچون گفتگوی تمدن‌ها و… )، جنگ تحمیلی، ترور و تخریب و… روبرو گردید. اما به حول و قوه‌ی الهی جمهوری اسلامی ایران توانست پیام خود را به سراسر جهان برساند و در همین راستا کشورهایی که داعیه‌دار نظام آزادی بیان بودند نتوانستند این پیام را تحمل نموده و اقدام به قطع شبکه‌های سراسری برون‌مرزی جمهوری اسلامی ایران نمودند. اقدامی که حقیقتا از پتانسیل عظیم و سرمایه قوی پیام انقلاب نشات گرفته بود. لذا جا داشت با دیپلماسی قوی سدهای مقابله با صدور اسلام و انقلاب شکسته می شد که متأسفانه این نیز همچون دیگر اولویت‌های کشور توسط جناح‌های سیاسی به فراموشی سپرده شد .

اما آنچه که باید به آن توجه داشت، شکل‌گیری موج جدید از حملات و توهین‌های بسیار سخیف به شخصیت رسول اسلام سلام‌الله‌علیه و آله و اسلام ناب بوده است . رفتاری که همراه با ساخت انیمیشین موهن محمد و عاشیه در آمریکا به دنبال تخریب وجهه ی عمومی این شخصیت عظیم اسلام و جهان می باشد . هر چند این اقدام نیز با وعده‌ی الهی به شکست می‌انجامد ولی عدم موضع‌گیری و مسئولیت‌پذیری بعضی از شخصیت‌ها می‌توان خسارت‌های فعالی را به دنبال داشته باشد . جای دارد مسئولین دستگاه فرهنگی دیپلماسی کشور ضمن درخواست رسمی از مجامع بین‌الملل از پتانسیل خود در اجلاس اسلامی، جنبش عدم تعهد استفاده نموده و آن را به‌عنوان عنصر تحریک‌کننده‌ی احساسات اجتماعی و مردمی محکوم نمایند .
منبع:دانا