اصل و اساس شکاف اجتماعی موجود میان جمعیت اکثریتی سکولار در رژیم صهیونیستی با اقلیت دین‌دار در ذات اندیشه صهیونیسم نهفته است. به عبارت دیگر صهیونیسم قرائتی از دین یهود است که حامی یهودیان می‌باشد و نه یهودیت و از قضا با برخی از مهم‌ترین تعالیم تورات نیز در تعارض است.

طرح تجزیه و دولت سازی یکی از مواردی است که دولت‌های استعماری نظیر بریتانیا برای استمرار حاکمیت و حفظ منافع خود در مناطق مختلف جهان به اجرا گذاشته‌اند. تأسیس رژیم اسرائیل در سال 1984 در همین راستا و با هدف دفاع از منافع غرب در برابر جهان‌اسلام، صورت پذیرفت؛ اما از آنجایی که هسته اصلی کسانی که خود را شهروند اسرائیل می‌دانند عموما چندپاره است و خارج از مرزهای فلسطین اشغالی به این سرزمین مهاجرت کرده‌اند، این رژیم نتوانسته است پروژه ملت‌سازی را در سرزمین‌های اشغالی با موفقیت به پایان برساند و با آسیب‌های ساختاری متنوعی نظیر شکاف های قومی، نژادی و مذهبی، منازعه‌های هویتی میان دین‌داران و سکولارها، مسئله اقلیت عرب فلسطینی مسلمان در درون اراضی اشغالی 1984، رشد مهاجرت معکوس و برهم خوردن توازن جمعیتی در سال‌های آتی و همچنین ظهور اندیشه‌های ساختارشکنانه نظیر پست‌صهیونیسم روبرو است.

مقدمه

با گذشت بیش از 60 سال از عمر اسرائیل علی‌رغم تمامی کوشش‌های گسترده به منظور ادغام و همگونی در منطقه، این رژیم نتوانسته است بر نگرانی‌های خود در خصوص ماندگاری منطقه‌ای و هضم در خاورمیانه فائق آید و همواره موانعی بر سر این مهم، هم از بعد داخلی و هم خارجی وجود داشته است یکی از موانع اساسی که موجب شده جامعه اسرائیلی به عنوان یک ملت به تبلور خود نرسد و فرآیند ملت سازی در آن به درستی انجام نگیرد و به زعم کارشناسان مسائل اسرائیل به آن لقب « اتحادیه محله های یهودی نشین در اسرائیل» را بدهند، وجود گسست های گوناگون فرهنگی، اجتماعی و همچنین چالش های اقتصادی و سیاسی درون این رژیم است.

در زمینه آسیب های سیاسی اسرائیل، این رژیم با مسائلی مانند: آسیب های نظام انتخاباتی، ناکامی در نهایی کردن حلقه ارتباط سیاسی با همسایگان خود به عنوان واحد‌های سیاسی مجاور، طبقاتی شدن رقابت‌های سیاسی در اسرائیل و نفوذ طبقه نظامیان در دستگاه دولتی و تشکیل دولت پادگانی و بحران مشروعیت روبرو است.

همچنین در زمینه مشکلات اقتصادی می توان به: رانتیر بودن دولت، وابستگی اقتصادی این رژیم به آمریکا، بحران انرژی و کم‌آبی، بی ثباتی مکرر بر اثر جنگ‌ها و عملیات‌های نظامی پی‌در‌پی و نیز سرایت امواج آزادی‌خواهانه به درون مرزهای اسرائیل نظیر انتفاضه مسجدالاقصی و عدم گذار اسرائیل از مرحله امنیتی به اقتصادی و افزایش هزینه‌های نظامی به دلیل تهدید‌های امنیتی اشاره کرد که رشد اقتصادی رژیم صهیونیستی را با اختلال روبرو ساخته است.

در مورد آسیب های امنیتی اسرائیل نیز می توان به حضور نیروهای جهادی اسلام‌گرا در نزدیکی قلب سرزمینی( هارتلند) این رژیم، وجود یک‌میلیون عرب و به‌عبارتی 20 درصد جمعیت مسلمان در درون اراضی اشغالی 1948م، نرخ بالای رشد جمعتی در اعراب اسرائیل و برهم‌خوردن توازن جمعیتی میان اعراب اسرائیل و یهودیان تا سال 2050، افزایش رشد مهاجرت معکوس از این رژیم و مقوله دو تابعیتی بودن شهروندان اسرائیلی، دستیابی ایران به فناوری صلح آمیز هسته‌ای، قدرت یافتن گفتمان انقلاب‌اسلامی و امواج بیداری اسلامی و انقلاب‌های منطقه‌ای نظیر انقلاب مصر و استحاله شدن ارتش اسرائیل بر اثر برهم‌خوردن بافت نیروی انسانی آن اشاره کرد. صرف نظر از پرداختن به تمامی آسیب‌های یاد شده، در این بخش از مقوله کوشش خواهیم کرد تنها شکاف های فرهنگی و اجتماعی اسرائیل را مورد بررسی قرار دهیم.

شکاف های فرهنگی و اجتماعی

از زمانی که یهودیان صهیونیست از نقاط مختلف جهان به سرزمین فلسطینی کوچ کردند تا بنا بر آنچه به آنها وعده داده شده بود، اسرائیل را در سرزمین موعود بنا کنند، شکاف فرهنگی و اجتماعی در این رژیم پی‌ریزی شد. جمعیتی که پایه اصلی جامعه رژیم صهیونیستی را بنا نهاد، شامل مهاجرانی می‌شد که از دیگر کشورهای جهان و با خاستگاه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت به آنجا نقل مکان کردند و در بسیاری موارد تنها نقطه اشتراک، یهودی بودن آنها بود. به عبارت دیگر از آنجایی که این نقل مکان به سرزمین فلسطین به صورت یک پروژه و نه یک پروسه صورت گرفت. از این‌رو بافت اجتماعی در این رژیم بافتی مصنوعی و فاقد مکانیسم‌های سازنده انسجام درونی در حوزه اجتماعی بود. در این قسمت سعی خواهد شد تا با بررسی ابعاد مختلف شکاف های اجتماعی و فرهنگی در درون رژیم صهیونیستی این مسأله را از منظر ساختاری مورد بررسی قرار دهیم.

تعارض دین داران و سکولارها

مقوله «گسست‌های اجتماعی» و نحوه تأثیرگذاری آنها، موضوع اصلی جامعه شناسی سیاسی را شکل می دهد. اگر ما جامعه را به مثابه کلی واحد ببینیم که از افراد، مؤسسات و شبکه‌ارتباطی خاصی شکل گرفته است، هر یک از این عناصر از آنجا که در راستای تأمین منافع خاصی عمل می‌کنند، در عین حضور در این واحد، ماهیتی مستقل برای خود می‌یابند که می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد گسست در جامعه بشود. البته تمایزها وقتی به گسست تبدیل می شوند که با عنصر آگاهی همراه باشند و در غیر‌این‌صورت، خط تمایزی بیش نمی‌باشد. افزون بر آن، هر گسستی نمی‌تواند منشأ عمل واقع شود مگر آنکه گاهی مذکور، معطوف به عمل بوده و به تعبیری تبدیل به شکافی فعال شود. با این توضیح معلوم می‌شود که شناسایی گسست‌ها و تعیین نوع آنها تأثیر بسزایی در تحلیل و پیش‌بینی تحولات جوامع مختلف دارد که به کار عالمان و سیاسست‌گذاران می‌آید.

اصل و اساس شکاف اجتماعی موجود میان جمعیت اکثریتی سکولار در رژیم صهیونیستی با اقلیت دین‌دار در ذات اندیشه صهیونیسم نهفته است. به عبارت دیگر صهیونیسم قرائتی از دین یهود است که حامی یهودیان می‌باشد و نه یهودیت و از قضا با برخی از مهم‌ترین تعالیم تورات نیز در تعارض است.

نتایج پژوهش های مختلف و رویکرد اخیر افکار عمومی اسرائیل( در مورد خروج اسرائیل از اراضی اشغالی غزه و کرانه غربی)، نشان می دهد که 70درصد مردم اسرائیل غیر‌مذهبی و بقیه مذهبی اند. آنچه موجب شده است تا به حال این شکاف، جامعه را کاملا دوقطبی و رویاروی هم قرار ندهد این است که در بین مذهبی ها تنها حدود 8 درصد اولترا ارتدکس و متعصب و بقیه اهل تساهل و مدارا هستند.

نیاز اسرائیل به مذهب به عنوان عامل همبستگی بین جامعه یهودیان ارتدوکس و سنتی از یک سو و ضرورت به حاشیه راندن مذهب به منظور ایجاد تساهل و تسامح مورد‌نظر اقشار مدرن از سوی دیگر، سبب شده است تا رابطه دین و دولت در اسرائیل به صورتی تناقض‌آمیز، شکل‌نیافته، سیال و در حال گذار درآید.

دکتر عبدالوهاب مسیری، اعضای جامعه صهیونیستی را از نظر نزدیکی و دوری به دین یهود به چهار‌دسته تقسیم می‌کند:

1. دین‌داران که به یهودیت ایمان دارند و یهودیان را یک ملت می‌دانند. این گروه که به «نطوری کارتا» مشغولند، عناصر قومی و نژادی را جوهر دین و تحقق آن را به مشیت الهی وابسته می‌دانند.

2. دین داران صهیونیست که شامل احزاب صهیونیسم دینی هستند.

3. غیر دین داران که شامل احزاب صهیونیستی هستند که به میراث یهود متکی و قائل به اموری چون حق ازلی یهود در سرزمین موعود هستند.

4. لائیک‌ها که گروه کوچکی از یهودیان هستند که دین یهود را اساسا نفی می‌کنند، صهیونیسم را نیز می‌پذیرند، قائل به صهیونیسم در مفهوم لائیسم آن هستند و به دنبال توجیه دینی برای صهیونیسم نیستند.
منبع: دانا