از ساختمان نقره‌ای اداره آب تا مدرسه سوخته شین‌آباد؛

با صحبتهای من موضوع منتفی شد روز بعد به ساختمان شیک نقره‌ای شرکت آب مراجعه کردم تا بدهی را پرداخت کنم. مبلغ قابل توجهی پرداخت کردم، اما از همان ابتدای ورود به این ساختمان شیک که در کنار مدرسه‌ای بود که نه شیک بود و نه نقره‌ای، پرسشی اساسی در ذهن من پیش آمد. پولی که من پرداخت کردم صرف چه اموری می‌شود؟ چرا شرکت آب ، ساختمان شیک، ضد زلزله با امکانات گرمایشی و سرمایشی استاندارد دارد، اما مدرسه هیچ کدام از این امکانات را ندارد؟ مدرسه همان جایی است که فرزند من باید بهترین ساعات عمر خود را در آن بگذراند.
با آنچه در ذهنم می‌گذشت و هر چه بیشتر فکر می‌کردم که چه معنایی دارد از پول من چنین ساختمانی بنا شود، بیشتر به عمق فاجعه پی می‌بردم. سر از طبقه سوم که اتاق مدیر و دایره حقوقی بود درآوردم. خانم منشی گفتند آقای رئیس نیست یا جلسه دارد که دقیقاً یادم نیست. به دایره حقوقی مراجعه کردم. گفت و گوی مختصری بین من و ایشان انجام شد و این مسؤول محترم که احتمالاً باید حقوق هم خوانده باشد عملاً متوجه نشد من حق دارم سؤال کنم که پول من چه می‌شود؟ با روابط عمومی آب منطقه‌ای تماس گرفت. انصافاً ایشان برخورد خوبی داشت و سرانجام در این مجموعه یک نفر حق مرا مبنی بر پرسشگری به رسمیت شناخت! اما ایشان در مقامی نبود که پاسخگو باشد و از طرفی معذوریت هم داشت.
براستی پولی که در قالب قبض آب ، برق، مالیات، عوارض، گمرک و خیلی چیزهای دیگر از ما دریافت می‌شود، چه می‌شود؟ این پرسش را چه کسی باید پاسخ دهد؟ چرا از پول ما به کارکنانشان پاداش می‌دهند؟ چرا از پول ما وامهای بلند مدت با عناوین مختلف می‌دهند؟ چرا از پول ما هتل می‌سازند و هتل اجاره می‌کنند؟ چه کسی به آنها این اجازه را داده این همه حاتم بخشی کنند؟ و از همه مهمتر چرا این همه کارمند؟ و همه اینها در حالی است که آموزش و پرورش برای تأمین نیمکت و بخاری مدارس اعتبار ندارد و مردم باید هزینه کنند. وزارت بهداشت تخت بیمارستانی ندارد و بهزیستی نمی‌تواند هزینه‌های معلولان را تأمین کند. کدام اصل قانون اساسی اجازه می‌دهد پول مردم در زمینه‌های ذکر شده هزینه شود و در عوض دولت برای تأمین وظایف حاکمیتی خود (آموزش، بهداشت، امنیت) دچار کسری بودجه باشد و متأسفانه کم نیستند مسؤولانی که می‌گویند این دستگاه‌ها درآمد ندارند! لازم به توضیح است منظور از درآمد همان پولی است که مردم پرداخت می‌کنند، اما حق ندارند بپرسند چگونه هزینه می‌شود.
چندی پیش سایت «الف» بخشنامه‌ای از وزیر نیرو منتشر کرد که دستور داده بود به مناسبت روز زن و تولد حضرت فاطمه(س) مبلغ 300 هزار تومان پاداش پرداخت شود. چند نفر از مردم ایران در حالی که نهادهای حاکمیتی برای تأمین منابع، همیشه دچار مشکل بودند رضایت به پرداخت چنین پاداشی دارند؟
شرکتهای آب و برق و گاز و مخابرات و بانکها و… ساختمانهای طلایی و نقره‌ای می‌سازند و عوضش دانش‌آموزان مظلوم شین‌آبادی در آتش نداشتن مدرسه استاندارد، می‌سوزند. دادن پاداش روز زن از جیب مردم مهمتر است یا تأمین امکانات لازم برای آموزش و پرورش؟
البته آقایان تصمیم گیرنده بارها در پاسخ گفته‌اند این پرداختی‌ها از منابع داخلی است و چه خوب است پاسخ دهند مگر منابع داخلی از آن یک ملت خارجی است؟! تأکید می‌کنم آیا دانش آموزان بی‌بضاعت «شین‌آباد»ها از این منابع داخلی سهمی ندارند؟
منبع:قدس آنلاین