در روز ۱۴ تیر ۱۳۶۱ احمد متوسلیان، سیدمحسن موسوی و تقی رستگارمقدم سه دیپلمات ایرانی به همراه کاظم اخوان، عکاس و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، در حالی که عازم محل کار خود در سفارت ایران بودند، در مسیر طرابلس به بیروت پایتخت لبنان جنگزده، به دست نیروهای حزب فالانژ لبنان به اسارت درآمدند.
این اتفاق در حالی به وقوع پیوست که این چهار نفر از مصونیت دیپلماتیک برخوردار بودند. در آن زمان، پیرو جنگهای داخلی در لبنان، اسرائیل به این کشور حمله کرده بود و حزب فالانژ، همکاری نزدیکی با این رژیم داشت. هرچند ابتدا گفته میشد که سیدمحسن موسوی، کاردار جمهوری اسلامی ایران در بیروت و همراهانش کشته شدهاند، اما شواهد و مدارک موجود، حاکی از آن است که آنها در اسارت نیروهای اسرائیلی هستند. با وجود اقدامات متعدد جمهوری اسلامی برای آزادسازی دیپلماتها طی سه دهه اخیر، هنوز اطلاع دقیقی از سرنوشت این افراد وجود ندارد.
گزارش یک شاهد عینی از دیپلماتها
حمید داوودآبادی یکی از اعضای کمیته پیگیری سرنوشت ۴ دیپلمات و نویسنده کتاب «کمین جولای ۸۲» در مراسم بیست و پنجمین سالگرد ربوده شدن این چهار دیپلمات ایرانی در لبنان گزارشی از وضعیت آنان ارائه داد و گفت بر اساس اطلاعاتی که یک شاهد در اختیار وی قرار داده است، ۴ دیپلمات ایرانی دستکم تا سال ۱۳۷۹ زنده و در زندانهای اسرائیل اسیر بودهاند. وی در این مراسم گفت: «علاوه بر این ۴ نفر، ۳ ایرانی دیگر هم اسیر شدند که یکی از اینها سعید شیخ توسلی کارمند بنیاد شهید بوده است که در پست بازرسی درباره دستگیر و به اسرائیل منتقل میشود. شیخ توسلی در سال ۱۳۷۹ از زندان اسرائیل آزاد شد و اکنون در تلآویو یک مغازه جوراب فروشی دارد. وی گفته که آخرین بار حاج احمد را همزمان با روزهای آزادی خود دیده است. این طور که شیخ توسلی گفته، کاظم اخوان را ندیده ولی صدای او شنیده میشده است و این سه نفر میگفتند که کاظم در سلول است. در سال ۷۰، در جلسهای محرمانه در مرکز مطالعات وزارت خارجه نشستی با حضور نماینده ایران، نماینده حزبالله و نمایندهای از سفارت آلمان در خصوص این پرونده برگزار شد. نماینده حزبالله فردی به نام عمار که از رفقای خود من است قضیه را کاملاً برایم تعریف کرد. او چنین میگوید که نماینده سفارت آلمان در حاشیه بحث به نماینده ایران میگوید که طرف اسرائیلی حاضر است در قبال اطلاعاتی، فیلمی را بدون مشخص بودن زمان و مکان به ایران ارائه دهد که نشان میدهد ۳ تن از این افراد زنده هستند و در فیلم صحبت میکنند. با چنین صحبتی، یکی از این افرادی که نقش کلیدی در به نتیجه رسیدن این پرونده دارد، جلسه را به هم میزند و میگوید اینها همه شایعه است و این افراد شهید شدهاند.»
داوودآبادی همان زمان بر اساس این اطلاعات به کمیته پیگیری دولت پیشنهاد داد که به دنبال افراد اصلی و موثر در پرونده دیپلماتها بروند. وی گفت: «گفته بودم که سمیر جعجع بحث انحرافی است و نقشی در ربایش این افراد ندارد. فردی به اسم نادر سکر در لبنان است که در ربایش این افراد دست داشته و خودش التماس میکند که اطلاعاتی در این زمینه دارد اما کسی دنبال او نمیرود. روبیر حاتم نیز از افراد کلیدی در این پرونده است که چند وقت قبل هم ترکیه بود، اما مذاکره با وی دنبال نشد.»
روایت دبیرکل اسبق سازمان ملل از مذاکره با هاشمی
خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل اسبق سازمان ملل متحد، در کتاب خاطراتش «به سوی صلح»، بخشی را به موضوع گروگانهای خارجی در لبنان اختصاص داده و با اشاره به دیدار خود با هاشمی رفسنجانی و پیگیری مسئله گروگانها آورده است: «پاسخ رفسنجانی کمکی نکرد. او گفت که مدتهاست که ایران هیچ تماسی با آنها که گروگانها را در اختیار دارند، نداشته است. آنها حزبالله نیستند. نشانی مشخص ندارند که بتوان آنها را پیدا کرد. در چند روز اخیر، آنها به تهران اطلاع داده بودند که تا زمانی که شیخ عبید آزاد نشده است، آنها آماده گفتوگو بر سر این موضوع نیستند. رفسنجانی بر این نکته پای میفشرد که آمریکاییها داراییهای ایران را بدون اساس قانونی توقیف کردهاند، اما انتظار دارند ایران در موضوعی که هیچ علاقهای به آن ندارد، مداخله کند. او گفت: ما همچنین نگرانیهای داخلی خود را داریم. از نظر ما، برای کمک به ایالات متحده نشانههایی لازم است که آنها دست از فتنههای بیدلیل خود علیه ما برداشتهاند. رییسجمهوری اضافه کرده بود که از ایران هم گروگانهایی در لبنان هستند. او گفته بود که بوش میتواند به مارونیها (یک گروه مسیحی که با شیعیان در ستیز بودند) فشار وارد کند. خلاصی گروگانهای ایرانی میتواند به عنوان یک انگیزه تلقی شود. رفسنجانی به سردی با این جمله به گفتوگو پایان داد که تنها با انتقال این پیام از سوی «پیکو» به دلیل احترامی که برای دبیرکل قائل است موافقت کرده است. ایران انتظار دارد دبیرکل گامهای محکمتری برای اجرای قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت بردارد که شرایط پایان جنگ عراق و ایران را فراهم آورد. پاسخ رفسنجانی بیدرنگ به وسیله ژنرال «اسکو کرافت» به بوش منتقل شد. کمی پس از آن، خواستار آن شدم که به عنوان پاسخی به رهبری ایران، ۱۹ ایرانی که در لبنان نگهداری میشدند، به کمیته بینالمللی صلیب سرخ تحویل شوند. من همچنین در کنفرانس جنبش عدم تعهد در بلگراد در چهارم سپتامبر، موضوع را به ولایتی وزیر خارجه ایران اطلاع دادم. ولایتی هیچگونه هیجانی به خاطر این خبرها بروز نداد. ولایتی از علائق سیاسی و چهار دیپلمات ایرانی دیگر که در بیروت ربوده شده بودند سخن گفت.
در کنار پیامی که من به رییسجمهوری رفسنجانی انتقال دادم و آزادی ۱۹ ایرانی زندانی در لبنان به مثابه یک علامت، تا آنجا که میدانم، در دوره بوش، هیچ پیشنهادی برای ترمیم اوضاع در جهت کسب آزادی گروگانها صورت نگرفت. اسرائیلیها تحقیقاتی را به خاطر چهار دیپلمات ایرانی که وزیر خارجه ولایتی پیش از این نگرانی خود را درباره آنها بیان کرده بود، انجام دادند. بر اساس اطلاعات آنها، دیپلماتها بلافاصله پس از ربوده شدن در سال ۱۹۸۲ کشته شده بودند. سرویس اطلاعاتی اسرائیل تصاویر گزارشهایی را که باید به ایران داده میشد تا آنچه را اسرائیلیها اعتقاد داشتند بر سر دیپلماتها آمده است، بشکافند، فراهم آوردند.
در ژنو اطلاعاتی درباره چهار دیپلمات ایرانی که اسرائیلیها آن را فراهم کرده بودند، دادم. من [به هاشمی رفسنجانی] گفتم که اسرائیل مبادلهای برای مردم خود را خواهان است. موضوعهای گروگانهای غربی و سربازان مفقود شده اسرائیلی به آن دشواری نبودند. پس از آن مستقیماً خواستار آن شدم که ایران در صورتی که میتواند، زمینه آزادی گروگانهای باقی مانده غربی را فراهم کند. پاسخ رفسنجانی چیزی مبهم بود که به نظر میآمد با آنچه پیش از این میگفت، در تناقض بود. او گفت: «پس از آزادی گروگانهای بیشتر، دیگران آزاد میشوند.» این پس از دریافت اطلاعات کامل از سوی اسرائیلیها درباره اجساد بود. پس از همه اینها، اگر آمریکا خواهان گسترش روابط با ایران است، باید داراییهای توقیف شده ایران را آزاد کند. درخواست آخر رفسنجانی به گونهای بود که من گروگانهای ایرانی را در گفتوگو بر سر موضوع فراموش نکردم. روشن بود که او خبر ندارد که من اطلاعاتی را که اسرائیل درباره کشتهشدگان آنها در اختیارم قرار داده است، به ایران آوردهام و در طول اقامت در تهران، ملاقاتی با خانوادههای آنها ترتیب دادهام تا موضوع را به آنها اطلاع بدهم و همدردی خود را ابراز دارم.»
روایتهای متفاوت و بعضاً متناقض درباره سرنوشت چهار دیپلمات ربوده شده باعث شد طی حدود ۳۰ سال اخیر خانوادههای آنها بارها ضمن سفر به لبنان، با مقامات این کشور درباره سرنوشت اعضای خانوادهشان مذاکره کنند اما این مذاکرات نیز مثل دیگر تلاشها بیفایده بوده و هنوز نمیتوان با قاطعیت درباره سرنوشت این چهار نفر اظهارنظر کرد.
Sunday, 24 November , 2024