نهادی که از سال 1390 قرار است «سرمایه گذاری وسیع و هدفمند در جهت بهره گیری حداکثری از فرصتهای ناشی از اینترنت» و «برنامه ریزی و هماهنگی مستمر به منظور صیانت از آسیب های ناشی از اینترنت» را دنبال کند.
اینکه بر سر 4 بند و 40 ماده دستور کتبی امام خامنهای در این سالها چه آمده است، بماند برای مجالی دیگر؛ اما آنچه بیشتر دل انسان را به درد میآورد این است که «متأسفانه خیلى از مسؤولان فرهنگى ما، با مسایل فرهنگى، در میدان مرتبط نیستند»، از خواندن «کتاب» و مطالعه «غالباً برکنارند» و این بیاطلاعی آنها باعث میشود مدام آب در آسیاب دشمن بریزند و در برخی مواقع از پایگاههای جنگ نرم دشمنان ملت دفاع کنند.
در این مقال، مجال یافتهایم نسبتهای فضای مجازی با فرمایشهای امام خامنهای (مدظلهالعالی) را قلمی کنیم، باشد گامی شود در مسیر نورانی جاده انتظار… . (بخشهایی که در «» قرار گرفته عین سخنان مقام معظم رهبری است).
فضای مجازی ایران در اختیار آمریکا
«امروز جهان درگیر تحوّلات اساسى است، این را نمیشود منکر شد.» بیش از یک سال پس از صدور فرمان تشکیل شورای عالی فضای مجازی، فردی به نام ادوارد اسنودن از آمریکا میگریزد و اسناد مهمی را منتشر میکند. انتشار این اسناد عمق فاجعه بشریِ نقض گسترده حریم خصوصی و حقوق شهروندی توسط شیطان بزرگ، از ایران و دیگر کشورهای جهان را نشان میدهد.
بر اساس یکی از این اسنادِ فوق سریِ افشاشده، سازمان امنیت ملی آمریکا تحت عنوان «PRISM»، از سال 2007 به سرورهای گوگل، مایکروسافت، یاهو، فیسبوک، پلتاک، یوتیوب، اسکایپ، ایاوال و اپل دسترسی کامل دارد. این خبر زمانی دردناکتر میشود که بدانیم فضای مجازی ایران رسماً در تسخیر محصولات و تارنماهای این کمپانیها است.
سند دیگری به نام «Boundless Informant» نشان میدهد آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) در ایران نقطه کور اطلاعاتی ندارد و آمریکا موفق شده است در یک ماه، 14 میلیارد قطعه-داده از شبکههای تلفن و رایانه کاربران ایرانی جاسوسی کند. این سند ننگین نشان میدهد ایران از نظر امنیت فضای مجازی، ناامنترین کشور جهان است.
اینترنت آمریکایی و پایگاههای اینترنتی صهیونیستیِ گوگل و فیسبوک بر اساس «تمدن کنونی غرب» به وجود آمدهاند که این تمدن نیز «بر اساس اومانیسم و اصالهالانسانیه» «بنا شده است»؛ «معنای آن این است که «انسانیت»، عنصر اصلی و هدف اصلی و قبله اساسی برای این تمدن خواهد بود» «و باطن این تمدن مادی – که ضد انسان است و ضد فطرت الهی است- دارد خودش را نشان می دهد».
این تمدن «بی باک از کارهای زشت»، «در عرصه اخلاقی» با «توهین به مقدسات» در سایت یوتیوب از طریق انتشار فیلمهای توهینآمیز و در شبکه به اصطلاح اجتماعی فیسبوک با حفظ و حمایت از صفحه توهین به امام علی النقی(ع) و دیگر معصومین(ع) و در گوگل با برتری دادن به نتایج توهینآمیز، براحتی «به مقدسات اهانت میکند و آسان و بهعنوان آزادی، مقدسات را، چهرههای نورانی را ملکوک می کند، پیامبران را، بزرگان را، نه فقط پیغمبر ما را، همه پیغمبران را، مورد اهانت قرار می دهد».
ترویج همجنسبازی، بیحیایی و تروریسم در شبکههای غربی
«ازدواج با همجنس! این غیر از همجنسبازی است، به مراتب بالاتر است؛ یعنی علناً منکرِ ضد فطرت را در زندگی خودشان راه می دهند»؛ کمک به تشکیل و پشتیبانی از گروههای همجنس گرا در شبکههای اجتماعی و پایگاههای اینترنتی آمریکا در قامت یک مبلغ تمام عیار ظاهر میشود، به نحوی که گوگل آرم اصلی خود را در حمایت از این تفکر شیطانی تغییر میدهد و فیسبوک گزینه همجنس گرا را در بخش انتخاب جنسیت کاربران خود قرار میدهد! پایگاههای شیطان بزرگ «امروز علناً و صریحاً به این اعتراف میکنند و دو همجنس با یکدیگر ازدواج میکنند و کلیساها این را ثبت میکنند و رئیسجمهور آمریکا اظهارنظر میکند و میگوید من موافقم با این کار!»
در شبکههای به اصطلاح اجتماعی آمریکایی از جمله فیسبوک، بیحجابی و بیحیایی و بیعفتی و «شهوترانی» از طریق ترویج مدلینگ، مدسازی و تبلیغ پوشش های غیر اسلامی، استفاده ابزاری از جنس زن، ترویج و تسهیل رابطههای نامشروع از طریق ابزارهای ارتباطی مبتنی بر تلفن همراه مثل وایبر، اینستاگرام، وی چت، واتس اپ و… ترویج موسیقیهای محرک جنسی در قالبهای مختلف انجام میشود که نمایانگر«فساد باطنی و درونی» «تمدن غرب» است.
«در جبهه اخلاقی» پایگاههای صهیونیستی فیسبوک و گوگل پلاس با «پر رویی» و «گستاخی» زایدالوصفی، صفحه گروهک های تروریستی مجاهدین خلق، پژاک، جیش العدل و… را حفظ و ترویج میکنند، به نحوی که این صفحات به ابزار جذب، ارتباط گیری و آموزش جنایتهای بشری تبدیل شدهاند که افراد بریده از گروهکها نیز بر این مسأله صحه گذاشتهاند.
سایبرتروریسم، خطرناکتر از تروریسم سنتی
از طرفی اکنون عبارت سایبر تروریسم یا تروریسم مجازی نیز در ادبیات فضای مجازی جای خود را بازکرده و به مراتب خطرناکتر از تروریسم سنتی است؛ بدین معنا که «دولتهای متخاصم غربی» اقدامهای برنامهریزیشده و هدفمند را با اغراض سیاسی و غیرشخصی، علیه رایانهها و امکانات و برنامههای ذخیرهشده در درون آنها، با هدف نابودی یا وارد آوردن آسیبهای جدی به آنها از طریق شبکه جهانی اینترنت، صورت میدهند؛ که طراحی و آلوده کردن رایانههای تأسیسات غنیسازی اورانیوم نطنز به ویروس استاکسنت به دستور مستقیم اوباما را میتوان نمونه بارز «حمایت صریح از تروریسم» توسط دولت آمریکا دانست.
«دولت و رژیم مزور آمریکا» با «وقاحت»، هویت مجازی انسانها در فیسبوک، گوگل، یاهو و دیگر پایگاههای آمریکایی را به بهانههایی مثل نقد دولت آمریکا اعدام میکند، به نحوی که بر اساس این مقررات غیرانسانی، هویت مجازی چند رئیسجمهور مسلمان و انقلابی بدون هیچ توضیحی در فیسبوک به «قتل» میرسد و دولت آمریکا نیز به صورت مستقیم پایگاههای اینترنتی بسیاری را از روی سرورها حذف کرده یا حتی دامنه آنها را مصادره میکند.
بر اساس اسناد افشاشده، دولت آمریکا، انگلستان و رژیم اشغالگر قدس، در عصر اطلاعات، ارزشمندترین سرمایههای ملی یعنی اطلاعات را غارت کرده و به مرزهای مجازی تجاوز میکنند. در گوگل حق مالکیت معنوی نقض میشود، سرقت کلیک، دزدی پهنای باند و غارت سرمایههای انسانی، فکری و بردهداری نوین را در جهت تفکر صهیونیستیِ غصب و غارت، دنبال میکنند. نمود و نماد این رفتار «ضد حقوق بشری» را میتوان در بازیهای برخط، مانند تراوین و ای ریپابلیک، جست وجو کرد.
شیطنت در ایجاد اختلافهای مذهبی
نهادینه کردن و آموزش «خشونت» از طریق بازیهای رایانه مانند جیاتی اِی و رفتارهای خشن در قالب ورزشهای ساختگی و خطرناکی مثل کشتی کج را میتوان در تمام بخشهای فضای مجازیِ آمریکایی مشاهده کرد. این راهبرد فرهنگی غرب تنها به بازیهای رایانهای ختم نمیشود، بلکه در زنجیره رسانه ای-شیطانی آنها، شبکههای اجتماعی فیسبوک، توئیتر و گوگل پلاس در ترویج «خشونت» و «راهاندازی گروههای تندرو، افراطی و آدمکشی» نقش بسزایی دارند. این رفتار هدفمند آمریکا نتیجهای جز ترویج و تشویق افراد به پرخاشگری و نفرت ندارد.
گوگل و فیسبوک با ترویج و تأکید بر هفتهای به نام هفته زبان مادری و شیطنت در ایجاد اختلافات مذهبی و «برجسته کردن خصوصیات قومی و دمیدن در آتش قومگرایی، کارهای خطرناکی را دنبال میکند» که به تعبیر امام خامنهای «بازی با آتش است» و باید به این موضوع مهم نیز توجه شود.
«فضاحتهای آمریکا» در فضای مجازی فقط به مسایل پیش گفته ختم نمیشود، بلکه «از صد رقم رفتار ضدحقوق بشری آمریکا، مردم دنیا شاید 80ـ70 رقم آن را نمیدانند».
اینها «به پول»، «ابزارهای تبلیغاتی» و «علم» در فضای مجازی «مجهز» هستند؛ به نحوی که مرکز اینترنت جهان در یک پادگان نظامی آمریکایی قرار دارد و ریاست این مرکز به عهده یک ژنرال عالیرتبه 4 ستاره ارتش آمریکا است که به نحوی وظیفه برقراری حکومتنظامی در اینترنت را بر عهده دارد.
خودنگری و بازیابی وظیفه
اغلب این اتفاقات دردناک به چهار دلیل رخ میدهد که لازم است مسؤولان با «خودنگری و بازیابی وظیفه» این اشکالات را رفع کنند:
اول اینکه «مسؤولان به نیروی داخلی تکیه نمی کنند» و به آنها «اعتماد ندارند».
دوم اینکه «مسؤولان به مردم اعتماد ندارند» و «به نیروی مردم تکیه نمیکنند».
سوم اینکه «مسؤولان در مواجهه با دشمن احساس ضعف» میکنند و این بدان علت است که «به خدا تکیه» ندارند و «حاضر به حرکت جهادی» نشدهاند.
چهارم اینکه متأسفانه اغلب مشاوران، مسؤولان و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات در برابر «استقلال» در فضای مجازی، سه رویکرد خطرناک زیر را دنبال میکنند:
رویکرد اول: گروهی که وابسته به وابسته بودن هستند؛ یعنی منفعتطلبانی که منافع شخصی یا سازمانی خود را با «استقلال» ملتشان در تناقض میبینند، در نتیجه با آن میجنگند.
رویکرد دوم: به اصطلاح روشنفکران غربزده )و در اینجا، آی تی زده( که مسحور جلال و جبروت مجازی صاحبان قدرت و شوکت مادی شدهاند و مدام بر طبل «ما نمیتوانیم»، آن هم با تمام توان میکوبند.
رویکرد سوم: افراد و جریانهایی که با کوتهفکری و سطحینگری، «استقلال» را با «عنوان جهانى شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعه جهانى، از بین می برند و کمرنگ می کنند»، این افراد «مقاله می نویسند، حرف می زنند» و با تأسی بر شعار فریبنده «جهانی شدن» همراه با «مغالطه»، تلاش میکنند مردم و مسؤولان را به دست برداشتن از «وطن دوستی» و انصراف از «تکیه بر توان خود»، تحریک و تشویق کنند و «مرزبندى صحیح و صریح با جبههى دشمن» را اینگونه تبلیغ میکنند که با این کار «رابطهمان با دنیا قطع» میشود.
در حالیکه «مرزبندی صحیح و صریح با جبهه دشمن» «به معنای این نیست که ما رابطه مان را قطع کنیم»، «این مرز این نیست که شما نمی روید آنجا»، بلکه «آنها نمیآیند اینجا» «معنای این مرز این است که هر رفت و آمدی منضبط خواهد بود. معلوم باشد کِی میرویم، چه کسی میرود، چهجور میرود؛ چه کسی میآید، کِی میآید، چهجور میآید، چرا میآید» «یعنی مرز مخلوط نشود. کسانی که سعی میکنند این مرز را کمرنگ کنند یا محو کنند یا از بین ببرند، اینها به مردم خدمت نمیکنند، اینها به کشور خدمت نمیکنند» باید مرزهای کشور در فضای مجازی به صورت شفاف مشخص شود.
قدر جوانها را بدانیم
این افراد «به مجرد اینکه یک مشکلی برای کشور پیش میآید، فوراً شروع میکنند به ملامت کردنِ کسانی که استقامت کرده اند که: هان، دیدید، آدم وقتی اینجور سر حرفش میایستد، این مشکلات پیش میآید!» متأسفانه تفکرات خطرناک فوق با این روش، آزاداندیشان، استقلالطلبان و «چهره های نورانی» را در کشورمان «ملکوک» کردهاند.
در حالیکه «این جوانها را باید حفظ کرد، باید از اینها قدردانی کرد، امروز هم بحمدا…» «جوانان انقلابی با انگیزههای دینی در نسل امروز انقلاب» در فضای مجازی «کم نیستند و زیادند»؛ نباید این «افتخارات بزرگ را نادیده گرفت» و «با عناوین گوناگونی بخواهیم این جوانهای مؤمن را طَرد کنیم و منزوی کنیم؛ که البته منزوی هم نمیشوند؛ آن جوانهای مؤمنِ پرانگیزه، با این حرفها منزوی نمیشوند؛ لکن ما باید قدر اینها را بدانیم».
«این جوانان متدین» افرادی هستند که با راهبُرد مشخص، سعی میکنند خودباورانه و با اعتمادبهنفس، ضمن مبارزه با استعمار، وابستگی و وادادگی، به همه ثابت کنند که: «ما میتوانیم». به این دسته «انقلابی» گفته میشود و انقلابیها پیش از هر چیز «استقلال طلب» هستند، زیرا بدون «استقلال» نمیتوان به آزادی و مردمسالاری رسید.
«مسؤولان کشور» در رابطه با فضای مجازی نیز باید «در مقابله با دشمن حرفِ صریح» بزنند و «عدم انفعال ملت ایران را و عدم انفعال انقلاب را به زبانِ صریح بیان» کنند.
البته «عهدشکنی» و «زیادهطلبی» شبکههای اجتماعی و لانههای جاسوسی آمریکا از جمله فیسبوک، «براى مردم دنیا آشکار شده و امروز منفورند در دنیا»؛ به نحوی که صدراعظم آلمان که از متحدان اصلی آمریکاست، بصراحت از عملکرد شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک انتقاد میکند، مقامهای اتحادیه اروپا از کاربران میخواهند استفاده از فیسبوک و گوگل را ترک کنند و کشورهای مختلف جهان از جمله چین، روسیه، فرانسه، آلمان، ترکیه، برزیل و دهها کشور دیگر رسماً اعلام کردهاند اینترنت خود را از اینترنت آمریکایی جدا میکنند و شبکه ملی اطلاعات و سرویس های امن بومی را در کشورهای خود راهاندازی خواهند کرد. این اقدامها جدا از اعتراضهای بینالمللی و صدور قطعنامه و طرح شکایات از دولت آمریکا صورت میگیرد که باعث شده «برای جبهه استکبار آبرویی باقی نماند».
دشمن و سلسلة دوستی
«نگاه ما به مسایل خودمان و مسایل جهان، باید نگاه جدیای باشد». بدین معنا که باید به فضای مجازی «نگاه مبتکرانه و اساسی» داشته باشیم. باید باور کنیم که امکان ندارد در فیسبوکِ اسرائیلی، انقلاب اسلامی به بار نشیند و راهکارهای بهینهسازی موتور جستجوگر گوگل (SEO) مزیتهای فرهنگی ما را قربانی فرهنگ منحط غرب میکند؛ به نحوی که مدیران پایگاههای اینترنتی ایرانی ناچارند برای دیده شدن، بر اساس استاندارد های شیطان بزرگ رفتار کنند که وابستگی تأسف بار کاربران ایرانی به گوگل، مدیران پایگاههای اینترنتی را ناچار میکند با انتشار محتوا و تصاویر «غیر اسلامی» و «غیر اخلاقی» بازدیدکنندگان تارنمای خود را افزایش دهند.
یکی از مهمترین آفتها، عدم «واقع بینیِ واقعیتهای موجود» در فضای مجازی است که باعث شده است «ظرفیتهای بی شمار ملی» نادیده گرفته شود و «از دشمنی دشمن، غفلت» شود. برای بازتر شدن موضوع میتوان آن را اینگونه بیان کرد که بسیاری از «عناصر انقلابی» به دلیل ناآگاهی، به این مهم توجه نمیکنند که هیچ تفاوتی بین گوگل با آمریکا و فیسبوک با رژیم صهیونیستی نیست، در نتیجه در سرزمین مجازی دشمن مقیم شدهاند و «این را نباید فراموش کنیم؛ این واقعیتی است» که گردانندگان و مالکان این پایگاههای شیطانی «دشمن ما هستند، دشمن اسلامند، دشمن استقلال ملی ما هستند و دشمن ملت ما هستند». به قول سعدی: «دشمن چون از همه حیلتی فرومانَد، سلسله دوستی بجنبانَد» و «آنگاه در دوستی کاری کند که هیچ دشمنی نکرده باشد».
جوانها پای انقلاب ایستادهاند
البته نمیتوان در شکلگیری انقلاب اسلامی در فضای مجازی، نقش علما را نادیده گرفت. «علما هادیان امتند و وظایفی دارند و مردم را باید روشن کنند؛ در نظام اسلامی وظیفه علما فقط گفتنِ مسأله نماز و روزه نیست، مردم را بیدار می کنند، هوشیار می کنند، حقایق را به مردم می گویند، بصیرت افزایی می کنند»؛ یعنی به عنوان نمونه همان کاری که آیتا… مکارم شیرازی در ارتباط با فیسبوک انجام دادند.
«جنگ، جنگ اراده هاست» و باید «جوانان مؤمن انقلابی» با «احساس وظیفه اسلامی» و با تقویت «روح خودباوری و خودبازیابی هویت اسلامی» «در قامت افسران جوان جنگ نرم» و پاسداران انقلاب اسلامی به جنگ «پاسداران تمدن غرب» در فضای مجازی بروند. «انقلاب» در فضای مجازی هم «حرف اسلام را میزند»، «حرف استقلال را میزند، حرف ایستادگی ملی را میزند، حرف توسعه درونزای کشور را میزند، حرف عدل را میزند و برای این اهداف بزرگ تلاش میکند و کار میکند؛ همه اینها مسایل انقلاب است؛ اینها چیزهای مهمی است. این یک واقعیت است».
«واقعیت دیگری که از آن نباید غفلت کرد، انگیزههای دینی در نسل امروز انقلاب است.» «ما امروز، جوان انقلابی بسیار داریم، در سرتاسر کشور داریم، از همه قشرها داریم، در دانشگاهها بسیار داریم، جوانی که هم متدین است، هم انقلابی است؛ به اعتقاد من این جوان از جوان انقلابی اولِ انقلاب شأنش بالاتر است. چرا؟ چون آنروز اولاً آن انقلابِ با آن عظمت و پرهیجان اتفاق افتاده بود؛ ثانیاً آنروز اینترنت نبود، ماهواره نبود، این همه تبلیغات گوناگون نبود، این جوان در معرض این همه آسیب نبود، جوان امروز در معرض این همه آسیبها است؛ اینترنت جلوی او است، این همه تلاش دارد میشود برای اینکه این جوان را منحرف کنند،» اما «این جوان متدین باقی میمانَد؛ نمازخوان است، به نماز اهمیت میدهد، نمازِ شب میخواند، نافله میخواند، در مراسم مهم دینی شرکت میکند، پای انقلاب میایستد، شعارهای از دل برآمده میدهد؛ اینها چیزهای مهمی است. نسل امروزِ انقلاب، به نظر ما یکی از افتخارات بزرگ است. این یک واقعیت است، باید این را دید.»
منبع:قدس آنلاين
Friday, 8 November , 2024