مترجم و استاد دانشگاه‌های آمریکا از آسیب شناسی ترجمه در ایران می‌گوید؛

و یک سالی است عضو شورای سیاستگذاری حوزه هنری است، ببینیم و پای صحبتهای وی در خصوص وضعیت ترجمه آثار و ادبیات زبان فارسی به زبان‌های دیگر و آسیب شناسی ترجمه متون ادبی کلاسیک و بخصوص معاصر از انگلیسی به فارسی و از فارسی به انگلیسی بنشینیم. لطفاً بخوانید:

چه آثاری از ادبیات کلاسیک فارسی در آمریکا ترجمه شده است؟
– ترجمه آثار مولوی به انگلیسی پرفروش ترین کتاب در حوزه شعر در سال‌های اخیر در آمریکاست؛ اما واقعیت ترجمه بویژه از فارسی به انگلیسی و بخصوص در 50 سال اخیراز وجود یک آشفتگی خبر می‌دهد و در حال حاضر هیچ ارگان، مؤسسه و دانشگاهی در خارج از کشور نیست که متصدی ترجمه آثار فارسی به انگلیسی باشد و به همین دلیل، هر آنچه در معرض خریداران قرار می‌گیرد، حاصل دسترنج فردی افراد است. این در حالی است که در آمریکای شمالی برای ترجمه ادبیات فارسی بسیار علاقه و رغبت نشان می‌دهند؛ این در حالی است که تعداد آثار در این بخش بسیار محدود است و منحصر می‌شود به ترجمه آثاری از اشعار مولانا ونهایتاً در چند سال اخیر تنها کتاب دایی جان ناپلئون توسط استادی از دانشگاه اوهایو ترجمه شده است.

ترجمه‌های موجود در این زمینه را چگونه ارزیابی می‌کنید ؟
– متأسفانه در خصوص ترجمه چه از فارسی به انگلیسی و چه از انگلیسی به فارسی، ضعف‌های بسیاری دیده می‌شود. وقتی وارد یک کتابفروشی بشویم و برویم سراغ کتابهای ترجمه شده از انگلیسی به فارسی و یک کتاب بطور اتفاقی در هر زمینه ای برداریم و اتفاقی صفحه ای از آن بگشاییم ،آن صفحه را بدون اشتباه در ترجمه نخواهیم دید که بسیار جای تاسف دارد. شاید بخشی از این اشتباه‌ها را در کتابهایی که به متون آموزشی اختصاص دارند بتوان پذیرفت و چشمپوشی کرد، اما در متون ترجمه شده ادبیات نمی‌توان از این اشتباه‌ها که بعضاً قابل تامل نیز هستند، چشم پوشید. از ادبیات دو هدف داریم :یک ،آموزش و دو سرگرم کنندگی . وقتی به ژانرهای در ادبیات می‌رسیم مثل نمایشنامه ،داستان و شعر آن وقت است که ترجمه بد بیداد می‌کند. نا آشنایی مترجم با زبان مبدأ و زبان مقصد و نا آشنایی با موضوع مورد ترجمه اصلی ترین دلیل ترجمه‌های غلط و بد است.

نظرتان درباره ترجمه گروهی متون ادبی از انگلیسی به فارسی ادبیات در ایران چیست؟
– متأسفانه در دو سال اخیری که در ایران هستم با موضوع اسفباری روبه‌رویم که به آن ترجمه جمعی و گروهی می‌گویند. یک ناشر به هر کس که دوست دارد پولی برسد یا نامش به عنوان مترجم بیاید مثلاً به ده تا بیست نفر یک متن کتاب می‌دهد ده صفحه ده صفحه ترجمه کنند تا مثلاً کار ترجمه ده روزه جمع شود و کتاب به چاپ برسد. این کار یک جنایت خیلی بزرگ در حق ترجمه است که نمی دانم چطور به عنوان یک آفت در بازار نشرایران و در ترجمه‌های انگلیسی به فارسی راه پیدا کرده است.
البته نوع دیگری از ترجمه‌های بد هست که استادانی که از آمریکا یا کانادا در ایران بودند، انجام داده‌اند، اما چون در بطن زندگی مردم نبودند و همیشه با اجتماعات خاصی در ایران حشر و نشر داشتند در ترجمه، دچار کج فهمی‌های زیادی شدند.

انتخاب کتابهای ادبی انگلیسی زبان را توسط مترجم یا ناشران چگونه ارزیابی می‌کنید؟
– بحث دیگر آسیب شناسی ترجمه انگلیسی به فارسی به این بر می‌گردد که هیچ معیار و گزینشی برای انتخاب کتابهایی که قرار است ترجمه شود، وجود ندارد. آیا الزاماً اگر کتابی در کشورهای دیگر پر فروش بود در ایران به درد می‌خورد و یا پر فروش می‌شود؟ دیگر اینکه قرار است چه کتابی برای چه گروهی ترجمه شود و کتاب قرار است چه چیزی را به مردم اینجا ارایه دهد و آیا با استانداردهای اینجا قابل ارایه خواهد بود؟متاسفانه در این زمینه هم دچار یک آشفته بازار در عرصه ترجمه هستیم.

در آمریکا انتشارات خاصی برای ترجمه آثار ادبی فارسی به انگلیسی وجود دارد؟
– در آمریکای شمالی، مرکز بخصوصی که مسؤول و متصدی ترجمه آثار فارسی به انگلیسی باشد، وجود ندارد؛ البته شنیده‌ام که چند مرکز نشر ایرانی در اروپای غربی، انگلستان و سوئد، این کار را انجام می‌دهند. تلاشهایی که در این مورد انجام شده بیشتر فردی بوده است. این بحث نیازمند تربیت و سرمایه گذاری مادی و معنوی در بخش ترجمه است که حداقل انتظار برگشت سرمایه را برای 15 تا 20 سال نداشته باشیم. ضرورت در این زمینه کاملا احساس می‌شود . چون ما فرد تربیت شده در این زمینه نداریم. نداریم چون اصولا ما ایرانی ها داستان نداشتیم و نوشتن داستان به سبک و سیاق جدید قدمتی از دوران مشروطه به این طرف دارد. ایرانی ها قصه داشتند نه داستان. ما در زمینه داستان ،مصرف کننده سبک‌های دیگر هستیم . منتظر می‌مانیم که چه تغییری در سبکهای نوشتن داستان پدید می‌آید، همان را پیروی می‌کنیم. در حقیقت آنچه در ترجمه آثار داریم باز آفرینی است نه ترجمه به این معنی که اگر نویسنده ایرانی اگر انگلیسی زبان بود، آن اثر را همانطور می‌آفرید تا حس را به خواننده اثر مقصد بدهد، پس باید یک نسل تربیت شده در ترجمه داشته باشیم تا آینده این بخش تضمین شود.
نکته دیگری که در بحث آسیب شناسی ترجمه می‌تواند مطرح شود وجود چند مرکز موازی در چند اداره برای مثلا ترجمه از فارسی به انگلیسی است . مثلا انتشارات الهدی ،دانشگاه یا حوزه هنری دارند این کار را انجام می‌دهند که می‌توانند همه با هم منسجم شوند و دست به دست هم بدهند و از یک سیاستگذاری واحد در این زمینه پیروی کنند.
شما چند اثر ادبی معاصر بخصوص بعد از انقلاب را در کارنامه خود دارید؟ آثار ترجمه شده دیگر در این رابطه چگونه اند و آیا معرفی درستی از شعر و داستان از انقلاب یا دفاع مقدس صورت گرفته است؟
– بعد از انقلاب آثار زیادی به عنوان ادبیات انقلاب و دفاع مقدس تولید شده، اما هیچ کس به سراغ ترجمه این آثار به زبان انگلیسی نرفته است. فکر می‌کنم من تنها کسی هستم که در زمینه شعر دفاع مقدس آثاری را ترجمه کردم. دانشجویان من در آمریکا از من می‌پرسیدند که چه آثاری از ادبیات 35 سال اخیر داریم؟ متاسفانه یک سایت هم نداریم که این آثار ترجمه شده را به صورت رایگان یا حتی پولی در اختیار دانشجویان و علاقه‌مندان این آثار در سراسر جهان بگذارد، مثل حوزه هنری که مخاطب بتواند به انتشارات آن دسترسی داشته باشد. مگر ایجاد یک سایت چقدر کار دارد ؟
در زبان عربی آقای موسی بیدج کارهایی از اشعارنیما یوشیج یا شعرای پس از انقلاب مثل قیصر امین پور یا علیرضا قزوه را ترجمه کرده است، اما در زبان انگلیسی یک کتاب نداریم که شعر نیما ،پدر شعر نوی ایران را ترجمه کرده باشد.چند تا از سهراب سپهری یا اخوان ثالث هست. این امر نشان می‌دهد چقدر ترجمه فارسی به انگلیسی در این بخش لازم است . من هم در این زمینه هر کاری از دستم بر بیاید انجام می‌دهم، ولی من یک نفر هستم بخصوص در زمینه ادبیات پس از انقلاب .در این ادبیات پس از انقلاب ،ژانر جدیدی به وجود آمد به نام خاطره-رمان مانند «پایی که جا ماند» ،«دا»،«مهمان صخره ها» که آخری را ترجمه کرده ام و پایی که جا ماند را در دست ترجمه دارم؛ همچنین مترجم 2 کتاب شعر انقلاب هستم و ترجمه آنتولوژی داستان کوتاه و نویسندگان انقلاب را آغاز کرده ام.

در زمینه شعر چی؟
– سعی می‌کنیم اشعار کلاسیک را ترجمه نکنیم، اشعاری مانند حافظ را چون کلی ارجاع باید بدهیم تا خواننده انگلیسی زبان بخشی از لطف شعر را درک کند. مثلا مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو اگر چه تمام این کلمات ترجمه انگلیسی خود را دارد، ولی چگونه می‌توان توالی و آهنگ حروف و سابقه معنایی هر کدام از آنها را توضیح داد؛ اگر چنین ترجمه‌ای هم انجام بشود ارجاعات آن خود کتابی دیگر خواهد شد . ولی از شعرای معاصری همچون سید حسن حسینی،مرحوم سلمان هراتی ،علیرضا قزوه،زنده یاد قیصر امین پور و عبدالجبار کاکایی اشعاری را ترجمه کرده ام.
منبع:قدس آنلاین