در طریق تربیت دینی کودکان مراقبت هایی باید صورت گیرد تا امر تربیت مؤثرتر باشد . این مراقبت ها از جهات مختلفی مورد بحث هستند که اهم آنها عبارت اند از:

بررسی های علمی نشان می دهند که بیشتر لامذهبان و یا مخالفان مذهب از دو گروهند:یکی فردی که در دوران کودکی و نوجوانی آگاهی و تربیت مذهبی به او نداده اند و دیگر فردی که تربیت مذهبی دوران کودکی اش با خشونت و سختگیری توأم و همراه بوده است و یا کودک را در عین نفهمیدن مسئله ای وادار به عمل کرده اند.

در طریق تربیت دینی کودکان مراقبت هایی باید صورت گیرد تا امر تربیت مؤثرتر باشد . این مراقبت ها از جهات مختلفی مورد بحث هستند که اهم آنها عبارت اند از:

۱- پاسخ درست به سؤالات : درک و فهم کودک نسبت به مسائل مذهبی بسیار محدود است و به همین نظراو دائماً در زمینه های گوناگون به سؤال و پرسش می پردازد تا دامنه اطلاعات خود را وسیع تر سازد. پرسش های او نشانه ی علاقه مندی او به عقلانی و مستدل کردن اطلاعات مذهبی است و برای مربی نقطه مثبتی می باشد .

آنچه مهم است دادن پاسخ به سؤالات است که باید درست و قانع کننده باشد. ما نیاز نداریم که با استدلالِ نیرومند و قوی به کودک جواب دهیم ؛ زیرا او دراین رابطه شاید نتواند حقایق را درک کند و مبانی درک منطقی و مستدل او چندان رشدی ندارند ؛ ولی ضروری است پاسخ ها قاطع باشند آن چنان که او را قانع کنند نه ساکت ، قلب پاک و منزه او باید آن را بپذیرد و ذهنش آن را در خود جای دهد.

موفقیت در این امر بسته به آن است که والدین و مربیان ، خود اعتقادات و اطلاعات روشنی داشته باشند و به آنچه که می گویند مؤمن باشند. اگر جای ابهامی در زمینه ای خاص برایشان وجود دارد از خود دور سازند و در پاسخ هم خود را در وضع درک و فهم و موقعیت کودک قرار دهند.

۲- جلوگیری از بدآموزی ها: چه بسیارند شبهات و بد آموزی هایی که برای کودک پدید می آیند و ناشی ازجهل و یا بی توجهی مربیان است و البته آنها هم در این امر شاید معذور باشند. از آن بابت که برخی از مستشرقان خیانتکار، دوستان نادان و دشمنان دانا ذهن ها را آلوده کرده اند و افسانه ها و اساطیری را به نام مذهب وارد جامعه نموده اند و اذهان مردم را آلوده اند.

عقاید و افکارغلطی که وارد مغزها شده اند به زودی از بین رفتنی نیستند و ای بسا که خود به گروه و نسل های دیگر القاء شوند ودر ذهن آنها هم ریشه دار گردند. در آموزش ها، بویژه در آموزش مذهبی باید چیزی را به کودک آموخت که بعدها نیازی به اصلاح نداشته باشد.

والدین و مربیان اعتقاد به خدا، به مذهب و تعالیم آن را به گونه ای در کودک پدید آورند که روح مذهب در آنان به صورتی صحیح استوار گردد. همچنین مسائل و مباحث آموخته شده به صورتی باشند که کودک در حال و بعد ، آنها را منافی با حق و حقیقت نیابد. غرض این است بدانیم که عقاید مذهبی کودکان با زندگی روزمره و تجارب و آگاهی های خانواده و مدرسه ارتباط نزدیک دارد.

۳- ایجاد عادات مذهبی : زندگی خود و خانواده خود را مذهبی کنید. آن چنان که رفتار و گفتار، رفت و آمدها ، معاشرت ها ، خور و خواب ها و موضعگیری ها همه رنگ مذهب داشته باشند. نماز خود را در اول وقت بخوانید و برنامه کار و بازی کودک را طوری ترتیب دهید که در آن ساعت فارغ البال و با شما همراه باشد؛ روح خیر خواهی نسبت به همنوع را درخود زنده و متجلی سازید تا فرزند شما از آن درس بیاموزد؛ در برخوردها خوشرو باشید که حاصل آن عملاً خوشرویی فرزند شما باشد و درهمه ی آنچه که مورد نظر است به طور مداوم و مستمر عمل کنید تا این خوی ها در شما و فرزندنتان به صورت عادت درآید.

۴- خستگی جسمی و ذهنی : ما دوست داریم که فرزندان ما عامل به مذهب و تعالیم آن باشند ولی نمی خواهیم که کودک را در طریق مذهب و عبادت و طاعت آن چنان خسته کنیم که از آن متنفر و بیزار گردد. طفلی که از همان آغاز حیات از عبادت خسته شود ترجیح خواهد داد که بدون مذهب باشد.

غرض این است که در اعمال مذهبی ظرفیت جسمانی ، روانی، فکری و عاطفی کودک را در نظر گیریم و ببینیم تا چه حد آمادگی پذیرش و عمل دارد. از کودک هفت ساله خود انتظار نداشته باشید که پا به پای شما در راهپیمایی ها شرکت کند و چون شما شعار دهد. او کودک است، خسته خواهد شد . از فرزند ده ساله خود انتظار نداشته باشید که چون شما در جلسه مذهبی چند ساعته ساکت و آرام بنشیند وهمانند شما به خواندن دعا، سینه زنی و مرثیه خوانی بپردازد.

بررسی های علمی نشان می دهند که بیشتر لامذهبان و یا مخالفان مذهب از دو گروهند:یکی فردی که در دوران کودکی و نوجوانی آگاهی و تربیت مذهبی به او نداده اند و دیگر فردی که تربیت مذهبی دوران کودکی اش با خشونت و سختگیری توأم و همراه بوده است و یا کودک را در عین نفهمیدن مسئله ای وادار به عمل کرده اند.
هشدار

غرض هشداری است به والدین و مربیان که بر اثر بی توجهی ، سهل انگاری و جهل و نادانی ، وضع و موقعیتی را برای کودکان پدید می آورند که آنان در آینده با دشواری هایی مواجه خواهند شد. فی المثل برخی از والدین و مربیان طفل را در دوران کودکی از تربیت دینی دور نگه می دارند. بدان مقصد که این امر برایشان زود است و بعدها در سنین نوجوانی امکان اعمال نظر برایشان نخواهد بود. و یا بعضی از مربیان مسئله ای را وارونه و غلط به کودک القاء می کنند بدان گمان که در آینده پس از بزرگ شدن کودک آن را اصلاح نمایند ؛ و اینان روزی به خود می آیند که کار از کار گذشته و در امر تربیت با صدها دشواری مواجه خواهند بود.
رمز از دست دادن عقاید

این که چرا برخی از افراد با این که در خانواده مذهبی به دنیا آمده اند ترک دین و مذهب می گویند پاسخش تا حدودی مربوط می شود به بخشی از تحلیلی که ارائه دادیم . در عین حال برای هشیاری برخی از والدین علاقه مند به پرورش مذهبی فرزندان ، عرض می کنیم که به موارد زیر هم توجه داشته باشند و رمز ترک عقاید و لا مذهبی فرزندشان را در این روابط جستجو کنند:

۱- عدم آگاهی و معرفت نسبت به مسائل مذهبی که خود سبب رسیدن به این نکته می شود که کار مذهب عملی پوچ و بی فایده است.

۲- وجود تناقض در رفتار و کردار، در گفتار و عمل والدین و مربیان که کودک را نسبت به آنها بدبین می سازد.

۳- اِعمال روش های خشک و مستبدانه در آموزش مذهبی و درخواست اطاعت کورکورانه و بی قید و شرط.

۴- عدم توان استدلال منطقی در این رابطه که وجودش برای دفاع از کیان عقیدتی هرکس ضروری است .

۵- وجود افسانه و اساطیر و خرافات و موهومات و شبهات به اسم مذهب که سبب بدنام کردن مذهب می شود.

۶- عدم ایجاد رابطه بین دین و دانش و حتی اصرار به متضاد نشان دادن این دو مسئله .

۷- القاء ترک لذات به اسم دین ، بدین ادعا که لازمه دینداری ترک لذات است .

۸- وجود تفاوت بین آنچه که از لحاظ تعالیم مطرح می شود و عمل آن در اجتماع و مسئولان مذهبی جامعه .

۹- تحمیل بدون در نظر داشتن ظرفیت جسمی و روانی کودک.

۱۰- عدم زمینه سازی برای ایجاد آمادگی در کودک به گونه ای که گاهی جاذبه تلویزیون نمی گذارد کودک به دنبال نمازش برود.

۱۱- معاشرت های بی بند و بار و بی ضابطه که موجبات فساد و گمراهی ها را فراهم می آورند.

۱۲- زرق و برق ها ی فسادانگیز محیط و القائات ناروا در این رابطه که ناشی از تلاش جاهلان و دشمنان دوست نما است .
توجه به امانت داری

در همه حال فراموش نکنیم که ما امانتدار خداییم . کودک، امانتی است از خدا در دست ما و بعد هم در دست خودش و بعد هم در دست اجتماع و مسئولان دینی. ما در برابر این امانت مسئولیم و باید حساب پس بدهیم . بار مصیبت دو چندان خواهد بود وقتی که ما نه برای خود فکری کرده باشیم ، نه برای فرزندانمان، بی اعتنایی و یا سهل انگاری در انجام وظیفه عقوبت آفرین است.
در این راه از چه کسی مدد گیریم؟

در تربیت فرزندان و ساختن و به عمل آوردنشان باید از مددها و نیروهایی استفاده کرد. نخست باید از همت و عزم و اراده خود مدد خواست که جداً به تربیت کودک همت گماریم و بکوشیم او را بسازیم و به عمل آوریم . ثانیاً از آنها که آگاه و صاحبنظرند ، از مسئولان تربیت، از معلمان اخلاق ، از صاحبنظران در فهم قرآن باید مدد بخواهیم که آگاهی ها و اطلاعات لازم را در این رابطه در اختیارما بگذارند. از فرصت هایی که در اجتماع است ، از امکاناتی که دولت و دستگاه های آموزشی در اختیار می گذارند باید به نفع سازندگی و اصلاح کودک استفاده کرد.

و سرانجام باید از هستی بخش مطلق ، از مددرسان توانا و نزدیک ، از خداوند خلق و امر برای حفظ و به ثمر رساندن امانت خودش طلب کمک کرد.

منبع: سلامت نیوز