ببینید بر سر نیروهای صحوه ای که امریکایی ها ایجاد کرده بودند تا با شبکه القاعده بجنگند، چه آمد.

 سرکیس نعوم، روزنامه نگار مشهور لبنانی در روزنامه النهار در گپ و گفتی که با یکی از چهره های نزدیک به رییس مجلس عراق کرده، تلاش آمریکا در عراق برای مهار تروریسم را زیر ذره بین قرار داده است. او می گوید:

“ببینید بر سر نیروهای صحوه (شوراهای بیداری) که امریکایی ها در روزهای اشغال نظامی عراق ایجاد کرده بودند، چه آمد. شوراهایی که قرار بود با شبکه القاعده که خطر آن افزایش یافت و جدی شده بود، بجنگند. دولت حقوق آنها را قطع کرد، به هیچ کدام از وعده هایی که به آنها داده بود، عمل نکرد؛ از جمله مهمترین این وعده ها، پیوستنشان به نهادهای امنیتی و پلیس و ارتش بود. آنها هم زمان هدفی برای حملات القاعده شدند و در برابر دو انتخاب قرار گرفتند که یکی از دیگری تلخ تر بود، برای همین به این شبکه پیوستند، از آن حمایت و نیازهای شان را تامین کردند و در برابر کشتن و ترور تسلیم شدند.

نعوم در ادامۀ به مخاطبش می گوید، یکی از شخصیت های عراقی مهم بر این اعتقاد است که ارتش عملیات نظامی جدی برای بازپس گیری شهر فلوجه از شبکه القاعده انجام نمی دهد و برای این که از امکانات لازم برای این کار برخوردار نیست. و مخاطب او که از همراهان و نزدیکان سیدعمار است، می گوید: بله درست است. نزدیک به یک میلیون و دویست و پنجاه هزار نفر عضو ارتش و پلیس و سازمان امنیت هستند اما ابدا کار چندان بزرگی نمی توانند انجام دهند. تجهیزات نیروهای مسلح کافی نیست. آموزش کم و ناکافی است. علاوه بر آن انگیزه مبارزه ندارند. سنی هایی که برای جنگ در فلوجه اعزام شدند به هیچ وجه با سنی ها نمی جنگند، می گویند: برای چه باید با سنی بجنگیم؟ یا این اینکه می گویند چرا باید من بمیرم یا این که تلاش کنم او را بکشم؟ کردها هم همین حرف را می زنند. این را هم می گویند که خودشان منطقه ای دارند و باید از آن دفاع کنند. حتی سرباز شیعی هم همین را می گوید: چرا باید سنی را بکشم و تا آخر متهم شوم که جنایتی در حق سنی ها مرتکب شده ام؟ من منطقه خودم را دارم و از آن دفاع می کنم.

در مقابل انگیزه و توانایی نزد نیروهای تندروی اسلامی به شدت بالا است. علاوه بر آن به خوبی آموزش دیده اند و خوب مسلح شده اند و خیلی خوب حمایت مالی می شوند. آنها سلاح هایی که برای مخالفان سوری ارسال می شد را به زور گرفتند و حتی بعضی وقت ها این سلاح ها را از آنها خریدند. همچنین از خارج سلاح خریدند. داعش بر چاه های نفت سوریه که روزانه نزدیک به 80 هزار بشکه نفت تولید می کردند، مستولی شدند. در حال حاضر در این چاه ها با اداره داعش روزی 20 هزار بشکه نفت تولید می شود. این تولید با احتساب قمیت روزانه و تخفیفی که می دهند چیزی در حدود 4 میلیون دلار امریکا در روز پول در اختیارشان قرار می دهد که در سال نزدیک به یک میلیارد و دویست میلیون دلار می شود. بنابراین این گروه های تندرو صاحب منابع مالی ذاتی شده اند و به خودکفایی رسیده اند. در عراق هم تاسیسات برق را در مناطقی که تحت کنترلشان است به دست گرفته اند و اقدام به فروش برق می کنند که چیزی بین شش تا 8 میلیون دلار امریکا در اختیارشان قرار می دهد.

علاوه بر آن نیروهای داعش امروزه در عراق به ویژه در مناطق درگیری تنها نیستند. نیروهای آموزش دیده بسیار حرفه ای به آنها کمک می کنند؛ نیروهایی که بخشی از آنها در خدمت گارد ریاست جمهوری که صدام حسین تاسیس کرده بود، قرار داشتند. کما اینکه برخی از نیروهای مسلح آنها همچنان عضو حزب منحله بعث هستند. آنها علاوه بر آموزشی که به آنها می دهند و اسلحه ای که در اختیارشان می گذارند، منطقه را خیلی خوب می شناسند. جنگ در الانبار ( رمادی و فلوجه) با توجه به امکاناتی که ارتش دارد به یکی از این دو نتیجه ختم خواهد شد؛

یا اینکه پیروز می شوند و پیروزی قاطعی با دخالت عوامل منطقه ای و بین المللی به دست می آورند و مانع از ایجاد کشور یا دولتی تروریستی می شوند که این مساله می تواند به نوری مالکی کمک کند که همچنان نخست وزیر باقی بماند. اگر او مشکلات الانبار را به حال خود رها کند عده ای از آن سوء استفاده می کنند و در انتخابات این مساله را دستاویزی علیه او قرار می دهند. اما نتیجه دوم، شکست در کسب این پیروزی و گسترش درگیری هاست که پیامد احتمالی آن تعویق انتخابات است. این چیزی است که مالکی می خواهد و هیچ چیز هم مانع او برای ماندن در رأس حکومت نمی شود. هر دوی این اتفاقات حتی تلخ ترینشان برای مالکی شیرین است.

نعوم در ادامه نظر مرجعیت عراق را جویا می شود و او در پاسخ می گوید: مرجعیت از چهار مرجع بزرگ تشکیل شده که با هم هماهنگ عمل می کنند که اول از همه آیت الله سیستانی است که دیدار با او آسان نیست. اما مواضعشان به ویژه مواضع آقای سیستانی نسبت به اوضاع عراق و پیشرفت و سیاست و احزاب و گروه های سیاسی برای طرف های متعدد روشن است. او مدتهاست که به رغم تقاضای مسئولان برای دیدار با کسی دیدار نکرده است. چرا که می گوید به بسیاری از وعده هایی که داده اند، عمل نکرده اند، منظور او رها ساختن کشور از بحران و مشکلات بسیاری است که به آن دچار است. به یک گروهی که زیر نظرش است برنامه دیدار با مسئولان و افراد غیر مسئول را سپرده است. من این شانس را داشتم با یکی از این مشاوران دیدار کنم و از او پرسیدم که دیدگاه مرجعیت نسبت به اوضاع امروزه عراق چیست؟ او جواب داد: عراق در وضعیت بسیار سختی به سر می برد. فساد در تمامی زمینه ها وجود دارد. دولتی عملا وجود ندارد. ساختار و نهادهایش از هم گسسته است. ملت عراق نیز از هم گسسته شده است. دموکراسی فقط انتخابات نیست. انتقال قدرت امر مهمی است. کشاورزی در حالی که کشور این همه مستعد کشاورزی است شبه مرده است. صنعتی هم وجود ندارد.

منبع: خبرآنلاین