چند کلام با خادمِ پیر جماران؛

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، بهانه برای تجدید بیعت و میثاق با مردی که انقلابش بزرگترین قیام قرن بیستم لقب گرفت، کم نیست؛ کسی که عزم و اراده اش عمق جان تاریخ را مسحور خود ساخت. دهه فجر که از راه می‌رسد، کبوتر دلمان به هوای پیر جماران پَر می‌کشد. چه بهانه‌ای بهتر از این؟ همین شد تا کوله دلدادگی‌مان را به مقصد جماران و بیت امام مهربانی‌ها به پشت گرفتیم و راهی جاده عشق شدیم.

ساعت 9 صبح بود که به جماران رسیدم. هوا سرد بود، آذین‌بندی‌های دهه فجر در کوچه منتهی به حسینیه جماران و بیت حضرت امام، اولین چیزی بود که نظرم را به خود جلب کرد.
به انتهای کوچه که رسیدم بیت امام را در مقابل خود دیدم؛ خانه‌ای محقر و ساده. کسی نداند فکر می‌کند که این خانه کوچک، متعلق به یک انسان معمولی بوده. اما نه، اینجا محل سکونت امام خمینی(ره) رهبر بزرگترین رستاخیز سیاسی سده گذشته است. پای به حیاط که نهادم، احساس کردم خانه جان دارد. باغچه کوچکی در گوشه حیاط نشسته بود و سرود زندگی سَر می‌داد.
میریان
میریان
چشمم به پیرمردی خورد که در حیاط ایستاده بود. جلو رفتم و سلام کردم. با لهجه شیرین اصفهانی خودش را معرفی کر و گفت: “من رحیم میریان هستم؛ خادم امام”. همین که فهمیدم هم‌نفس سال‌های دور امام در مقابلم ایستاده‌، کلی سوال و سوژه به ذهنم رسید و با او به گفت‌وگو نشستم.
باشگاه خبرنگاران جوان: لطفا خودتان را معرفی کنید؟
سیدرحیم میریان هستم. متولد 7 اسفندماه 1324 در حسین‌آباد اصفهان. زمانی که اصفهان زندگی می‌کردم، کارگر کارخانه یا کاسب بودم.
باشگاه خبرنگاران جوان: چه طور با امام آشنا شدید؟ چه کسی شما را به امام معرفی کرد؟
من مقلد امام و مرید ایشان بودم. توسط آقای طاهری امام جمعه اصفهان با امام آشنا شدم و ایشان من را به امام معرفی کرد. در سال 60 به همراه چند نفر محافظ(به دلایلی) خدمت حاج احمدآقا رسیدیم و ایشان گفت که همین‌جا باشید و تا الان هم دارم خدمت می‌کنم!
باشگاه خبرنگاران جوان: قبل از اینکه خدمت حضرت امام برسید، چه تصوری نسبت به ایشان داشتید؟
ساده‌زیستی و انقلابی‌بودن ایشان را شنیده بودم. من قبل از انقلاب در اصفهان، پیگیر سخنرانی‌های امام در نجف و پاریس بودم.
باشگاه خبرنگاران جوان: وقتی خدمت امام رسیدید، مهم‌ترین ویژگی اخلاقی حضرت امام را در چه دیدید؟
نظم و اخلاص.
باشگاه خبرنگاران جوان: حاج آقا این منزل چگونه در اختیار امام قرار گرفت؟
اینجا خانه “سیدحسن حسین‌زاده” شوهر خواهر امام جمارانی بود که با ورود امام به تهران، خانه در اختیارشان قرار گرفت.
باشگاه خبرنگاران جوان: آیا می‌توانیم داخل اتاق‌ها هم بشویم؟
خیر؛ هیچ‌کسی نمی‌تواند وارد شود. آخرین بار، مقام معظم رهبری به مناسبت صدمین سالگرد ولادت حضرت امام وارد اتاق شدند.
در میانه گفت‌وگو، ناگهان چشمم به خانه کنار منزل امام خورد. به خادم امام پیشنهاد دادم تا ادامه گفت‌وگو را آنجا دنبال کنیم.

 

باشگاه خبرنگاران جوان: شما الان به چه کاری مشغولید؟
حساب و کتاب های حسن آقا(خمینی) را انجام می‌دهم.
باشگاه خبرنگاران جوان: اینجا قبلا خانه چه کسی بوده است؟
اینجا منزل “سیدحسین جمارانی” برادر امام جمارانی بود. وی خودش روحانی بود و در سال 63 هم به رحمت خدا رفت. اینجا را بنیاد خرید و پس از فوت امام، در اختیار نشر آثار حضرت امام قرار گرفت. زمان حیات امام، طبقه دوم اینجا دفتر حاج احمد آقا بود و شخصیت‌ها در آنجا پذیرایی می‌شدند و بعد به نوبت خدمت امام می‌رسیدند.
میریان
از خانه بیرون آمدیم و سری هم به حسینیه جماران زدیم.
میریان
به سمت نگارستان جماران حرکت کردیم. مجموعه عکس‌های حضرت امام روی دیوار نصب شده بود. به همراه رحیم میریان به داخل اتاقی رفتیم و ادامه گفت‌وگومان را پیگیر شدیم.
از دخل و خرج سیدحسن خمینی تا قصه لامپ و عصبانیت امام!
از دخل و خرج سیدحسن خمینی تا قصه لامپ و عصبانیت امام!
باشگاه خبرنگاران جوان: به ویژگی‌های اخلاقی امام که ساده‌زیستی بود رسیدید…

بله ساده‌زیستی امام واقعا مثال‌زدنی بود. در این سال‌هایی که خرج دفتر و منزل امام دستم بوده، می‌دیدم که امام یک حدی را برای خرج منزل تعیین کرده بودند و از آن حد هم نباید بیشتر خرج می‌کردیم. اگر کمتر خرج می‌کردیم، اشکال نداشت اما اگر بیشتر می‌شد، امام ما را بازخواست می‌کردند.

باشگاه خبرنگاران جوان: به نظم حضرت امام هم اشاره کردید، اگر خاطره‌ای در این خصوص دارید برایمان بگویید.
امام حساب و کتابشان دقیق بود. یک سید مرتضی‌ داشتیم که مسئول خرید خانه امام بود. یک روز یک کیلو سبزی خوردن برای خانه امام خریده بود. وقتی سبزی را آورد، امام داشت در خانه قدم میزد. سیدمرتضی رفت سبزی را ببرد آشپزخانه. امام همانجا به سید مرتضی گفتند: “چه قدر سبزی گرفتی؟” سیدمرتضی گفت: یک کیلو. امام گفتند که “مگر نمیدانی ما دو سه نفر بیشتر نیستیم؛ نیم کیلو هم برای ما کافیست. برو نصف کن. نصفش را بده به دفتر، نصف دیگرش را هم بده به آشپزخانه تا پاک کنند.”
باشگاه خبرنگاران جوان: رفتار حضرت امام در قبال خانواده چگونه بود؟
امام خیلی مقید به احترام به خانواده بودند. امام در عین حال که خیلی با اعضای خانواده خودمانی بودند اما خیلی هم احترام می‌گذاشتند.
باشگاه خبرنگاران جوان: حضرت امام همسرشان را با چه لفظی صدا می‌کردند؟

با لفظ “خانوم” وقتی که قرار شد امام جمارانی، خانه‌اش را در اختیار امام قرار دهد، احمدآقا رفت و به امام گفت که قرار است شما در جماران باشید. امام فرمودند که “احمد اول مادرت منزل را ببیند اگر پسندید من می روم.” اگر خانوم(همسر امام) سر سفره غذا نمی‌نشست، امام نمی‌رفتند، بنشینند صبحانه یا ناهار بخورند.

از دخل و خرج سیدحسن خمینی تا قصه لامپ و عصبانیت امام!
باشگاه خبرنگاران جوان: تا حالا شده بود حضرت امام عصبانی هم بشود؟
بله؛ عصبانیت ایشان را هم دیده بودم.
باشگاه خبرنگاران جوان: حضرت امام در هنگام عصبانیت چه واکنشی از خود نشان می‌دادند؟
اخم می‌کردند و به تندی صدا می‌زدند؛ اما اصولا برای هر چیزی عصبانی نمی‌شدند.
باشگاه خبرنگاران: چه چیزی حضرت امام را عصبانی می‌کرد؟
امام از چیزی که زیاد تذکر می‌دادند، عصبانی می‌شدند. یک بار شب، چراغ بین خانه امام و احمدآقا روشن بود و صبح فراموش کرده بودیم که خاموش کنیم. امام برای همین، من را صدا زدند و به من گفتند که این چراغ نباید روز که می‌شود، روشن بماند. رفتم دفتر به بچه‌ها گفتم هر کسی اذان صبح بیدار شد، چراغ را هم خاموش کند. یک مدتی این کار را انجام دادند.
یک مدت گذشت، دیدم دوباره امام من را صدا زدند. خدمت ایشان رسیدم؛ امام به من فرمودند که برای من مشکلی نیست اگر سوئیچ لامپ رو بگذارید تو اتاقم، من قول می‌دهم که شب‌ها روشن و روزها خاموش کنم. من گفتم نه؛ ان‌شاالله خاموش می‌کنیم. دوباره رفتم به بچه‌ها سفارش این قضیه را کردم. یک روز بعد از اینکه ملاقات‌ها در حیاط بیت به اتمام رسید، امام با ناراحتی به من فرمودند که “بیا جلو کارت دارم، خانه من و فعل حرام؟ خانه من و اسراف؟ چه قدر بگویم که نباید از چراغ در روز استفاده شود؟”
باشگاه خبرنگاران جوان: روزی که حضرت امام وارد ایران شدند، شما کجا بودید و چه می‌کردید؟
روز 5 بهمن بنا بود که امام به ایران بیایند اما چون بختیار فرودگاه‌ها را بسته بود، این اتفاق نیفتاد. من قبل پنجم برای استقبال به تهران آمده بودم. در روز 12 بهمن هم در حلقه اول بهشت زهرا(س) قرار گرفتیم. آن دو روزی که امام در مدرسه رفاه بودند ما تهران ماندیم؛ بعد که ایشان به قم رفتند ما به اصفهان برگشتیم. پس از بازگشت امام به تهران، به ملاقات ایشان آمدیم.
باشگاه خبرنگاران جوان: کدام رخداد سیاسی، حضرت امام را خیلی ناراحت کرد؟
من در سال 66 به زیارت خانه خدا مشرف شدم. قبل از رفتن، برای خداحافظی نزد امام رفتم. ایشان دعای سفر در گوش من خواندند. بعد از آنکه آن جریانات و کشتار زائران پیش آمد، وقتی برگشتم خدمت امام رسیدم. امام فرمودند: “در جریان ماجرا بودی؟” من گفتم: بله؛ امام فرمودند: “جریان را برایم تعریف کن”. من هم از شب و روز حادثه برای ایشان تعریف کردم. در جایی گفتم که ماموران سعودی با باتوم روی سر و صورت زائران می‌زدند، همانجا امام گفتند: “دیگر بس است؛ دیگر تعریف نکن.” بعد همانجا فرمودند که “اگر ما از سر عراق بگذریم، سر عربستان نخواهیم گذشت.”
باشگاه خبرنگاران جوان: تا حالا شده بود که احمدآقا چون آقازاده حضرت امام بودند، برای خودشان سهمی ویژه نسبت به انسان‌های معمولی بخواهند؟
خیر اصلا؛ شما نمی‌توانید حتی یک مورد هم پیدا کنید که احمدآقا برای خودش یک حق ویژه طلب کند.
باشگاه خبرنگاران جوان: این روزها می‌شنویم که عده‌ای میگویند چون فردی منتسب به بیت حضرت امام است باید از برخی فیلترها رد شود.

این صحبت‌ها یک حساب دیگری است. این حرف‌ها را نمی‌شود به حساب امام بگذاریم. این حرف‌ها دید و نظر دیگران است. باید ببینیم که دید و نظر حسن‌آقا(خمینی) چیست؟ الان هم حسن‌آقا حقی نخواسته است. حسن‌آقا وظیفه‌اش این بوده که بیاید و داوطلب شود و شورای نگهبان هم صلاحیت ایشان را قبول نکرده است. حسن‌آقا بارها به خود من گفته که اگر انتخاب بشوم، شدم و اگر نشدم هم نشدم و این موضوع هیچ ضرر و نفعی برای من ندارد.

باشگاه خبرنگاران جوان: چه قدر جریانات سیاسی در کشور را دنبال می‌کنید؟
خیلی دنبال نمی‌کنم چون سیاست پدر و مادر ندارد!(خنده)
باشگاه خبرنگاران جوان: بالاخره الان در آستانه انتخابات هستیم؟
هر کسی برحسب وظیفه‌اش باید برود و رأی بدهد و اگر رأی ندهد، مسئول است و دیگر نمی‌تواند نقد و توقعی داشته باشد.
حاج رحیم عجله داشت و باید می‌رفت. من ماندم و کلی سوال جور و واجور که در ذهنم غلیان می‌کرد اما صد افسوس که مجال پرسش دیگر تمام شده بود….
گزارش از حسام رضایی
انتهای پیام/