دولت یازدهم در گام به گام سیاست خارجی خود تلاش حداکثری و همه جانبه ای برای تغییر سمت و سوی دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را کلید زده است و دیدار رسمی با جان کری به بهانه موضوع سوریه، علیرغم نهی رهبر انقلاب؛ یک گام بنیادین و مهم دیگر در این راستا محسوب می شود و از سوی دیگر آمریکا نیز پس از نتیجه گیری مطلوب از مذاکرات هسته ای و حفظ ساختار تحریم ها علیه ایران و همزمان تعهد گرفتن از تهران برای نابودی زیرساختهای هسته ای، بسیار مشتاق است تا این روند را در حوزه های دیگر نیز برای مهار قدرت نرم و سخت جمهوری اسلامی ادامه دهد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا، سفر محمد جواد ظریف به وین برای دیدار و گفتگو با جان کری نه تنها به معنای نادیده گرفتن تاکیدات مکرر رهبر انقلاب مبنی بر ممنوعیت مذاکره با آمریکا در موضوع های غیر هسته ای است، بلکه به معنای نقض رسمی دستورالعمل ایشان در تاریخ ۱۵ مهر ۹۴ مبنی بر ممنوعیت هر گونه مذاکره با آمریکا نیز محسوب می شود.

در همین راستا وزارت خارجه آمریکا طی بیانیه ای رسمی اعلام کرد دیدار ظریف و کری علاوه بر موضوع برجام درباره مسایل غیر هسته ای از جمله «وضعیت بازداشتی های آمریکا در تهران» بوده است و خبرگزاری دولتی ایرنا نیز طی خبری اعلام کرد ظریف برای مذاکره درباره سوریه به دیدار جان کری می رود.
دولت یازدهم در شرایطی سال ۹۲ مذاکره دوجانبه با آمریکا در سطح وزرای خارجه را آغاز کرد که در نهایت پس از دو سال مذاکره خروجی آن توافق وین موسوم به برجام شد که بنا به تعبیر رهبر انقلاب، دارای ضعف های ساختاری و ابهاماتی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه‌به‌لحظه،‌ میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده‌ی کشور منتهی شود.
طی این مدت اگرچه مذاکرات دوجانبه کری و ظریف به بهانه موضوع هسته ای ادامه داشت اما بسیاری از ناظران و تحلیل گران معتقد بودند این مساله سرآغاز تلاش همه جانبه دولت یازدهم برای گسترش روابط با آمریکا در سطح کلان و موضوعات غیر هسته ای است؛ موضوعی که به طور مستقیم هر از چندگاهی با اظهارات برخی از مقامات ارشد دولتی و حامی معنوی آن، یعنی هاشمی رفسنجانی تایید می شد.
به عنوان مثال،  هاشمی رفسنجانی بلافاصله بعد از توافق ژنو در ۵ آذر ۹۲ در گفتگو با فایننشال تایمز در پاسخ به این سوال که «اینکه می گویید توافق ژنو خط شکنی بود، در واقع منظورتان شکستن ساختار تحریم‌ها بوده یا صحبت کردن با آمریکایی‌ها؟» اعلام کرده بود: «یک قسمتش همین‌جا بود. چون مذاکره با آمریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمی‌شکست و بدون آمریکا هم نمی‌شد این کار پیش برود.»
چندی بعد نیز حسن روحانی در ۲۸ شهریور ۹۳ در گفتگو با شبکه تلوزیونی ان بی سی نیز گفت: «به هر حال این عدم رابطه و شرایط ایران و آمریکا تا قیامت که نخواهد بود. به هر حال زمانی دریک شرایط مناسبی ، در دوره این دولت یا دولت بعدی و یا بعد از آن ، مسئله ایران و آمریکا حل خواهد شد.»
به فاصله یک روز بعد از توافق لوزان نیز رییس جمهور در ۱۴ فروردین ۹۴ روحانی در سخنانی خطاب به مردم که از شبکه خبر سیما به طور زنده پخش شد اظهار داشت: «بحث ما فقط هسته‌ای نیست، این نیست که ما امروز موضوعی به نام هسته‌ای داریم و می‌خواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام شود، این “پله اول” برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.»
یک هفته بعد حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رییس جمهور در مطلبی که در رسانه های دولتی منتشر کرد، نوشت: «به نظر من ارزش آغاز تعامل ايران و آمريكا، بيش از موضوع هسته اي است؛ آنرا آسان ازدست ندهيم.»
در ابتدای اردیبهشت ماه سال جاری نیز روحانی در مراسم بیست و ششمین جشنواره ملی امتنان از جامعه کار و تولید اعلام کرد: «بعضی فکر می‌کنند در ماجرای مذاکرات هسته‌ای، ‌دولت تنها دنبال این است که یک معضل به نام پرونده هسته‌ای را حل کند. پرونده هسته‌ای و حل آن اولین گام برای حل معضلات اساسی است.»
این در حالی است که سخنان رییس جمهور در ۱۸ مهر ۹۴ در همایش صنعت و تجارت نیز موید همین مساله است که اساسا شروع مذاکرات هسته ای از سوی دولت یازدهم، با هدفی فراتر از موضوع هسته ای آغاز شده است: «اساساً مذاکرات هسته‌ای ما بخاطر این بود که شرایط جدیدی را در روابط بین‌الملل و منطقه بوجود بیاوریم. توافق هسته‌ای یکی از فرازهای بزرگ در سیاست خارجی و دیپلماسی جهان است… ما دنبال توافق هسته‌ای نبودیم که مشکل هسته‌ای را حل کنیم، البته می‌خواستیم که مشکل هسته‌ای هم حل شود. دنبال مذاکره بودیم برای ایجاد فضای جدید در منطقه و جهان. این فضا است که برای ما اهمیت دارد.»
اما اکنون که پرونده مذاکرات هسته ای دولت یازدهم با آمریکا با ابلاغ رهبر معظم انقلاب رسما بسته شده و ایشان جدای از تاکیدات چندباره بر ممنوعیت مذاکره با آمریکا در موضوعات غیر هسته ای، در ۱۵ مهرماه سال جای نیز هر گونه مذاکره با آمریکا با هر موضوعی را ممنوع اعلام کردند، سفر وزیر خارجه ایران به وین برای دیدار با وزیر خارجه آمریکا آن هم برای گفتگو پیرامون مسایل منطقه از جمله سوریه نشان می دهد که دولت یازدهم بدون توجه به خطوط قرمز اعلام شده، رسما به دنبال عملیاتی ساختن پروژه کلان خود  برای ارتباط گسترده و عادی سازی رابطه با آمریکا در موضوعات مختلف است.
همچنین علاوه بر اظهارات بعضا مبهم و دو پهلوی روحانی و دیگر دولتمردان پیرامون تلاش برای گسترش روابط همه جانبه با آمریکا در موضوع غیر هسته ای، حسین موسویان عضو اسبق تیم مذاکره کننده هسته ای در زمان دولت اصلاحات که بعدها به اتهام امنیتی در دادگاه نیز محکوم شد، در کتاب جدید خود تحت عنوان «ایران و آمریکا گذشته شکست خورده و مسیر آشتی» پرده از هدف اصلی مذاکرات هسته ای دولت روحانی با آمریکا برداشته و می نویسد:
«سومین طرز تفکر (درباره آمریکا) که توسط اکبر هاشمی رفسنجانی رییس جمهور سابق ایران و رییس جمهور کنونی ایران حسن روحانی نمایندگی می شود … نسبت به احتمال تغییر موضع آمریکا خوش بین است و عادی سازی روابط همراه با حفظ منافع ملی ایران را امکان پذیر می داند. این مکتب فکری برای تلاش هایی جامع و جدی در جهت رابطه حداکثری با ایالات متحده … آمادگی دارد. این گروه میانه رو و معتدل و عملگرا نامیده می شوند که از اقتصاد آزاد و به نفع خصوصی سازی صنایع دولتی حمایت می کنند. طرفداران این مکتب فکری در جهت منافع مشترک بین ایران و آمریکا تلاش می کنند.»  ص ۴۰
موسویان که از چهره های بسیار نزدیک به حسن روحانی و محمد جواد ظریف محسوب می شود، در این کتاب تلاش کرده تا در واقع مانیفست سیاست خارجی دولت یازدهم را آشکارا بیان کند، لذا در ادامه با اشاره به توافق ژنو  می نویسد: «موافقت تامه هسته ای آذر ۹۲ خواست دولت میانه رو جدید ایران بود که در جستجوی “آشتی با غرب و آمریکا” و همسایگان و سایر مناطق جهان است.» ص ۴۵
وی در ادامه نیز صراحتا هدف از مذاکرات هسته ای دولت روحانی با آمریکا را «فرا هسته ای» توصیف کرده و می نویسد: «اگرچه موضوعات بیشتری در مورد موفقیت مذاکرات هسته ای مطرح هستند، اما راه حلی مسالمت آمیز درباره این موضوع می تواند به عنوان نقطه کلیدی شروع صلح بین دو کشور در نظر گرفته شود.» ص ۵۱
این در حالی است که پیش از این نیز جان کری در مرداد ماه سال جاری در جمع اعضای شورای روابط خارجی آمریکا به گفتگوهای خود با محمد جواد ظریف درباره مسایل غیر هسته ای طی دو سال گذشته اشاره کرده و به عنوان نمونه، جلوگیری آمریکا از ارسال کشتی حامل کمک های مردمی ایران به مردم یمن را نمونه ای موفق برای این مساله توصیف کرده بود: «چند ماه پيش كه يك محموله از سوي ايران راهي يمن بود، خيلي زود با همتاي خود تماس گرفتم و گفتم كه اين امر مي‌تواند باعث يك رويارويي جدي شود و ما آن را تحمل نمي‌كنيم. وي نيز در مدت زماني بسيار كوتاه با من تماس گرفت و گفت قرار نيست اين محموله به زمين برسد يا از آب‌هاي بين‌المللي خارج شود و بعد راهي كشور خودشان شد. ما محموله سلاح ايران را كه راهي سودان بود تا بعد به دست حماس برسد، دنبال كرديم. از اين رو، ما تلاش‌هاي عمده‌اي را دنبال مي‌كنيم و به صورتي چشمگير، اين تلاش‌ها را عقب رانده‌ايم تا از اين دست فعاليت‌ها جلوگيري شود. »
در هر صورت به نظر می رسد با توجه به گزاره های مستند و متعددی که به آنها اشاره شد، سفر ظریف به وین برای دیدار با جان کری برای موضوع سوریه، کاملا مشخص است که در کدام چارچوب رفتاری قابل تحلیل است. دولت یازدهم در گام به گام سیاست خارجی خود تلاش حداکثری و همه جانبه ای برای تغییر سمت و سوی دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را کلید زده است و دیدار رسمی با جان کری به بهانه موضوع سوریه، علیرغم نهی رهبر انقلاب؛ یک گام بنیادین و مهم دیگر در این راستا محسوب می شود و از سوی دیگر آمریکا نیز پس از نتیجه گیری مطلوب از مذاکرات هسته ای و حفظ ساختار تحریم ها علیه ایران و همزمان تعهد گرفتن از تهران برای نابودی زیرساختهای هسته ای، بسیار مشتاق است  تا این روند را در حوزه های دیگر نیز برای مهار قدرت نرم و سخت جمهوری اسلامی ادامه دهد.
به بیان دیگر، وقتی آمریکا نه بواسطه تحریم های متعدد و سالها تهدید به جنگ، بلکه تنها با دو سال مذاکره و گفتگو توانست زیرساخت های برنامه اتمی ایران را برای یک دوره زمانی طولانی مدت از بین ببرد، چرا از این ابزار موثر (مذاکره) جهت مهار قدرت و نفوذ ایران در مسایل منطقه بهره نگیرد؟ چرا تلاش نکند تا از این ابزار کارآمد در حیطه های دیگر استفاده نکند؟ کنفرانس دو هفته قبل مونیخ در تهران و سفر ظریف به وین برای مذاکره با آمریکا درباره موضوع سوریه، مقدمات تلاش های دیپلماتیک اروپا و آمریکا برای مهار قدرت ایران در منطقه پس از حل و فصل ماجرای هسته ای است. این موضوعی است که گذشت زمان و تحولات آینده بیشتر آن را ثابت خواهد کرد.
رجانیوز