به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مبارکه نا به نقل از تسنیم، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رئیس مذهب جعفرى ( شیعه ) در روز 17ربیع الاول سال 83 هجرى چشم به جهان گشود .
پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش “ام فروه” دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر مىباشد.
کنیه آن حضرت : “ابو عبدالله” و لقبش “صادق” است . حضرت صادق تا سن 12 سالگى معاصر جد گرامیش حضرت سجاد بود و مسلما تربیت اولیه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از خرمن دانش جدش خوشهچینى کرده است .
پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نیز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى کرد و با این ترتیب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود که هر یک از آنان در زمان خویش حجت خدا بودند ، و از مبدأ فیض کسب نور مىنمودند گذرانید .
بنابراین صرف نظر از جنبه الهى و افاضات رحمانى که هر امامى آن را دار مىباشد ، بهرهمندى از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد که آن حضرت با استعداد ذاتى و شم علمى و ذکاوت بسیار ، به حد کمال علم و ادب رسید و در عصر خود بزرگترین قهرمان علم و دانش گردید .
پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34 سال نیز دوره امامت او بود که در این مدت “مکتب جعفرى” را پایهریزى فرمود و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شریعت محمدى ( ص ) گردید .
زندگى پر بار امام جعفر صادق ( ع ) مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنى امیه ( هشام بن عبدالملک – ولید بن یزید – یزید بن ولید – ابراهیم بن ولید – مروان حمار ) که هر یک به نحوى موجب تألم و تأثر و کدورت روح بلند امام معصوم ( ع ) را فراهم مىکردهاند ، و دو نفر از خلفاى عباسى ( سفاح و منصور ) نیز در زمان امام ( ع ) مسند خلافت را تصاحب کردند و نشان دادند که در بیداد و ستم بر امویان پیشى گرفتهاند ، چنانکه امام صادق ( ع ) در 10 سال آخر عمر شریفش در ناامنى و ناراحتى بیشترى بسر مىبرد .
عصر امام صادق ( ع )
عصر امام صادق ( ع ) یکى از طوفانىترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سواغتشاشها و انقلابهاى پیاپى گروههاى مختلف ، بویژه از طرف خونخواهان امام حسین ( ع ) رخ مىداد ، که انقلاب “ابو سلمه” در کوفه و “ابو مسلم” در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است . و همین انقلاب سرانجام حکومت شوم بنى امیه را برانداخت و مردم را از یوغ ستم و بیدادشان رها ساخت . لیکن سرانجام بنى عباس با تردستى و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند . دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنى امیه به بنى عباس طوفانىترین و پر هرج و مرج ترین دورانى بود که زندگى امام صادق ( ع ) را فراگرفته بود .
و از دیگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ایدهئولوژیها و عصر تضاد افکار فلسفى و کلامى مختلف بود ، که از برخورد ملتهاى اسلام با مردم کشورهاى فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامى با دنیاى خارج ، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانى براى فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود .
عصرى که کوچکترین کم کارى یا عدم بیدارى و تحرک پاسدار راستین اسلام ، یعنى امام ( ع ) ، موجب نابودى دین و پوسیدگى تعلیمات حیاتبخش اسلام ، هم از درون و هم از بیرون مىشد .
اینجا بود که امام ( ع ) دشوارى فراوان در پیش و مسؤولیت عظیم بر دوش داشت . پیشواى ششم در گیر و دار چنین بحرانى مىبایست از یک سو به فکر نجات افکار توده مسلمان از الحاد و بىدینى و کفر و نیز مانع انحراف اصول و معارف اسلامى از مسیر راستین باشد ، و از توجیهات غلط و وارونه دستورات دین به وسیله خلفاى وقت جلوگیرى کند .
علاوه بر این ، با نقشهاى دقیق و ماهرانه ، شیعه را از اضمحلال و نابودى برهاند ، شیعهاى که در خفقان و شکنجه حکومت پیشین ، آخرین رمقها را مىگذراند ، و آخرین نفرات خویش را قربانى مىداد ، و رجال و مردان با ارزش شیعه یا مخفى بودند ، و یا در کر و فر و زرق و برق حکومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند ، و جرأت ابراز شخصیت نداشتند ، حکومت جدید هم در کشتار و بىعدالتى دست کمى از آنها نداشت و وضع به حدى خفقانآور و ناگوار و خطرناک بود که همگى یاران امام ( ع ) را در معرض خطر مرگ قرار مىداد ، چنانکه زبدههایشان جزو لیست سیاه مرگ بودند .
“جابر جعفى” یکى از یاران ویژه امام است که از طرف آن حضرت براى انجام دادن امرى به سوى کوفه مىرفت . در بین راه قاصد تیز پاى امام به او رسید و گفت : امام ( ع ) مىگوید : خودت را به دیوانگى بزن ، همین دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور را از طرف خلیفه داشت از قتلش به خاطر دیوانگى منصرف شد .
جابر جعفى که از اصحاب سر امام باقر ( ع ) نیز مىباشد مىگوید : امام باقر ( ع ) هفتاد هزار بیت حدیث به من آموخت که به کسى نگفتم و نخواهم گفت …
او روزى به حضرت عرض کرد مطالبى از اسرار به من گفتهاى که سینهام تاب تحمل آن را ندارد و محرمى ندارم تا به او بگویم و نزدیک است دیوانه شوم .
امام فرمود : به کوه و صحرا برو و چاهى بکن و سر در دهانه چاه بگذار و در خلوت چاه بگو : حدثنى محمد بن على بکذا وکذا … ، ( یعنى امام باقر ( ع ) به من فلان مطلب را گفت ، یا روایت کرد ) .
آرى ، شیعه مىرفت که نابود شود ، یعنى اسلام راستین به رنگ خلفا درآید ، و به صورت اسلام بنى امیهاى یا بنى عباسى خودنمایى کند .
در چنین شرایط دشوارى ، امام دامن همت به کمر زد و به احیا و بازسازى معارف اسلامى پرداخت و مکتب علمى عظیمى به وجود آورد که محصول و بازده آن ، چهار هزار شاگرد متخصص ( همانند هشام ، محمد بن مسلم و … ) در رشتههاى گوناگون علوم بودند ، و اینان در سراسر کشور پهناور اسلامى آن روز پخش شدند .
هر یک از اینان از طرفى خود ، بازگوکننده منطق امام که همان منطق اسلام است و پاسدار میراث دینى و علمى و نگهدارنده تشیع راستین بودند ، و از طرف دیگر مدافع و مانع نفوذ افکار ضد اسلامى و ویرانگر در میان مسلمانان نیز بودند .
تأسیس چنین مکتب فکرى و این سان نوسازى و احیاگرى تعلیمات اسلامى ، سبب شد که امام صادق ( ع ) به عنوان رئیس مذهب جعفرى ( تشیع ) مشهور گردد .
لیکن طولى نکشید که بنى عباس پس از تحکیم پایههاى حکومت و نفوذ خود ، همان شیوه ستم و فشار بنى امیه را پیش گرفتند و حتى از آنان هم گوى سبقت را ربودند. .
امام صادق ( ع ) که همواره مبارزى نستوه و خستگىناپذیر و انقلابیى بنیادى در میدان فکر و عمل بوده ، کارى که امام حسین ( ع ) به صورت قیام خونین انجام داد ، وى قیام خود را در لباس تدریس و تأسیس مکتب و انسان سازى انجام داد و جهادى راستین کرد .
جنبش علمى
اختلافات سیاسى بین امویان و عباسیان و تقسیم شدن اسلام به فرقههاى مختلفو ظهور عقاید مادى و نفوذ فلسفه یونان در کشورهاى اسلامى ، موجب پیدایش یک نهضت علمى گردید . نهضتى که پایههاى آن بر حقایق مسلم استوار بود . چنین نهضتى لازم بود ، تا هم حقایق دینى را از میان خرافات و موهومات و احادیث جعلى بیرون کشد و هم در برابر زندیقها و مادیها با نیروى منطق و قدرت استدلال مقاومت کند و آراى سست آنها را محکوم سازد . گفتگوهاى علمى و مناظرات آن حضرت با افراد دهرى و مادى مانند “ابن ابى العوجاء” و “ابو شاکر دیصانى” و حتى “ابن مقفع” معروف است .
به وجود آمدن چنین نهضت علمى در محیط آشفته و تاریک آن عصر ، کار هر کسى نبود ، فقط کسى شایسته این مقام بزرگ بود که مأموریت الهى داشته باشد و از جانب خداوند پشتیبانى شود ، تا بتواند به نیروى الهام و پاکى نفس و تقوا وجود خود را به مبدأ غیب ارتباط دهد ، حقایق علمى را از دریاى بیکران علم الهى به دست آورد ، و در دسترس استفاده گوهرشناسان حقیقت قرار دهد .
تنها وجود گرامى حضرت صادق ( ع ) مىتوانست چنین مقامى داشته باشد ، تنها امام صادق ( ع ) بود که با کنارهگیرى از سیاست و جنجالهاى سیاسى از آغاز امامت در نشر معارف اسلام و گسترش قوانین و احادیث راستین دین مبین و تبلیغ احکام و تعلیم و تربیت مسلمانان کمر همت بر میان بست .
زمان امام صادق ( ع ) در حقیقت عصر طلایى دانش و ترویج احکام و تربیت شاگردانى بود که هر یک مشعل نورانى علم را به گوشه و کنار بردند و در “خودشناسى” و “خداشناسى” مانند استاد بزرگ و امام بزرگوار خود در هدایت مردم کوشیدند .
در همین دوران درخشان – در برابر فلسفه یونان – کلام و حکمت اسلامى رشد کرد و فلاسفه و حکماى بزرگى در اسلام پرورش یافتند . همزمان با نهضت علمى و پیشرفت دانش بوسیله حضرت صادق ( ع ) در مدینه ، منصور خلیفه عباسى که از راه کینه و حسد ، به فکر ایجاد مکتب دیگرى افتاد که هم بتواند در برابر مکتب جعفرى استقلال علمى داشته باشد و هم مردم را سرگرم نماید و از خوشهچینى از محضر امام ( ع ) بازدارد .
بدین جهت منصور مدرسهاى در محله “کرخ” بغداد تأسیس نمود . منصور در این مدرسه از وجود ابو حنیفه در مسائل فقهى استفاده نمود و کتب علمى و فلسفى را هم دستور داد از هند و یونان آوردند و ترجمه نمودند ، و نیز مالک را – که رئیس فرقه مالکى است – بر مسند فقه نشاند ، ولى این مکتبها نتوانستند وظیفه ارشاد خود را چنانکه باید انجام دهند .
امام صادق ( ع ) مسائل فقهى و علمى و کلامى را که پراکنده بود ، به صورت منظم درآورد ، و در هر رشته از علوم و فنون شاگردان زیادى تربیت فرمود که باعث گسترش معارف اسلامى در جهان گردید . دانشگسترى امام ( ع ) در رشتههاى مختلف فقه ، فلسفه و کلام ، علوم طبیعى و … آغاز شد . فقه جعفرى همان فقه محمدى یا دستورهاى دینى است که از سوى خدا به پیغمبر بزرگوارش از طریق قرآن و وحى رسیده است .
بر خلاف سایر فرقهها که بر مبناى عقیده و رأى و نظر خود مطالبى را کم یا
زیاد مىکردند ، فقه جعفرى توضیح و بیان همان اصول و فروعى بود که در مکتب اسلام از آغاز مطرح بوده است . ابو حنیفه رئیس فرقه حنفى درباره امام صادق ( ع ) گفت : من فقیهتر از جعفرالصادق کسى را ندیدهام و نمىشناسم . فتواى بزرگترین فقیه جهان تسنن شیخ محمد شلتوت رئیس دانشگاه الازهر مصر که با کمال صراحت عمل به فقه جعفرى را مانند مذاهب دیگر اهل سنت جایز دانست – در روزگار ما – خود اعترافى است بر استوارى فقه جعفرى و حتى برترى آن بر مذاهب دیگر . و اینها نتیجه کار و عمل آن روز امام صادق ( ع ) است .
در رشته فلسفه و حکمت حضرت صادق ( ع ) همیشه با اصحاب و حتى کسانى که از دین و اعتقاد به خدا دور بودند مناظراتى داشته است . نمونهاى از بیانات امام ( ع ) که در اثبات وجود خداوند حکیم است ، به یکى از شاگردان واصحاب خود به نام “مفضل بن عمر” فرمود که در کتابى به نام “توحید مفضل” هم اکنون در دست است . مناظرات امام صادق ( ع ) با طبیب هندى که موضوع کتاب “اهلیلجه” است نیز نکات حکمتآموز بسیارى دارد که گوشهاى از دریاى بیکران علم امام صادق ( ع ) است . براى شناسایى استاد معمولا دو راه داریم ، یکى شناختن آثار و کلمات او ، دوم شناختن شاگردان و تربیتشدگان مکتبش .
کلمات و آثار و احادیث زیادى از حضرت صادق ( ع ) نقل شده است که ما حتى قطرهاى از دریا را نمىتوانیم به دست دهیم مگر “نمى از یمى” . اما شاگردان آن حضرت هم بیش از چهار هزار بودهاند ، یکى از آنها “جابر بن حیان” است . جابر از مردم خراسان بود . پدرش در طوس به داروفروشى مشغول بود که به وسیله طرفداران بنى امیه به قتل رسید . جابر بن حیان پس از قتل پدرش به مدینه آمد . ابتدا در نزد امام محمد باقر ( ع ) و سپس در نزد امام صادق ( ع ) شاگردى کرد . جابر یکى از افراد عجیب روزگار و از نوابغ بزرگ جهان اسلام است .
در تمام علوم و فنون مخصوصا در علم شیمى تألیفات زیادى دارد ، و در رسالههاى خود همه جا نقل مىکند که ( جعفر بن محمد ) به من چنین گفت یا تعلیم داد یا حدیث کرد . از اکتشافات او اسید ازتیک ( تیزآب ) و تیزاب سلطانى و الکل است .
وى چند فلز و شبه فلز را در زمان خود کشف کرد . در دوران “رنسانس اروپا” در حدود 30. رساله از جابر به زبان آلمانى چاپ و ترجمه شده که در کتابخانههاى برلین و پاریس ضبط است .
حضرت صادق ( ع ) بر اثر توطئههاى منصور عباسى در سال 148 هجرى مسموم و در قبرستان بقیع در مدینه مدفون شد . عمر شریفش در این هنگام 65 سال بود . از جهت اینکه عمر بیشترى نصیب ایشان شده است به “شیخ الائمه” موسوم است .
حضرت امام صادق ( ع ) هفت پسر و سه دختر داشت .
پس از حضرت صادق ( ع ) مقام امامت بنا به امر خدا به امام موسى کاظم ( ع ) منتقل گردید .
دیگر از فرزندان آن حضرت اسمعیل است که بزرگترین فرزند امام بوده و پیش از وفات حضرت صادق ( ع ) از دنیا رفته است . طایفه اسماعیلیه به امامت وى قائلند .
خلق و خوى حضرت صادق ( ع )
حضرت صادق ( ع ) مانند پدران بزرگوار خود در کلیه صفات نیکو و سجایاى اخلاقى سرآمد روزگار بود . حضرت صادق ( ع ) داراى قلبى روشن به نور الهى و در احسان و انفاق به نیازمندان مانند اجداد خود بود . داراى حکمت و علم وسیع و نفوذ کلام و قدرت بیان بود .
با کمال تواضع و در عین حال با نهایت مناعت طبع کارهاى خود را شخصا انجام مىداد ، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل به دست گرفته ، در مزرعه خود کشاورزى مىکرد و مىفرمود: اگر در این حال پروردگار خود را ملاقات کنم خوشوقت خواهم بود ، زیرا به کد یمین و عرق جبین آذوقه و معیشت خود و خانوادهام را تأمین مىنمایم .
ابن خلکان مىنویسد : امام صادق ( ع ) یکى از ائمه دوازدهگانه مذهب امامیه و از سادات اهل بیت رسالت است . از این جهت به وى صادق مىگفتند که هر چه مىگفت راست و درست بود و فضیلت او مشهورتر از آن است که گفته شود . مالک مىگوید : با حضرت صادق ( ع ) سفرى به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسید ، امام صادق ( ع ) حالش تغییر کرد ، نزدیک بود از مرکب بیفتد و هر چه مىخواست لبیک بگوید ، صدا در گلویش گیر مىکرد . به او گفتم : اى پسر پیغمبر ، ناچار باید بگویى لبیک ، در جوابم فرمود : چگونه جسارت کنم و بگویم لبیک ، مىترسم خداوند در جوابم بگوید : لا لبیک ولا سعدیک .
گلچین مداحی شهادت رئیس مذهب جعفرى علیه السلام
حاج میثم مطیعی
حاج مهدی سلحشور |
||||
ردیف |
موضوع |
دانلود | حجم (KB) |
زمان |
1 | 3,593 | 00:11:59 | ||
2 | 2,417 | 00:07:59 |
حاج سعید حدادیان |
||||
ردیف |
موضوع |
دانلود | حجم (KB) |
زمان |
1 | مسموم وا اماما، شهید وا اماما | 2,292 | 0:07:48 | |
2 | در این خلوت سرا اثر کرده دعا | 2,568 | 0:08:50 |
زیارت ائمّه بقیع عَلَیْهِمُالسَّلام
یامَوالِىَّ یا اَبْناءَ رَسُولِ اللَّهِ، عَبْدُکُمْ وَابْنُ اَمَتِکُمُ الذَّلیلُ بَیْنَ اَیْدیکُمْ،
اى آقایان من اى فرزندان رسول خدا من بنده شماو پسر کنیز شمایم که
وَالْمُضْعَِفُ فىعُلُوِّ قَدْرِکُمْ،وَالْمُعْتَرِفُ بِحَقِّکُمْ جآئَکُمْ مُسْتَجیراً بِکُمْ، قاصِداً
ذلیل در برابرتان و فزاینده در علو قدر و منزلتتان و اعتراف کننده به حق شمایم آمدهام به درگاهتان به حال پناه خواهى
اِلى حَرَمِکُمْ،مُتَقَرِّباً اِلى مَقامِکُمْ، مُتَوَسِّلاً اِلَى اللَّهِ تَعالى بِکُمْ، ءَاَدْخُلُ یا
و حرم شما را قصد کرده و بوسیله مقام شما تقرب جویم و متوسل شوم به خداى تعالى آیا داخل شوم اى سروران من
مَوالِىَّ،ءَاَدْخُلُ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ، ءَاَدْخُلُ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ الْمُحْدِقینَ بِهذَا الْحَرَمِ، الْمُقیمینَ بِهذَا الْمَشْهَدِ.
آیا داخل شوم اى اولیاءخدا آیا داخل شوم اى فرشتگان خدا که حلقهوار اطراف این حرم را گرفته و بعد از خشوع و خضوع و رقّت داخل شو و پاى راست را مقدّم دار (در این زیارتگاه رحل اقامت افکنده اید) و بگو
اَللَّهُ اَکْبَرُ کَبیراً، وَالْحَمْدُ للَّهِِ کَثیراً، وَسُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وَاَصیلاً،
خدا بزرگتر است به بزرگى کامل و ستایش خاص خداست بسیار منزه است خدا در بامداد و پسین
وَالْحَمْدُ للَّهِِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْماجِدِ الْأَحَدِ، الْمُتَفَضِّلِ الْمَنَّانِ، الْمُتَطَوِّلِ
و ستایش خاص خدا است که یگانه و بىنیاز و شوکتمند و یکتا و فزونبخش و نعمت ده و احسانبخش
الْحَنَّانِ، الَّذى مَنَّ بِطَوْلِهِ، وَسَهَّلَ زِیارَةَ ساداتى بِاِحْسانِهِ، وَلَمْ
و مهرورز است خدائى که منت نهاد بوسیله احسان خود و آسان کرد برایم زیارت آقایانم را به احسان خود
یَجْعَلْنى عَنْ زِیارَتِهِمْ مَمْنُوعاً، بَلْتَطَوَّلَ وَمَنَحَ.
و از زیارتشان بازم نداشت بلکه تفضل و احسان فرمود
پسنزدیکقبور مقدسه ایشان برو و پشت به قبله و رو به قبر ایشان کن و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَئِمَّةَ الْهُدى،
سلام بر شما پیشوایان هدایت
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ التَّقْوى، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْاَیُّهَا الْحُجَجُ على اَهْلِ
سلام بر شما شایستگان پرهیزکارى سلام بر شما اى حجتها بر اهل
الدُّنْیا، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الْقُوَّامُ فِى الْبَرِیَّةِ بِالْقِسْطِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ
دنیا سلام بر شما اى قیام کنندگان به عدل در میان مردم سلام بر شما اى
اَهْلَ الصَّفْوَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ آلَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ
شایستگان برگزیدگى سلام بر شما اى آل رسول خدا سلام بر شما اى اهل
النَّجْوى، اَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ فى ذاتِ اللَّهِ،
راز گواهى دهم که شما بخوبى تبلیغ و خیرخواهى کردید و در مورد خدا شکیبائى کردید
وَکُذِّبْتُمْ وَاُسْیئَ اِلَیْکُمْ فَغَفَرْتُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ
با اینکه شما را تکذیب کرده و با شما بد کردند ولى شما آنها را بخشیدید و گواهى دهم که شمائید امامان راهبر
الْمُهْتَدُونَ، وَاَنَّ طاعَتَکُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَاَنَّ قَوْلَکُمُ الصِّدْقُ، وَاَنَّکُمْ
راه یافته و همانا اطاعت شما واجب است و گفتارتان راست است و براستى شما
دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجابُوا، وَاَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطاعُوا، وَاَنَّکُمْ دَعائِمُ الدّینِ،
مردم را به خدا دعوت کردید ولى اجابت نکردند و دستور دادید ولى اطاعت نکردند و همانا شمائید پایههاى دین
وَاَرْکانُ الْأَرْضِ، لَمْ تَزالُوا بِعَیْنِ اللَّهِ، یَنْسَخُکُمْ مِنْ اَصْلابِ کُلِّ مُطَهَّرٍ،
و رکنهاى زمین و همواره در زیر نظر خدا بودید که برمىداشت شما را از صلبهاى هر شخص پاک
وَیَنْقُلُکُمْ مِنْ اَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْکُمُ الْجاهِلِیَّةُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ
و منتقلتان مىساخت به رحمهاى پاکیزه، آلوده نکرد شما را اوضاع جاهلیت غرق در نادانى و
تَشْرَکْ فیکُمْ فِتَنُ الْأَهْوآءِ، طِبْتُمْ وَطابَ مَنْبَتُکُمْ، مَنَّ بِکُمْ عَلَیْنا دَیَّانُ
شرکت نکرد در شما فتنههاى هوا و هوس پاک بودید و پاک بود ریشه شما منت نهاد بوسیله شما بر ما جزا ده
الدّینِ، فَجَعَلَکُمْ فى بُیُوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَنْ تُرْفَعَ، وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ
روز جزا پس نهادتان در خانههائى که اجازه داد خدا بالا رود و یاد شود در آنها نام او و قرار داد
صَلوتَنا عَلَیْکُمْ رَحْمَةً لَنا، وَکَفَّارَةً لِذُنُوبِنا، اِذِ اخْتارَکُمُ اللَّهُ لَنا، وَطَیَّبَ
درود فرستادن ما را بر شما رحمتى براى ما و کفارهاى براى گناهانمان چونکه خدا شما را براى ما انتخاب فرمود و پاک کرد
خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَیْنا مِنْ وِلایَتِکُمْ، وَکُنَّا عِنْدَهُ مُسَمّینَ بِعِلْمِکُمْ،
خلقت ما را بوسیله آنچه منت گذارد بر ما از ولایت شما و ما پیش خدا از نامبردگان به دانش شما
مُعْتَرِفینَ بِتَصْدیقِنا اِیَّاکُمْ، وَهذا مَقامُ مَنْ اَسْرَفَ وَاَخْطَاَ، وَاسْتَکانَ
و اعتراف کنندگان به تصدیقمان نسبت به شما بودیم و این جایگاه کسى است که زیادهروى و خطا کرده و مستمند شده
وَاَقَرَّبِما جَنى، وَرَجى بِمَقامِهِ الْخَلاصَ، وَاَنْ یَسْتَنْقِذَهُ بِکُمْ مُسْتَنْقِذُ
و به جنایت خود اقرار داشته و امید دارد بدین جایگاه خلاصى خود را و نجات دهدش خداوند بوسیله شما
الْهَلْکى مِنَ الرَّدى، فَکُونُوا لى شُفَعآءَ، فَقَدْ وَفَدْتُ اِلَیْکُمْ اِذْ رَغِبَ
نجات دادن هلاک شدگان از نابودى پس شما شفیعان من باشید که من به شما وارد شدم در آنگاه که دورى کردند
عَنْکُمْ اَهْلُ الدُّنْیا، وَاتَّخَذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَاسْتَکْبَرُوا عَنْها، یا مَنْ
از شما مردم دنیا و آیات خدا را مسخره گرفتند و تکبر ورزیدند از آنها اى
هُوَ قآئِمٌ لا یَسْهُو وَدآئِمٌ لا یَلْهُو، وَمُحیطٌ بِکُلِّشَىْءٍ، لَکَ الْمَنُّ بِما
پابرجائى که سهو ندارد و پایندهاى که سرگرم نشود و به هر چیز احاطه دارد تو را است منت بدانچه
وَفَّقْتَنى، وَعَرَّفْتَنى بِما اَقَمْتَنى عَلَیْهِ، اِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبادُکَ، وَجَهِلُوا
مرا بدان موفق داشتى و شناساندى مرا بدانچه مرا بدان برپا داشتى در صورتىکه بندگانت از آن روگرداندند و از شناختنش
مَعْرِفَتَهُ وَاسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ، وَمالُوا اِلى سِواهُ، فَکانَتِ الْمِنَّةُ مِنْکَ عَلَىَ
نادان بودند و حقش را سبک شمردند و به غیر آن منحرف شدند پس منت دارى بر من
مَعَ اَقْوامٍ خَصَصْتَهُمْ بِما خَصَصْتَنى بِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ اِذْ کُنْتُ عِنْدَکَ فى
با مردمى که مخصوصشان داشتى بدانچه مرا بدان مخصوص کردى پس تو را است ستایش چونکه من در پیش تودر
مَقامى هذا مَذْکُوراً مَکْتُوباً، فَلا تَحْرِمْنى ما رَجَوْتُ وَلا تُخَیِّبْنى فیما
اینمقام یاد شده و نام برده شده بودم پس محرومم مکن از آنچه امیدوارم و نومیدم مساز در آنچه
دَعَوْتُ، بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّاهِرینَ وَصَلَّى اللَّهُعَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ.
تو را خواندم به حرمت محمد و آل پاکیزهاش و درود خدا بر محمد و آل محمد
در غربت تو مدینه غوغا است
شعر زیبا به مناسبت شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
تو ولیّ اللّهی و آئینه ی پیغمبری
در شجاعت در فصاحت در بلاغت حیدریفاطمه یا مجتبایی یا حسین دیگری
نور چشم سیّد سجّاد و نجل باقریهم ابو عبداللّهی هم صادقی هم جعفری
صدق، شاهینی بود بر کفّۀ میزان توای به روز بیکسی یار همه بی یارها
دیده از منصور دون بیدادها آزارهاحمله ور بر خانه ات خصم ستمگر بارها
شعله ور از خانه ات چون بیت زهرا نارهااشک افشاندند بهر غربتت دیوارها
بلکه آتش بود در بیت الولا گریان توبرد با پای پیاده دشمن کین گسترت
نه ردا بر دوش بود و نه عمامه بر سرتضعف بر تن، ذکر بر لب، اشک در چشم ترت
بارها می خواست جان گردد جدا از پیکرتبود خالی آن دلِ شب جای زهرا مادرت
تا ببیند بر تو چون بگذشت از عدوان توتا کند با قتل تو منصور روز خلق شام
بارها شمشیر خود آورد بیرون از نیامکرد بهر کشتنت با خشم و قهر از جا قیام
دید ناگه پیش رویش حضرت خیر الانامزد نهیبش کی ستمگر دست بردار از امام
ورنه گیرم جان و سوزم مسند و ایوان توعاقبت شد از شرار زهر اعضای تو آب
ریخت در قلب تو آتش رفت از جسم تو تابگشت با مرگت مدینه صحنۀ یوم الحساب
آسمان فضل بودی سر نهادی بر ترابعالمی در سایه امّا تربتت در آفتاب
چشم «میثم» نه جهان گردیده اشک افشان تو
غلامرضا سازگار
چهل حدیث زیبا از امام جعفر صادق(علیه السلام)
حدیث اول :
من أحب لله و أبغض لله و أعطی لله فهو ممن کمل إیمانه .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : هر که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمن دارد و برای خدا عطاء کند ، از کسانی است که ایمانش کامل است .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 189
حدیث دوم :
ان المسلمین یلتقیان ، فافضلهما أشدهما حبا لصاحبه .
امام جعفر صادق (علیه السلام): از دو مسلمان که به هم برخورد می کند آن که دیگری را بیشتر دوست دارد بهتر است .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 193
حدیث سوم :
جعل الخیر کله فی بیت و جعل مفتاحه الزهد فی الدنیا .
امام جعفر صادق (علیه السلام): همه خیر در خانه ای نهاده شده و کلیدش را زهد و بی رغبتی به دنیا قرار داده اند .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 194
حدیث چهارم:
اذا أراد الله بعبد خیرا زهده فی الدنیا و فقهه فی الدین و بصره عیوبها و من أوتیهن فقد أوتی خیر الدنیا و الاخرة .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : چون خدا خیر بنده ای را خواهد او را نسبت به دنیا بی رغبت و نسبت به دین دانشمند کند و به دنیا بینایش سازد و به هر که این خصلتها داده شود خیر دنیا و آخرت داده شده .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 196
حدیث پنجم:
خف الله کأنک تراه و إن کنت لا تراه فإنه یراک .
امام جعفر صادق (علیه السلام): چنان از خدا بترس که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 110
حدیث ششم :
کان أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه یقول : أفضل العبادة العفاف .
امام جعفر صادق(علیه السلام) : امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود : بهترین عبادت عفت است .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 125
حدیث هفتم :
قال رسول الله : من ترک معصیة لله مخافة الله تبارک و تعالی أرضاه الله یوم القیامة .
امام جعفر صادق (علیه السلام): پیامبر خدا فرمود : هر که گناهی را برای خدا و ترس از او ترک کند خدا او را در روز قیامت خشنود گرداند .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 128
حدیث هشتم :
قال الله تبارک و تعالی : ما تحبب إلی عبدی بأحب مما افترضت علیه .
امام جعفر صادق(علیه السلام) : خداوند متعال فرموده است : بنده من با چیزی محبوبتر از انجام واجبات به من دوستی نکند .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 129
حدیث نهم :
العباد ثلاثة : قوم عبدوا الله عز و جل خوفا فتلک عبادة العبید و قوم عبدوا الله تبارک و تعالی طلب الثواب ، فتلک عبادة الأجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عبادة الأحرار و هی أفضل العبادة .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : عبادت کنندگان سه دسته اند : گروهی خدای متعال را از ترس عبادت کنند و این عبادت بردگان است ، گروهی خدای متعال را به طمع ثواب عبادت کنند و این عبادت مزدوران است . دسته ای خدای متعال را برای دوستیش عبادت کنند و این عبادت آزادگان و بهترین عبادت است .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 131
حدیث دهم :
إنما خلد أهل النار فی النار لأن نیاتهم کانت فی الدنیا أن خلدوا فیها أن یعصوا الله أبدا . و إنما خلد أهل الجنة فی الجنة لأن نیاتهم کانت فی الدنیا أن لو بقوا فیها أن یطیعوا الله أبدا ، فبالنیات خلد هؤلاء و هؤلاء . ثم تلا قوله تعالی : ” قل کل یعمل علی شاکلته ” قال : علی نیته .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : اهل دوزخ از اینرو در دوزخ جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا جاودان باشند همیشه نافرمانی خدا کنند و اهل بهشت از اینرو در بهشت جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا باقی بمانند همیشه اطاعت خدا کنند پس این دسته و آن دسته به سبب نیت خویش جاودانی شدند ، سپس قول خدای تعالی را تلاوت نمود : بگو هرکس طبق طریقه خویش عمل می کند . فرمود : یعنی طبق نیت خویش .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 135 – 136
حدیث یازدهم :
لا تکرهوا إلی أنفسکم العبادة .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : عبادت را به خود مکروه و ناپسند ندارید .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 137
حدیث دوازدهم :
ان الله عز و جل إذا أحب عبدا فعمل قلیلا جزاه بالقلیل الکثیر.
امام جعفر صادق (علیه السلام): چون خدای تعالی بنده ای را دوست دارد و او عمل کوچکی انجام دهد ، خدا او را پاداش بزرگ دهد .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 137 – 138
حدیث سیزدهم :
الصبر رأس الایمان .
امام جعفر صادق (علیه السلام): صبر سر ایمان است .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 140
حدیث چهاردهم :
ثلاث من علامات المؤمن : علمه بالله و من یحب و من یبغض .
امام جعفر صادق (علیه السلام): سه چیز از علامات مؤمن است : شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 192
حدیث پانزدهم :
من ابتلی من المؤمنین ببلاء فصبر علیه ، کان له مثل أجر الف شهید .
امام جعفر صادق (ع) : هر مؤمنی به بلائی گرفتار شود و صبر کند ، اجر هزار شهید برای اوست .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 146
حدیث شانزدهم :
محمد بن سلیمان الدیلمی عن أبیه قال : قلت لابی عبدالله – علیه السلام – فلان بن عبادته و دینه و فضله ! فقال : کیف عقله ؟ قلت : لا أدری : فقال : ان الثواب علی قدر العقل .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : سلیمان دیلمی می گوید : به امام صادق – علیه السلام – عرض کردم فلانی در عبادت و دیانت و فضیلت چنین و چنان است . فرمود : عقلش چگونه است ؟ گفتم نمی دانم . فرمود : پاداش به اندازه عقل است .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 12
حدیث هفدهم :
أکمل الناس عقلا أحسنهم خلقا .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 27
حدیث هیجدهم :
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : إنا معاشر الانبیاء أمرنا أن نکلم الناس علی قدر عقولهم .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است:ما گروه پیامبران مأموریم که با مردم به اندازه عقل خودشان سخن بگوئیم .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 27
حدیث نوزدهم :
قال رجل له – علیه السلام – ما العقل ؟ قال : ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان . قال : قلت : فالذی کان فی معاویة ؟ فقال : تلک النکراء ، تلک الشیطنة ، وهی شبیهة بالعقل ، و لیست بالعقل .
امام جعفر صادق (ع) : شخصی از امام صادق – علیه السلام – پرسید عقل چیست ؟ فرمود : چیزی است که به وسیله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آید . آن شخص گوید : گفتم پس آنچه معاویه داشت چه بود ؟ فرمود : آن نیرنگ است ، آن شیطنت است ، آن نمایش عقل را دارد ، ولی عقل نیست .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 11
حدیث بیستم :
عبدالله بن سنان قال : ذکرت لابی عبدالله – علیه السلام – رجلا مبتلی بالوضوء و الصلاة و قلت : هو رجل عاقل ، فقال : أبو عبدالله و أی عقل له و هو یطیع الشیطان ؟ فقلت له : و کیف یطیع الشیطان ؟ فقلت له : سله هذا الذی یأتیه من أی شیء هو ؟ فانه یقول لک من عمل الشیطان .
امام جعفر صادق (ع) : ابن سنان گوید به حضرت صادق – علیه السلام – عرض کردم : مردی هست عاقل که گرفتار وسواس در وضو و نماز می باشد : فرمود چه عقلی که فرمانبری شیطان می کند ؟ گفتم : چگونه فرمان شیطان می برد ؟ فرمود از او بپرس وسوسه ای که به او دست می دهد از چیست ؟ قطعا به تو خواهد گفت از عمل شیطان است .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 13
حدیث بیست و یک :
قال – علیه السلام – : قال رسول الله : یا علی لا فقر أشد من الجهل ، لا مال أعود من العقل .
امام جعفر صادق (علیه السلام): پیامبر خدا فرموده است : ای علی هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 30
حدیث بیست و دو :
لیس بین الایمان و الکفر الا قلة العقل قیل : و کیف ذاک یا ابن رسول الله ؟ قال : إن العبد یرفع رغبته الی مخلوق فلو أخلص نیته لله لأتاه الذی یرید فی أسرع من ذلک .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : میان ایمان و کفر فاصله ای جز کم عقلی نیست . عرض شد : چگونه ای پسر پیغمبر ؟ فرمود : بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق می شود ، در صورتی که اگر با خلوص نیت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزدیکتر از آن وقت به او رسد .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 32 – 33
حدیث بیست و سه :
اذا أراد الله بعبد خیرا فقهه فی الدین .
امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خیر بنده ای خواهد ، او را در دین دانشمند کند .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 39
حدیث بیست و چهار :
لیس بین الایمان و الکفر الا قلة العقل قیل : و کیف ذاک یا ابن رسول الله ؟ قال : إن العبد یرفع رغبته الی مخلوق فلو أخلص نیته لله لأتاه الذی یرید فی أسرع من ذلک .
امام جعفر صادق(علیه السلام) : میان ایمان و کفر فاصله ای جز کم عقلی نیست . عرض شد : چگونه ای پسر پیغمبر ؟ فرمود : بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق می شود ، در صورتی که اگر با خلوص نیت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزدیکتر از آن وقت به او رسد .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 32 – 33
حدیث بیست و پنج :
طلب العلم فریضة .
امام جعفر صادق(علیه السلام) : کسب دانش واجب است .
اصول کافی ، ج 1 ، ص 35
حدیث بیست و ششم :
من زار أخاه فی الله قال الله عز و جل : إیای زرت و ثوابک علی و لست أرضی لک ثوابا دون الجنة .
امام جعفر صادق(علیه السلام): هر کسی که برای خدا از برادرش دیدن کند ، خدای متعال فرماید : مرا دیدن کردی و ثوابت بر من است و به ثوابی جز بهشت برایت خرسند نیستم .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 255
حدیث بیست و هفتم :
تصافحوا فإنها تذهب بالسخیمة .
امام جعفر صادق(علیه السلام): با یکدیگر مصافحه کنید ، زیرا مصافحه کینه را می برد .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 264
حدیث بیست و هشتم :
لا یقبل رأس احد و لا یده إلا رسول الله أو من ارید به رسول الله صلی الله علیه و آله .
امام جعفر صادق(علیه السلام): نباید سر یا دست کسی بوسیده شود مگر دست پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یا کسی که از او پیامبر خدا صلی الله علیه و آله قصد شود .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 267
حدیث بیست و نهم :
شیعتنا الرحماء بینهم ، الذین اذا خلوا ذکروا الله .
امام جعفر صادق(علیه السلام) : شیعیان ما با یکدیگر مهربانند ، چون تنها باشند خدا را یاد کنند .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 268
حدیث سی ام :
من أحب الاعمال الی الله عز و جل إدخال السرور علی المؤمن : اشباع جوعته أو تنفیس کربته أو قضاء دینه .
امام جعفر صادق(علیه السلام) : از جمله دوست داشتنی ترین اعمال نزد خدای متعال شادی رسانیدن به مؤمن است و سیر کردن او از گرسنگی ، یا رفع گرفتاری او یا پرداخت بدهیش .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 276
حدیث سی و یک ام :
قال عن سدیر قال : قلت له – علیه السلام – هل یجزی الولد والده ؟ فقال : لیس له جزاء إلا فی خصلتین یکون الوالد مملوکا فیشتریه ابنه فیعتقه أو یکون علیه دین فیقضیه عنه .
امام جعفر صادق(علیه السلام) : سدیر گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : آیا فرزند می تواند پدرش را پاداش دهد ؟ فرمود : پاداشی برای پدر نیست جز در دو صورت : پدر برده باشد و پسر او را بخرد و آزاد کند،پدر بدهی داشته باشد و پسر آن را بپردازد .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 237
حدیث سی و دوم :
شرف المؤمن قیام اللیل و عزه استغناؤه عن الناس .
امام جعفر صادق(علیه السلام) : شرافت مؤمن به شب زنده داری و عزتش به بی نیازی از مردم است .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 218
حدیث سی و سوم :
قیل له – علیه السلام – ای الاعمال أفضل ؟ قال : الصلاة لوقتها و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله عز و جل .
امام جعفر صادق(علیه السلام): به امام صادق علیه السلام عرض شد . کدام اعمال بهتر است ؟ فرمود : نماز در وقت و نیکی با پدر و مادر و جهاد در راه خدای متعال .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 231
حدیث سی و چهارم:
مثل الدنیا کمثل ماء البحر کلما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتی یقتله .
امام جعفر صادق (علیه السلام) : دنیا مانند آب دریاست که هر چه شخص تشنه از آن بیشتر آشامد ، تشنگیش بیشتر شود تا او را بکشد .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 205
حدیث سی و پنجم :
من رضی من الله بالیسیر من المعاش رضی الله منه بالیسیر من العمل .
امام جعفر صادق(علیه السلام): هر که به یک زندگی ساده از خدا راضی باشد خدا هم به عمل اندک او راضی شود .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 207
حدیث سی و ششم :
إن کان ما یکفیک یغنیک فأدنی ما فیها یغنیک و إن کان ما یکفیک لا یغنیک فکل ما فیها لا یغنیک .
امام جعفر صادق (علیه السلام): اگر اندازه کفایت ، بی نیازت کند ، کمترین چیز دنیا بی نیازت کند و اگر اندازه کفایت بی نیازت نکند ، هر چه در دنیا هست بی نیازت نکند .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 209
حدیث سی و هفتم :
لا تستقل ما یتقرب به إلی الله عز و جل و لو شق تمرة .
امام جعفر صادق(علیه السلام): چیزی که مایه تقرب به خدای متعال است کوچک مشمار ، اگر چه پاره خرمایی باشد .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 212
حدیث سی و هشتم :
اذا هممت بشی ء من الخیر فلا تؤخره ، فان الله عز و جل ربما أطلع علی العبد و هو علی شیء من الطاعة فیقول : و عزتی و جلالی لا أعذبک بعدها أبدا و اذا هممت بسیئة فلا تعملها فانه ربما اطلع الله علی العبد و هو علی شیء من المعصیة فیقول : و عزتی و جلالی لا أغفر لک بعدها أبدا .
امام جعفر صادق(علیه السلام): وقتی اراده کار خیری نمودی تأخیرش مینداز زیرا خدای متعال گاهی بر بنده مشرف می شود که او مشغول طاعتی است ، پس می فرماید : به عزت و جلالم سوگند که تو را پس از این هرگز عذاب نکنم و چون اراده گناهی کردی انجام مده ، زیرا گاهی خدا بر بنده مشرف می شود که او معصیتی انجام دهد ، پس می فرماید : به عزت و جلالم که تو را بعد از این دیگر نخواهم آمرزید .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 213
حدیث سی و نهم :
لو یعلم المؤمن ما له من الأجر فی المصائب لتمنی أنه قرض بالمقاریض .
امام جعفر صادق(علیه السلام): اگر مؤمن پاداشی را که برای مصیبتها دارد بداند ، آرزو می کند که او را با قیچی تکه تکه کنند .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 354
حدیث چهلم :
سئل النبی (صلی الله علیه و آله) : ما کفارة الاغتیاب قال : تستغفر الله لمن اغتبته کلما ذکرته .
امام جعفر صادق(علیه السلام) : از پیغمبر پرسیدند : کفاره غیبت چیست ؟ فرمود : برای آن کس که غیبتش کردی هر زمان به یادش افتادی از خدا طلب آمرزش کنی .
انتهای پیام/
Monday, 18 November , 2024