به گزارش مبارکه نا به نقل از دانشجویان ایران (ایسنا)، با وجود مخالفت‌های شدید جهانی با پیش‌نویس قانون نژاد پرستانه “کشور یهود” که اخیرا نتانیاهو آن را در کابینه خود به تصویب رسانده، و با در نظر گرفتن هزینه‌هایی که این لایحه آپارتایدی برای رژیم صهیونیستی دارد، پس چرا نتانیاهو تا این اندازه بر قانونی […]

به گزارش مبارکه نا به نقل از دانشجویان ایران (ایسنا)،
با وجود مخالفت‌های شدید جهانی با پیش‌نویس قانون نژاد پرستانه “کشور یهود” که اخیرا نتانیاهو آن را در کابینه خود به تصویب رسانده، و با در نظر گرفتن هزینه‌هایی که این لایحه آپارتایدی برای رژیم صهیونیستی دارد، پس چرا نتانیاهو تا این اندازه بر قانونی کردن اطلاق عنوان “کشور یهود” به اسرائیل پافشاری می‌کند؟

شبکه الجزیره در تحلیلی تلاش کرده پاسخ به این سوال را تشریح کند و می‌نویسد: با وجود اینکه طرح مساله به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان یک “کشور یهود” امر جدیدی نیست و این مساله در نخستین کنفرانس صهیونیست‌ها در اوت 1997 در شهر بازل سوئیس مطرح شد، اما این اصطلاح ظرف سال‌های اخیر به ویژه در دو هفته گذشته به صورتی روزافزون در جوامع صهیونیستی بر سر زبان‌ها افتاده است.

مساله یهودیت اسرائیل همواره یکی از اصول مکتب صهیونیسم بوده است و در راس این مساله، رویکردهای نژادپرستانه علیه اقلیت عرب در داخل خط سبز (خط فاصل میان اراضی اشغالی در سال 1948 تا اراضی اشغالی سال 1967) و همچنین آوارگان فلسطینی در مکان‌های مختلف است.

کنست (پارلمان اسرائیل) در سال 2003 پیش‌نویس قانونی را درخصوص تعمیق اندیشه یهودیت اسرائیل و تعمیم آن بر تمام کشورهای جهان مطرح کرد.

اعضای فراکسیون لیکود در پارلمان اسرائیل این پیش‌نویس را ارائه دادند و پس از آنکه اعضای پارلمان به این پیش‌نویس رای دادند، پیش‌نویس تبدیل به قانون شد. بر اساس این قانون، اسرائیلی‌ها معتقدند که کرانه باختری و نوار غزه نه از لحاظ تاریخی و نه از لحاظ قوانین بین‌المللی و نه از لحاظ توافقنامه‌هایی که اسرائیل آن را امضا کرده است، اراضی اشغالی به شمار نمی‌آید.

اسرائیلی‌ها بر اساس این قانون خواستار گسترش شهرک‌های یهودی‌نشین در مناطق فلسطینی نشین شدند. آن‌ها همچنین خواهان پایبندی به خط قرمزهای اسرائیل و در راس آن حاکمیت مطلق بر تمامی قدس اعم از شرقی و غربی شدند.

با نگاهی به اصطلاح مذکور می‌توان با قاطعیت گفت که اسرائیلی‌ها از این طریق می‌خواهند با ادعای اختصاص اسرائیل به یهودیان، فلسطینی‌ها را از کشورشان بیرون کنند و در این امر فلسطینی‌های ساکن اراضی 1967 و فلسطینی‌های اراضی 1948 که تابعیت اسرائیلی بر آن‌ها تحمیل شده است، با یکدیگر برابر هستند.

آریل شارون، نخست‌وزیر پیشین رژیم صهیونیستی از جمله کسانی بود که در راستای تعمیم اصطلاح یهودیت اسرائیل دست به تلاش‌هایی زده بود و گاهی گام‌هایی فراتر از این امر هم برمی‌داشت، چرا که در چندین کنفرانس خبری و در دیدارها با مقامات مختلف اعلام کرد که مرزهای اسرائیل از دریای مدیترانه در غرب تا رود اردن در شرق خواهد بود و اسرائیل یک “کشور” تنها برای یهودیان تلقی خواهد شد.

شارون پیشنهادهایی را برای اسکان دادن به ساکنان نوار غزه و کرانه باختری در عراق و اعطای تابعیت عراقی به آن‌ها را مطرح ساخت و چندین مرتبه تاکید کرد که اسرائیل متعلق به یهودیان است.

علاوه بر این، دولت‌های مختلف رژیم صهیونیستی ظرف سال‌های مختلف تلاش کردند قوانینی را تصویب کنند که بر اساس آن، همواره اقلیت عرب که تعداد آنها به حدود 1.4 میلیون تن در فلسطین در سال 2007 می‌رسید، به حاشیه رانده شوند؛ کنفرانس‌های بسیاری نیز با نام‌های مختلف برگزار می‌شود تا دغدغه‌های اسرائیلی‌ها را درخصوص ساختار جمعیت یهودیان به دلیل افزایش طبیعی تعداد اعراب مطرح کند و این مساله عملا در کنفرانس‌های سالانه هرتزلیا مطرح می‌شود.

مشخص است که اصطلاح یهودیت اسرائیل اخیرا به اولویت اسرائیل و به یک نقطه اشتراکی میان جریان‌ها،‌ احزاب و گروه‌های مختلف در سرزمین‌های اشغالی تبدیل شده است.

اسرائیل به این مساله پی برده که اشاعه شعار یهودیت اسرائیل، سودمندترین شعار برای پایان دادن به حق آوارگان فلسطینی برای بازگشت به کشورشان و از بین بردن پایه و اساس قانونی این حق است.

آن‌ها همچنین امیدوارند که از این طریق، قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1948 را که بر اساس آن بر بازگشت هر چه سریعتر فلسطینی‌ها به وطن‌شان و پرداخت غرامت به آن‌ها تاکید شده است، را باطل کنند.

رویکرد اسرائیل در زمینه تلاش‌ مسوولان آن برای صدور توافق مشترک میان اسرائیل و فلسطین در کنفرانس آناپولیس در 27 نوامبر 2007 نمود پیدا کرد که بر اساس آن باید فلسطینی‌ها با مساله یهودیت اسرائیل موافقت می‌کردند که هدف از آن پاکسازی قومی فلسطینی‌ها و همچنین تدوین طرح‌هایی جهت بیرون راندن فلسطینی‌های باقیمانده در داخل خط سبز است.

اما در مقابل، طرف فلسطینی با این درخواست اسرائیلی‌ها موافقت نکرد و علت مخالفت فلسطینی‌ها با این طرح این بود که به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان یک کشور یهود راه را در مقابل بازگشت آوارگان فلسطینی می‌بندد به اسرائیلی‌ها مجال می‌دهد تا ظلم‌ و تبعیض قومیتی علیه اقلیت عرب‌ در داخل منطقه سبز را گسترش دهند.

از دیگر اهدافی که با مساله به رسمیت شناختن یهودیت اسرائیل دنبال می‌شود، تلاش برای جذب تعداد بیشتری از یهودیان جهان به سرزمین‌های اشغالی است؛ چرا که اسرائیلی‌ها بر این باورند که یهودیان در اقصی نقاط جهان یک ابزار انسانی برای تحقق اهداف توسعه‌طلبانه اسرائیل و همچنین ابزاری برای ادامه پروژه صهیونیسم در منطقه عربی هستند.

با وجود اینکه حدود 6 دهه از تشکیل رژیم صهیونیستی گذشته است، اما دولت‌های مختلف آن تنها توانسته‌اند 40 درصد از یهودیان جهان را به اسرائیل جذب کنند.

در همین راستا، تل آویو با همکاری و هماهنگی با آژانس‌های یهودی تلاش می‌کند تا دست به اقدامات زیادی برای جذب حدود 200 هزار یهود از آرژانتین، چند هزار یهود در اتیوپی و همچنین جذب حدود 80 هزار یهود از هند و آفریقای جنوبی بزند.

مرکز اطلاع رسانی فلسطین نیز در تحلیلی با عنوان “به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان کشور یهود به چه معناست؟” می‌نویسد: بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در طرح این خواسته خود اشتباه نمی‌کند و می‌داند که چه می‌خواهد. وی همواره بر این مساله پافشاری می‌کند که درگیری‌ با فلسطینی‌ها در اصل و اساس خود درگیری بر سر “ماهیت” است نه “خاک و مرز”.

هیچ توافق صلحی نمی‌تواند ایمان فلسطینی‌ها و تمامی اعراب را نسبت به حق قومی و تاریخی فلسطینی‌ها در خصوص مساله فلسطین از بین ببرد. تشکیل کشور یهود در فلسطین به هر مساحتی هم که باشد، فلسطینی‌ها و عرب‌ها آن را نخواهند پذیرفت؛ چرا که مساله فلسطین برای آن‌ها یک حق و حقیقت است.

بخشی از فلسطین از روی ناچاری مجبور شد حقوق نداشته اسرائیلی‌ها را در داشتن زندگی آرام همراه با امنیت در مرزهای تعیین شده به رسمیت بشناسد، اما این به رسمیت شناختن، اقدامی متقابل نبوده است، چرا که اسرائیل تاکنون اعلام نکرده که حقوق فلسطینی‌ها را در اراضی اشغالی و حقوق‌ آن‌ها را در زندگی در سایه امنیت و صلح به رسمیت شناخته است.

با این وجود، این اقدام فلسطینی‌ها، نتانیاهو و امثال وی را راضی نمی‌کند، دلیل این مساله در محتوا و فحوای به رسمیت شناختن اسرائیل است چرا که فلسطینی‌ها نگفتند که حقوق قومی و تاریخی ملت یهود را در فلسطین به رسمیت می‌شناسند.

نتانیاهو به خاطر غرور و لجبازی خود از این امر امتناع می‌ورزد که از فلسطینی‌ها بخواهد حقوق قومی “قوم یهود” را در فلسطین به رسمیت بشناسند، چرا که به عقیده نتانیاهو برای این “قوم یهود” همین کافی است که خداوند خاک فلسطین را به “ملت برگزیده” خود بخشیده و این یک “هدیه ربانی” است! نتانیاهو تنها از فلسطینی‌ها می‌خواهد که اسرائیل را به عنوان “کشور یهود” به رسمیت بشناسند.

همچنین نتانیاهو معتقد است که باید میان “کشور اسرائیل” با عبارت دیگری که صهیونیست‌ها آن را “سرزمین اسرائیل” می‌نامند تفاوت قائل شد. “کشور اسرائیل” که وی از فلسطینی‌ها می‌خواهد آن را به رسمیت بشناسند، مساحت آن شامل تمامی “سرزمین اسرائیل” نمی‌شود، بلکه تنها بیشتر آن را در بر می‌گیرد. اما مابقی “سرزمین اسرائیل” در خارج از “کشور اسرائیل” و به عبارتی شامل کرانه باختری (یهودا و شومرون) می‌شود و بدین ترتیب می‌توان به فلسطینی‌ها این لطف را کرد تا با دلایل و شروطی کشوری در این منطقه داشته باشند! و تلاش نتانیاهو برای تصویب قانون مذکور در واقع تلاشی برای تحقق رویای صهیونیست‌ها پیرامون “سرزمین اسرائیل” است.

بهترین نشانه این مساله آن است که نتانیاهو هرگز معامله‌ای پایاپای از این قبیل را نمی‌پذیرد که فلسطینی‌ها اسرائیل را به عنوان “کشور یهود” به رسمیت بشناسند و در مقابل، اسرائیل نیز این مساله را به رسمیت بشناسد که مردم فلسطین این حق قومی و تاریخی را دارند که کشورشان را در اراضی اشغال شده در سال 1967 تشکیل دهند.

این مساله تنها به این معناست که نتانیاهو می‌خواهد به فلسطینی‌ها بگوید اسرائیل در کرانه باختری حق مالکیت دارد و به فلسطینی‌ها نیز اجازه استفاده از این منطقه و تشکیل کشور خود در آن را می‌دهد، اما “در چارچوب کشور یهود هیچ حق قومی و تاریخی برای اقلیت ملی عرب وجود ندارد و هرچه هست متعلق به یهودیان است.”