اي جابر! ( غيبت امام زمان ) سرّي از اسرار الهي ميباشد كه بر بندگان پوشيده است، مبادا در امر خدا شك كني، چرا كهترديد در امر خدا كفر است.
درطول تاريخ، مسئله ي غيبت ،براي پيامبران وبرخي از اولياء روي داده ازاينروي غيبت امام زمان مسئله ي تازه وناشناخته براي مسلمانان وديگرامتها نيست، براي آن دلايل فراواني وجوددارد ،چنانكه براي غيبت ديگراوليا دلايل فراواني وجود داشته ، شيخ صدوق دركتاب كمال الدين كه آنرا به اشاره ي آن حضرت نوشته درباره غيبت پيامبران وعمرطولاني آنها وعلل غيبتشان مطالب جالبي نوشته است .
غيبت امام زمان (ع) از اموري است كه عقل بشر به تنهايي از كشف همه اسرار آن ناتوان است و پيوسته مورد سؤال قرارگرفته و فكرها را مشغول نموده است، ولي بايد توجّه داشت كه بر اساس برخي روايات علّت و فلسفه واقعي غيبت امام مهدي(ع) سرّي از اسرار الهي است كه حكمت آن بر بندگان پوشيده است و جز خدا و امامان معصوم(ع) كسي نسبت به آن اطلاع كافي و كامل ندارد و تنها بعد از ظهور آن حضرت اين مطلب روشن خواهد شد. لذا پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) ميفرمايد: (يا جابر! انّهذا لامر من أمراللّه و سرّ من سرّ اللّه، مطوّي عن عباده فايّاك و الشّك في أمر اللّه فهو كفر)
«اي جابر! (غيبت امام زمان) سرّي از اسرار الهي ميباشد كه بر بندگان پوشيده است، مبادا در امر خدا شك كني، چرا كهترديد در امر خدا كفر است.»
چنانكه عبداللّه بن فضل هاشمي روايت كرده كه از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه ميفرمود: «همانا براي «صاحب الامر» غيبتي تخلف ناپذير است، به طوري كه اهل باطل در آن ترديد ميكنند.
عرض كردم: يابن رسول اللّه! چرا غيبت ميكند؟
فرمود: به علّتي كه به ما اجازه ندادهاند ان را آشكار سازيم.
عرض كردم: چه حكمتي در غيبت اوست؟
فرمود: همان حكمتي كه در غيبت حجّت هاي پيش از او بوده است. حكمت غيبت قائم بعد از آمدن خود او ظاهر ميشود،چنانكه حكمت سوراخ كردن كشتي توسط خضر(ع) و كشتن آن بچه و تعمير ديوار، براي حضرت موسي(عليه السلام) ظاهر نگشت، مگرموقعي كه خواستند از هم جدا شوند.»
بنابراين هر چند نميتوان به همه اسرار غيبت آن حضرت پيبرد، امّا با استفاده از روايات معصومين(عليهم السلام) به برخي از اين علل وحكمت ها اشاره ميكنيم:
الف) آزمايش مردمچنان كه ميدانيم يكي از سنت هاي ثابت الهي آزمايش بندگان و گزينش صالحان و پاكان است، به طوري كه صحنه زندگي همواره صحنه امتحان و آزمايش است تا بندگان از اين راه در پرتو ايمان و استقامت و تسليم خويش در پيروي از اوامر خداوند تربيت يافته و به كمال برسند و استعدادهاي نهفته آنان شكوفا گردد. لذا در برخي از روايات آمده است كه فلسفه غيبت امام زمان (ع) آزمايش مردم است. در اين زمينه به چند روايت توجه فرمائيد:
1) رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) ميفرمايد: «ذاك الّذي يغيب عن شيعته و اوْليائه غيْبةً، لا يثْبت فيها علي القوْل بامامته الاّ من امْتحناللّه قلْبه للاْيمان».
او (امام زمان ـ عليه السلام ـ ) كسي است كه از ياران و شيعيانش غايب ميشود، غيبتي كه در آن غيبت كسي در اعتقاد به امامت حضرت ثابت نميماند، مگر كسي كه خدا قلبش را به ايمان آزموده باشد.
2) امام علي(عليه السلام) ميفرمايد:
(اما و اللّه لاقتلنّ انا و ابناي هذان، وليبعثنّ اللّه من ولدي في آخر الزمان يطالب بدمائنا، و ليبعثنّ عنهم تمييزاً لأهلالضلالة حتي يقول الجاهل: ما للّه في آل محمد من حاجة)
«به خدا قسم من، و اين دو فرزندم (حسن و حسين) شهيد خواهيم شد، خداوند در آخر الزمان مردي از فرزندانم را به خون خواهي ما بر خواهد انگيخت و او مدتي غايب خواهد شد تا مردم آزمايش شوند و گمراهان جدا گردند، تا جايي كه نادانميگويد: خداوند ديگر نيازي به آل محمد ندارد.»
3ـ امام حسين(عليه السلام) ميفرمايد: «براي امام مهدي (ع) غيبتي است. در اين غيبت برخي از دين بر ميگردند و برخي ثابت قدمميمانند. هر كس در اين غيبت صبر كند و بر مشكلاتي كه از سوي دشمنان ايجاد ميشود استقامت كند، به قدري از اجر خداوند بهرهمند ميگردد كه انگار در كنار پيامبر(ص) به وسيله شمشير با دشمنان جنگيده است.»
4ـ پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) ضمن حديث مفصلي ميفرمايد: «مهدي از ديدگان پيروانش غايب ميشود و جز كساني كه خدا دل هايآنان را جهت ايمان، شايسته قرار داده، در اعتقاد و امامت او استوار نميمانند.»
5ـ امام صادق(عليه السلام) فرمود: اين غيبت امام مهدي (ع) امتحان پيروان و شيعيان است. (ان اللّه عزوجلّ يحبّ أنْ يمتحنالشيعه)
6ـ امام موسي بن جعفر(عليه السلام) ميفرمايد: هنگامي كه پنجمين فرزندم غايب شد مواظب دين خود باشيد، مبادا كسي شما را ازدين خارج كند. او ناگزير غيبتي خواهد داشت، به طوري كه گروهي از مؤمنان از عقيده خويش بر ميگردند. خداوند به وسيله غيبت، بندگان خويش را آزمايش ميكند…»
7ـ امام موسي بن جعفر(عليه السلام) در روايت ديگر ميفرمايد: (انّما هي من اللّه ـ عزّوجلّ ـ امتحن بها خلقه) «غيبت اماممهدي (ع) خود مايه امتحان بندگان از سوي خداوند بزرگ است”.
شيخ طوسي ميگويد: از سخنان پيشوايان اسلام بر ميآيد كه آزمايش به وسيله غيبت حضرت مهدي (ع) از سختترينآزمايشهاي الهي است.
ب) آزادي از بيعت طاغوتهاي زماندر برخي از روايات اسلامي آمده است كه علت و حكمت غيبت امام مهدي(عليه السلام) اين است كه آن حضرت به وسيله غيبت از يوغ بيعت با طاغوتهاي زمان آزاد ميشود و تعهد و بيعت با هيچ حاكمي را بر عهده ندارد، تا بتواند در زمان قيام خود، آزادانهتلاش كند. ديگر امامان(ع) از روي تقيه حكومت ها را به رسميت ميشناختند، ولي امام مهدي(عليه السلام) مأمور به تقيه نيست و به همينجهت با حكومتها و طاغوتهاي زمان بيعت نميكند. اگر غيبت آن حضرت نباشد، اين امر شدني نيست.
امام حسن مجتبي(عليه السلام) در اين باره فرمود: (ما منّا احد الاّ و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الاّ القائم الّذي يصّلي روح اللّه عيسي بن مريم خلفه فانّ اللّه ـ عزّوجلّ ـ يخفي ولادته و يغيب شخصه لئلاّ يكون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج، ذاك التاسعمن ولد اخي الحسين…)
«هر كدام از ما (امامان اهل البيت(عليهم السلام)) در زمان خود بيعت حاكمان و طاغوتهاي زمان را از روي تقيه به عهده گرفتهايم، مگرامام مهدي(عليه السلام) كه عيسي بن مريم به امامت آن حضرت نماز ميگذارد. خداوند ولادت او را مخفي نگه داشت و براي او غيبتيدر نظر گرفت، تا زماني كه قيام ميكند بر گردنش بيعت حاكمي نباشد.»
ج) حفظ جان امام مهدي (ع)خداوند به وسيله غيبت امام دوازدهم(عليه السلام) جانش را از شر دشمنان حفظ نموده است. اگر مسأله غيبت امام مهدي(عليه السلام) مطرحنبود «معتمد» عباسي كه به خون آن حضرت تشنه بود، مانند پدران بزرگوار آن حضرت، امام مهدي(عليه السلام) را نيز شهيد ميكرد وزمين از حجت خداوندي خالي ميشد.
در اين باره روايات فراواني از امامان معصوم(ع): به ما رسيده است.
امام محمد باقر(عليه السلام) فرمود: (انّ للقائم غيبة قبل ان يقوم، قال: قلت: و لم، قال: يخاف.)
«براي قائم ما (امام مهدي(عليه السلام)) قبل از آنكه به پا خيزد غيبتي است.»
راوي پرسيد: «براي چه؟» حضرت فرمود: «به جهت اين كه ترس از كشته شدن او وجود دارد.»
هـ) آمادگي جهانظهور حضرت مهدي (ع) به عنوان «خاتم الاوصيا» و منجي بشريت و كسي كه در كره زمين دين اسلام را برتماميدينها پيروز ميگرداند، قطعاً به زمينه و آمادگي جهاني نيازمند است. زيرا روش و سيره آن حضرت مبني بر رعايت امور ظاهري و حكم به ظاهر نيست بلكه مبني بر رعايت حقايق و حكم به واقعيّات ، ترك تقيّه ، مسامحه نكردن در امورديني ، احقاق حقوق ، برقراري عدالت واقعي و اجراي تمام احكام اسلامي است.
معلوم است كه انجام اين برنامه و انقلاب بزرگ و همهجانبه نيازمند ترقي و رشد بشر در ناحيه علوم، معارف، فكر، اخلاق وآمادگي جامعه براي پذيرش و استقبال اين نهضت و لياقت زمامداري آن رهبر الهي ميباشد.
از اين رو جهان بايد زمينه اين پذيرش را داشته باشد تا اين هدف محقق شود. بنابراين ميتوان آمادگي نداشتن جهان را يكي ازفلسفهها و حكمتهاي غيبت امام مهدي (ع) بر شمرد.
نتيجه علت و فلسفه واقعي غيبت حضرت ولي عصر (ع) يكي از رازهاي الهي است كه جز خداوند وپيشوايان معصوم: كسي نسبت به آن اطلاع كافي و كامل ندارد.
با اين حال طبق بيان معصومين(ع): راز اصلي غيبت آن حضرت عبارت است از: 1ـ فراهم نبودن شرايط ظهور، براي تحققبخشيدن به آرماني بزرگ (گسترش عدل و قسط جهاني و به اهتزاز در آوردن پرچم توحيد در تمام كره خاكي). اين آرمان بزرگ نياز به گذشت زمان و شكوفايي عقل و دانش بشر و آمادگي روحي بشريت دارد، تا جهان به استقبال آن امام عدل وآزادي برود. طبيعي است اگر آن حضرت پيش از فراهم شدن مقدمات در ميان مردم ظاهر شود، سرنوشتي مانند ديگر امامان(شهادت) يافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ ديده از جهان برخواهد بست.
2ـ محفوظ ماندن از شرّ جباران و ستمگران است.
3ـ در بعضي از روايات حكمتهاي ديگري از جمله آزمايش مردم و اندازه پايبندي و پايداري آنان به دين و ولايت بيان شدهاست. غيبت آن حضرت سبب ميشود تا نفاق پنهان عدّهاي آشكار شود، ايمان حقيقي دوست داران و شيعيان واقعي امام(ع) ازافراد ناخالص و سست ايمان جدا و پاك شود و در يك جمله مؤمن از منافق معلوم گردد
منبع:جام نيوز
Friday, 15 November , 2024