گروه فرقان توسط طلبه جوانی به نام اکبر گودرزی که در اوج فعالیتش ۲۰ساله بود شکل گرفت. گودرزی در سال۵۶ از لباس طلبهگری بیرون آمد و کلاسهای تفسیر قرآن را برگزار کرد.
گروه فرقان توسط طلبه جوانی به نام اکبر گودرزی که در اوج فعالیتش ۲۰ساله بود شکل گرفت.
گودرزی در سال۵۶ از لباس طلبهگری بیرون آمد و کلاسهای تفسیر قرآن، در مناطق مختلف تهران ازجمله نازیآباد، سلسبیل، قلهک، جوادیه، خزانه برپا کرد.
گودرزی گروه فرقان را در درون همین جلسات تفسیر قرآن تأسیس و رهبری کرد و از سال۵۶ به صدور اعلامیه و بیانیه پرداخت و وارد حوزه سیاست و مبارزه شد.
البته این را باید افزود که گروه فرقان در آغاز با عنوان «گروه کهفیها» شهرت داشت و بعدها به نام فرقان شناخته شد. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی با اسلحههایی که وی و همراهانش از پادگانهای فتح شده توسط مردم به دست آوردند از همان نخست وارد فاز نظامی شدند.
اما اینبار دیگر نظام شاهنشاهی سقوط کرده بود و گروه فرقان که از حالوهوای مبارزه خارج نشده بودند و همه هویتشان به مفهوم مبارزه ختم میشد، به جنگ با نظام اسلامی جدید روی آورد. گودرزی با داشتن شماری از جوانان که همچنان روحیات انقلابی سال۵۵ تا ۵۷ را داشتند، آنان را بر اساس آموزههای قرآن نشئت گرفته از برداشتهای خود، بهشدت بر ضد روحانیت و آنچه که آن را آخوندیسم مینامید تربیت کرده بود.
از اعضای اصلی این گروه که حدود ۵۰ تا ۶۰نفر بودند میتوان، سعید مرآت، عباس عسگری، علیرضاشاه بابابیک، حسن اقرلو، علی حاتمی، کمال یاسینی، سعید واحد، محسن سیاهپوش، حمید نیکنام، علی اسدی، بهرام تیموری، عبدالرضا رضوانی، امیر قلعهنوتاش را نام برد.
*ایدئولوژی گروه فرقان متاثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق بوده است
ایدئولوژی این گروه متأثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران بود بهطوریکه معمولا بر روی جزوات خود جملاتی از این منبع را به چاپ میرساندند و خود گودرزی نیز در سیر مطالعاتی خود نیز کتابهای مجاهدین خلق را مطالعه کرده بود.
آیتالله موسویاردبیلی معتقد است که سازمان مجاهدین خلق در ترورهای فرقان دست داشته است و در واقع گروه فرقان از نظر ایدئولوژی و استراتژی در جهتی هماهنگ با آن سازمان بوده است و عناصر نفوذی سازمان بخوبی موفق شدند از گروه سادهلوح فرقان در جهت اهداف تشکیلاتی خود بهره گیرند.
در این مورد موسویاردبیلی میگوید:«شواهدی حکایت از رابطه سازمانی گروه فرقان با سازمان مجاهدین خلق در دست است که عبارتند از: از نظر ایدئولوژی، گروه فرقان در انتشارات خود و تحلیلهای قرآنی منتشرهاش نشان داده است که بهطور دقیق در خط این سازمان حرکت میکند، همان برداشتهای مادی از مفاهیم اسلامی را که سالها و بارها از زبان اعضای سازمان شنیدهایم، در نوشتههای گروه فرقان میبینیم.
ب) از نظر استراتژی نیز گروه فرقان همان مسیری را طی میکند که سازمان مجاهدین ترسیم کرده است. در رابطه با امامخمینی هم بهطور دقیق همان برداشتهای درون سازمان مجاهدین را دارد.
گروه فرقان و دیدگاههای شریعتی
گروه فرقان گاه از شریعتی و اندیشههای او طرفداری میکرد. حتی در نوشتههای خود از برخی از تعبیرات خاص شریعتی استفاده میکردند. نشریات فرقان سرشار از استناداتی است که به اثر تشیع علوی و تشیع صفوی صورت گرفته و بر اساس آن اقدامات بعدی فرقان به انجام رسیده است.
همچنین تحلیلهای شریعتی درباره مسائل طبقاتی و جایگاه روحانیون و تز«مذهب علیه مذهب» دقیقا در کتابچه تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران، در رابطه با تکوین و تدوین ایدئولوژی اسلامی، تداوم انقلاب توحیدی گروه فرقان نفوذ کرده است. در سالنامه یکم فرقان نیز به ایدئولوژیهای شریعتی اشاره شده است و بهعنوان ششمین شهید ایدئولوژیک از آن یاد شده است.
در سال۱۳۵۶ یعنی سال آغاز فعالیت فرقان با درگذشت شریعتی، اولین اعلامیه از سوی این جریان نوپا انتشار یافت. آنچه در این شرایط، سبب برآشفتن فرقانیها شد، اطلاعیه مشترک مطهری و بازرگان بود که چند روز پس از انتشار، بازرگان بر اثر اصرار دوستان و با تهدید مخالفان امضایش را پس گرفت. بهدنبال صدور آن اطلاعیه، گودرزی اطلاعیهای صادر کرد و به تهدید مخالفان شریعتی و در واقع آقای مطهری پرداخت.
در این اطلاعیه با اشاره به ائتلاف ارتجاع و روشنفکران مدرن یعنی مطهری و بازرگان آمده است که«حاصل زشت این ائتلاف ناجوانمردانه، آن هم در شام غریبان شهیدان و در اجرای اهداف شوم نفاقپیشگان تاریخ بوده و بهطوریکه اطلاعیهای به تاریخ۲۳/۹/۵۶ و با امضای چهرههایی همچون مطهری و بازرگان درآمد که بازتاب مقاصد پوشیده جبهه موتلفه بود و از تبادلنظر میان آنها که طبعا چیزی جزء مسخ هدف شهیدان و فرهنگ انقلابی آنها را در برنمیگیرد حکایت میکرد.» سپس با نقد برخی از عبارات آن نامه آمده است که«عوامفریبی و خیانتپیشگی عوامل مزبور از فرازی دیگر از نوشتهشان روشن میشود» در سالگرد سفر دکترشریعتی به خارج از کشور و مرگ وی، باز گروه فرقان اطلاعیهای داد و ضمن آن سخت به صادرکنندگان آن بیانه حمله کرد.
همچنین اکثر گروه در بازجویی اعتراف کرده بودند که آثار شریعتی را مطالعه کرده بودند. البته نباید پنهان کرد که گفتمان حاکم بر نوشتههای فرقان، تطابق جدی با نوشتههای دکترشریعتی ندارد.
هم به آن دلیل که این گروه سعی میکردند تا از قرآن دستاویزی برای نگرههای انقلابی خود عرضه کنند و هم پیچ در پیچ بودن برداشتهای شگفت فرقانیها از آیات، بدون تردید، پسند شریعتی هم نمیتوانست باشد.
*هدف گروه فرقان ایجاد جامعه توحیدی بود
فرقانیها هدف خود را ایجاد جامعه بیطبقه توحیدی میدانستند و از روحانیت بهعنوان ضدتوحیدیترین عضو جامعه نام میبردند که خلق تحت ستم را استثمار میکند.
به منظور رسیدن به جامعه توحیدی و آگاه کردن خلق باید این عامل استعماری حذف و از بین برود تا بتوان به دستورات و احکام خدا عمل کرد و جامعه بی طبقهی توحیدی را پایهگذاری کرد.
در طول مبارزه علیه رژیم شاه، همواره به مخالفت با روحانیون انقلابی میپرداختند و از آنها تحت عنوان آخوندیسم یاد میکردند که بهمنظور حفظ نظام توحیدی موجود دست به استعمار تودهها زده است و روحانیت را متهم به کشتار مردم میکردند. با پیروزی انقلاب این مخالفت شدید شد و از شعار “اسلام منهای روحانیت” حمایت میکردند.
*فرقان انقلاب اسلامی را زاییده توافق کنفراس گودالوپ میدانستند
گروه فرقان در اعلامیهای، انقلاب اسلامی را زاییدهی توافق در کنفرانس گودالوپ(که قبل از انقلاب توسط سران هفت کشور صنعتی در گودالوپ تشکیل شد) میدانست و سران انقلاب که در رأس کشور قرار خواهند گرفت(به جزء امام) را عوامل آنها ذکر میکردند.
بر این اساس گروه فرقان، کنارهگیری روحانیت از قدرت را ضروری میدانست هر چند در مورد جانشینی آن نظر خاصی ارائه نمیداد. به گفته گودرزی:«ما به این نتیجه رسیدهایم که در اسلام هیچ انضمام و انسجامی بین اسلام و روحانیت وجود ندارد و اصولا وجود روحانیت را مغایر با همه موازین توحیدی و مفاهیم قرآنی میدانیم».
*گروهک فرقان رفراندوم را مخالف اسلام محمدی می دانستند
در جریان همهپرسی جمهوری اسلامی، گروه فرقان از این اقدام در نشریه فرودین۵۸ خود به عنوان«رفراندوم، توطئه استعمار» یاد کردند و اصولا رفراندوم را حتی در شکل دموکراتیک آن مخالف اسلام محمد(ص) و تشیع علی ذکر کردند. این گروه ضمن نفی تقلید در امور شرعی، معتقد بودند با مراجعه به قرآن و سنت میتوان احکام را استنباط کرد.
*استاد مطهری تفاسیر گروه فرقان را ماتریالیسم منافق یاد کرد
با تفاسیری که این گروه از آموزههای قرآن میکردند. بخشی از روشنفکران مسلمان، روحانیون و گروههای سیاسی را تحتتأثیر قرار داده بودند. در این میان بیش از همه مطهری از این تفاسیر بر آشفت و در مقدمه کتاب علل گرایش به مادیگری، تحت عنوان ماتریالیسم در ایران سخت به آراء تفسیری و تعابیری که آنان در ترجمه آیات و مفاهیم قرآن آوردند حمله کرد و از آنان تحت عنوان ماتریالیسم منافق یاد کرد.که همین یکی از دلایل ترور وی توسط گروه فرقان شد.
ترورهای گروه فرقان
نخستین عاملی که گروه فرقان را به رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی کشاند، به گفته خود آنها قربانیشدن ارزشهای راستین تشیع سرخ علوی بود. همچنین تلاش برای آزادساختن اسلام علی از اسارت آخوندیسم، عامل دیگر این مبارزه قهرآمیز بود که شروع به ترور افراد کرد که عبارت بودند از:
۱- در ۳/۲/۵۸، سرلشکر محمدولی قرنی، نخستین رئیس ستادکل ارتش ترور شد که در اطلاعیهی فرقان، ایشان متهم به سرکوب خلق کرد شده بود.
۲- در ۱۱/۲/۵۸، استادمرتضی مطهری از رهبران فکری و سیاسی انقلاب و رئیس شورای انقلاب هنگامی که از جلسه شورای انقلاب برمیگشت هدف گلوله قرار گرفت و شهید شد.در اطلاعیهی گروه فرقان آمده است:«فکر به قدرترسیدن دیکتاتوری آخوندیسم و آمادهسازی تشکیلاتی آن، مدتها قبل، حتی قبل از خرداد۴۲، از طرف او طرح شده است.»
۳- در ۴/۳/۵۸، حجتالاسلام و الملسمین هاشمیرفسنجانی در خانه خود مورد حمله قرار گرفت که جان سالم به در برد.در اطلاعیهی فرقان، هاشمیرفسنجانی متهم به طراحی سیاستهای دیکتاتوری در قبال جنبش توحیدی خلق مستضعف ایران شده و محکوم به اعدام انقلابی شده بود.
۴- در ۱۷/۴/۵۸، تقی حاجطرخانی بنیانگذار مسجد قبا.۵- در ۲۵/۴/۵۸، آیتالله سیدرضی شیرازی، رئیس کمیتهی منطقه۳ ترور شد که سالم ماند. ۶- در ۳۰/۴/۵۸، بهبهانی. ۷- در ۴/۶/۵۸، حاجمهدی عراقی رئیس مالی موسسهی کیهان و پسرش حسام.۸- در ۱۲/۸/۵۸، آیتالله قاضیطباطبائی، نمایندهی امام و از روحانیونمبارز تبریز. ۹- در ۲۷/۹/۵۸، دکترمفتح عضو شورای انقلاب و رئیس دانشگاه الهیات و معارف اسلامی.۱۰ – در ۱۶/۹/۵۸، نیز بمبی که از راه دور هدایت میشد در زیر پل مسیر آیتالله موسویاردبیلی که در سمت دادستان کل کشور بود منفجر شد که صدمهی جدی به ایشان وارد نشد.
سرانجام گروه فرقان
در اوایل آبانماه۵۸ مخفیگاه بزرگ فرقان در کرج شناسایی شد و مقادیر زیادی سلاح و مواد منفجره و اعلامیه از آنان ضبط شد و چندتن از اعضای آن دستگیر شدند. در این عملیات لیست مفصلی از کسانی که فرقانیها قصد ترور آنانرا داشتند به دست آمد.[۲۶] اما با ادامه پیدا کردن ترورها، نشان از فعالیت گروه فرقان میداد که بالاخره بانفوذ برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در این گروه، در ۲۲دی۵۸ بالاخره محل رهبر گروه و جمعی دیگر از اعضای آن شناسایی شد و طی هشت ساعت درگیری مسلحانه همه آنها دستگیر شدند.[۲۷] و در ۳خرداد۵۹ تیرباران شدند.
بقایای فرقانیها تا اوایل سال۶۰ همچنان به انتشار برخی از جزوات میپرداختند و حتی از ترورهای مجاهدین خلق(مانند ترور آیتالله خامنهای) نیز به نوعی سوء استفاده کرده، آنها را با اندیشه خود پیوند میدادند. در سالهای اخیر نیز گهگاه اطلاعیهای از گروه فرقان در برخی از سایتهای خبری خارج از کشور دیده میشود که نمونهی آن اطلاعیهی آنان به مناسبت حملهی امریکا به عراق در فروردین۱۳۸۱ است که با عنوان«امپریالیستها در خاورمیانه چه میخواهند» انتشار یافته و نام گروه فرقان در ابتدا و انتهای آن دیده میشود. همچنین در آستانهی انتخابات نهمین دورهی ریاست جمهوری ایران در۲۷/۳/۱۳۸۴ بار دیگر چند انفجار صورت گرفت که از طرف وزیرکشور به گروه خوارج فرقان منسوب گردید.تنههای جوان ۲۰ ساله علیه انقلاب!
دوشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۲۷
مرجع : خبرگزاری فارس
گروه فرقان توسط طلبه جوانی به نام اکبر گودرزی که در اوج فعالیتش ۲۰ساله بود شکل گرفت. گودرزی در سال۵۶ از لباس طلبهگری بیرون آمد و کلاسهای تفسیر قرآن را برگزار کرد.
فتنههای جوان ۲۰ ساله علیه انقلاب!
به گزارش افکارنیوز،گروه فرقان توسط طلبه جوانی به نام اکبر گودرزی که در اوج فعالیتش ۲۰ساله بود شکل گرفت.
گودرزی در سال۵۶ از لباس طلبهگری بیرون آمد و کلاسهای تفسیر قرآن، در مناطق مختلف تهران ازجمله نازیآباد، سلسبیل، قلهک، جوادیه، خزانه برپا کرد.
گودرزی گروه فرقان را در درون همین جلسات تفسیر قرآن تأسیس و رهبری کرد و از سال۵۶ به صدور اعلامیه و بیانیه پرداخت و وارد حوزه سیاست و مبارزه شد.
البته این را باید افزود که گروه فرقان در آغاز با عنوان «گروه کهفیها» شهرت داشت و بعدها به نام فرقان شناخته شد. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی با اسلحههایی که وی و همراهانش از پادگانهای فتح شده توسط مردم به دست آوردند از همان نخست وارد فاز نظامی شدند.
اما اینبار دیگر نظام شاهنشاهی سقوط کرده بود و گروه فرقان که از حالوهوای مبارزه خارج نشده بودند و همه هویتشان به مفهوم مبارزه ختم میشد، به جنگ با نظام اسلامی جدید روی آورد. گودرزی با داشتن شماری از جوانان که همچنان روحیات انقلابی سال۵۵ تا ۵۷ را داشتند، آنان را بر اساس آموزههای قرآن نشئت گرفته از برداشتهای خود، بهشدت بر ضد روحانیت و آنچه که آن را آخوندیسم مینامید تربیت کرده بود.
از اعضای اصلی این گروه که حدود ۵۰ تا ۶۰نفر بودند میتوان، سعید مرآت، عباس عسگری، علیرضاشاه بابابیک، حسن اقرلو، علی حاتمی، کمال یاسینی، سعید واحد، محسن سیاهپوش، حمید نیکنام، علی اسدی، بهرام تیموری، عبدالرضا رضوانی، امیر قلعهنوتاش را نام برد.
*ایدئولوژی گروه فرقان متاثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق بوده است
ایدئولوژی این گروه متأثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران بود بهطوریکه معمولا بر روی جزوات خود جملاتی از این منبع را به چاپ میرساندند و خود گودرزی نیز در سیر مطالعاتی خود نیز کتابهای مجاهدین خلق را مطالعه کرده بود.
آیتالله موسویاردبیلی معتقد است که سازمان مجاهدین خلق در ترورهای فرقان دست داشته است و در واقع گروه فرقان از نظر ایدئولوژی و استراتژی در جهتی هماهنگ با آن سازمان بوده است و عناصر نفوذی سازمان بخوبی موفق شدند از گروه سادهلوح فرقان در جهت اهداف تشکیلاتی خود بهره گیرند.
در این مورد موسویاردبیلی میگوید:«شواهدی حکایت از رابطه سازمانی گروه فرقان با سازمان مجاهدین خلق در دست است که عبارتند از: از نظر ایدئولوژی، گروه فرقان در انتشارات خود و تحلیلهای قرآنی منتشرهاش نشان داده است که بهطور دقیق در خط این سازمان حرکت میکند، همان برداشتهای مادی از مفاهیم اسلامی را که سالها و بارها از زبان اعضای سازمان شنیدهایم، در نوشتههای گروه فرقان میبینیم.
ب) از نظر استراتژی نیز گروه فرقان همان مسیری را طی میکند که سازمان مجاهدین ترسیم کرده است. در رابطه با امامخمینی هم بهطور دقیق همان برداشتهای درون سازمان مجاهدین را دارد.
گروه فرقان و دیدگاههای شریعتی
گروه فرقان گاه از شریعتی و اندیشههای او طرفداری میکرد. حتی در نوشتههای خود از برخی از تعبیرات خاص شریعتی استفاده میکردند. نشریات فرقان سرشار از استناداتی است که به اثر تشیع علوی و تشیع صفوی صورت گرفته و بر اساس آن اقدامات بعدی فرقان به انجام رسیده است.
همچنین تحلیلهای شریعتی درباره مسائل طبقاتی و جایگاه روحانیون و تز«مذهب علیه مذهب» دقیقا در کتابچه تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران، در رابطه با تکوین و تدوین ایدئولوژی اسلامی، تداوم انقلاب توحیدی گروه فرقان نفوذ کرده است. در سالنامه یکم فرقان نیز به ایدئولوژیهای شریعتی اشاره شده است و بهعنوان ششمین شهید ایدئولوژیک از آن یاد شده است.
در سال۱۳۵۶ یعنی سال آغاز فعالیت فرقان با درگذشت شریعتی، اولین اعلامیه از سوی این جریان نوپا انتشار یافت. آنچه در این شرایط، سبب برآشفتن فرقانیها شد، اطلاعیه مشترک مطهری و بازرگان بود که چند روز پس از انتشار، بازرگان بر اثر اصرار دوستان و با تهدید مخالفان امضایش را پس گرفت. بهدنبال صدور آن اطلاعیه، گودرزی اطلاعیهای صادر کرد و به تهدید مخالفان شریعتی و در واقع آقای مطهری پرداخت.
در این اطلاعیه با اشاره به ائتلاف ارتجاع و روشنفکران مدرن یعنی مطهری و بازرگان آمده است که«حاصل زشت این ائتلاف ناجوانمردانه، آن هم در شام غریبان شهیدان و در اجرای اهداف شوم نفاقپیشگان تاریخ بوده و بهطوریکه اطلاعیهای به تاریخ۲۳/۹/۵۶ و با امضای چهرههایی همچون مطهری و بازرگان درآمد که بازتاب مقاصد پوشیده جبهه موتلفه بود و از تبادلنظر میان آنها که طبعا چیزی جزء مسخ هدف شهیدان و فرهنگ انقلابی آنها را در برنمیگیرد حکایت میکرد.» سپس با نقد برخی از عبارات آن نامه آمده است که«عوامفریبی و خیانتپیشگی عوامل مزبور از فرازی دیگر از نوشتهشان روشن میشود» در سالگرد سفر دکترشریعتی به خارج از کشور و مرگ وی، باز گروه فرقان اطلاعیهای داد و ضمن آن سخت به صادرکنندگان آن بیانه حمله کرد.
همچنین اکثر گروه در بازجویی اعتراف کرده بودند که آثار شریعتی را مطالعه کرده بودند. البته نباید پنهان کرد که گفتمان حاکم بر نوشتههای فرقان، تطابق جدی با نوشتههای دکترشریعتی ندارد.
هم به آن دلیل که این گروه سعی میکردند تا از قرآن دستاویزی برای نگرههای انقلابی خود عرضه کنند و هم پیچ در پیچ بودن برداشتهای شگفت فرقانیها از آیات، بدون تردید، پسند شریعتی هم نمیتوانست باشد.
*هدف گروه فرقان ایجاد جامعه توحیدی بود
فرقانیها هدف خود را ایجاد جامعه بیطبقه توحیدی میدانستند و از روحانیت بهعنوان ضدتوحیدیترین عضو جامعه نام میبردند که خلق تحت ستم را استثمار میکند.
به منظور رسیدن به جامعه توحیدی و آگاه کردن خلق باید این عامل استعماری حذف و از بین برود تا بتوان به دستورات و احکام خدا عمل کرد و جامعه بی طبقهی توحیدی را پایهگذاری کرد.
در طول مبارزه علیه رژیم شاه، همواره به مخالفت با روحانیون انقلابی میپرداختند و از آنها تحت عنوان آخوندیسم یاد میکردند که بهمنظور حفظ نظام توحیدی موجود دست به استعمار تودهها زده است و روحانیت را متهم به کشتار مردم میکردند. با پیروزی انقلاب این مخالفت شدید شد و از شعار “اسلام منهای روحانیت” حمایت میکردند.
*فرقان انقلاب اسلامی را زاییده توافق کنفراس گودالوپ میدانستند
گروه فرقان در اعلامیهای، انقلاب اسلامی را زاییدهی توافق در کنفرانس گودالوپ(که قبل از انقلاب توسط سران هفت کشور صنعتی در گودالوپ تشکیل شد) میدانست و سران انقلاب که در رأس کشور قرار خواهند گرفت(به جزء امام) را عوامل آنها ذکر میکردند.
بر این اساس گروه فرقان، کنارهگیری روحانیت از قدرت را ضروری میدانست هر چند در مورد جانشینی آن نظر خاصی ارائه نمیداد. به گفته گودرزی:«ما به این نتیجه رسیدهایم که در اسلام هیچ انضمام و انسجامی بین اسلام و روحانیت وجود ندارد و اصولا وجود روحانیت را مغایر با همه موازین توحیدی و مفاهیم قرآنی میدانیم».
*گروهک فرقان رفراندوم را مخالف اسلام محمدی می دانستند
در جریان همهپرسی جمهوری اسلامی، گروه فرقان از این اقدام در نشریه فرودین۵۸ خود به عنوان«رفراندوم، توطئه استعمار» یاد کردند و اصولا رفراندوم را حتی در شکل دموکراتیک آن مخالف اسلام محمد(ص) و تشیع علی ذکر کردند. این گروه ضمن نفی تقلید در امور شرعی، معتقد بودند با مراجعه به قرآن و سنت میتوان احکام را استنباط کرد.
*استاد مطهری تفاسیر گروه فرقان را ماتریالیسم منافق یاد کرد
با تفاسیری که این گروه از آموزههای قرآن میکردند. بخشی از روشنفکران مسلمان، روحانیون و گروههای سیاسی را تحتتأثیر قرار داده بودند. در این میان بیش از همه مطهری از این تفاسیر بر آشفت و در مقدمه کتاب علل گرایش به مادیگری، تحت عنوان ماتریالیسم در ایران سخت به آراء تفسیری و تعابیری که آنان در ترجمه آیات و مفاهیم قرآن آوردند حمله کرد و از آنان تحت عنوان ماتریالیسم منافق یاد کرد.که همین یکی از دلایل ترور وی توسط گروه فرقان شد.
ترورهای گروه فرقان
نخستین عاملی که گروه فرقان را به رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی کشاند، به گفته خود آنها قربانیشدن ارزشهای راستین تشیع سرخ علوی بود. همچنین تلاش برای آزادساختن اسلام علی از اسارت آخوندیسم، عامل دیگر این مبارزه قهرآمیز بود که شروع به ترور افراد کرد که عبارت بودند از:
۱- در ۳/۲/۵۸، سرلشکر محمدولی قرنی، نخستین رئیس ستادکل ارتش ترور شد که در اطلاعیهی فرقان، ایشان متهم به سرکوب خلق کرد شده بود.
۲- در ۱۱/۲/۵۸، استادمرتضی مطهری از رهبران فکری و سیاسی انقلاب و رئیس شورای انقلاب هنگامی که از جلسه شورای انقلاب برمیگشت هدف گلوله قرار گرفت و شهید شد.در اطلاعیهی گروه فرقان آمده است:«فکر به قدرترسیدن دیکتاتوری آخوندیسم و آمادهسازی تشکیلاتی آن، مدتها قبل، حتی قبل از خرداد۴۲، از طرف او طرح شده است.»
۳- در ۴/۳/۵۸، حجتالاسلام و الملسمین هاشمیرفسنجانی در خانه خود مورد حمله قرار گرفت که جان سالم به در برد.در اطلاعیهی فرقان، هاشمیرفسنجانی متهم به طراحی سیاستهای دیکتاتوری در قبال جنبش توحیدی خلق مستضعف ایران شده و محکوم به اعدام انقلابی شده بود.
۴- در ۱۷/۴/۵۸، تقی حاجطرخانی بنیانگذار مسجد قبا.۵- در ۲۵/۴/۵۸، آیتالله سیدرضی شیرازی، رئیس کمیتهی منطقه۳ ترور شد که سالم ماند. ۶- در ۳۰/۴/۵۸، بهبهانی. ۷- در ۴/۶/۵۸، حاجمهدی عراقی رئیس مالی موسسهی کیهان و پسرش حسام.۸- در ۱۲/۸/۵۸، آیتالله قاضیطباطبائی، نمایندهی امام و از روحانیونمبارز تبریز. ۹- در ۲۷/۹/۵۸، دکترمفتح عضو شورای انقلاب و رئیس دانشگاه الهیات و معارف اسلامی.۱۰ – در ۱۶/۹/۵۸، نیز بمبی که از راه دور هدایت میشد در زیر پل مسیر آیتالله موسویاردبیلی که در سمت دادستان کل کشور بود منفجر شد که صدمهی جدی به ایشان وارد نشد.
سرانجام گروه فرقان
در اوایل آبانماه۵۸ مخفیگاه بزرگ فرقان در کرج شناسایی شد و مقادیر زیادی سلاح و مواد منفجره و اعلامیه از آنان ضبط شد و چندتن از اعضای آن دستگیر شدند. در این عملیات لیست مفصلی از کسانی که فرقانیها قصد ترور آنانرا داشتند به دست آمد.[۲۶] اما با ادامه پیدا کردن ترورها، نشان از فعالیت گروه فرقان میداد که بالاخره بانفوذ برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در این گروه، در ۲۲دی۵۸ بالاخره محل رهبر گروه و جمعی دیگر از اعضای آن شناسایی شد و طی هشت ساعت درگیری مسلحانه همه آنها دستگیر شدند.[۲۷] و در ۳خرداد۵۹ تیرباران شدند.
بقایای فرقانیها تا اوایل سال۶۰ همچنان به انتشار برخی از جزوات میپرداختند و حتی از ترورهای مجاهدین خلق(مانند ترور آیتالله خامنهای) نیز به نوعی سوء استفاده کرده، آنها را با اندیشه خود پیوند میدادند. در سالهای اخیر نیز گهگاه اطلاعیهای از گروه فرقان در برخی از سایتهای خبری خارج از کشور دیده میشود که نمونهی آن اطلاعیهی آنان به مناسبت حملهی امریکا به عراق در فروردین۱۳۸۱ است که با عنوان«امپریالیستها در خاورمیانه چه میخواهند» انتشار یافته و نام گروه فرقان در ابتدا و انتهای آن دیده میشود. همچنین در آستانهی انتخابات نهمین دورهی ریاست جمهوری ایران در۲۷/۳/۱۳۸۴ بار دیگر چند انفجار صورت گرفت که از طرف وزیرکشور به گروه خوارج فرقان منسوب گردید.
منبع: خبرگزاری فارس
Monday, 25 November , 2024